نابترین فایلها

فایلهای کمک آموزشی

نابترین فایلها

فایلهای کمک آموزشی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مفاهیم و تعاریف کارآفرینی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مفاهیم و تعاریف کارآفرینی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مفاهیم و تعاریف کارآفرینی

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق مفاهیم و تعاریف کارآفرینی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مفاهیم و تعاریف کارآفرینی 
مبانی نظری پایان نامه مفاهیم و تعاریف کارآفرینی 
مبانی و پیشینه نظری مفاهیم و تعاریف کارآفرینی 
فصل دوم پایان نامه مفاهیم و تعاریف کارآفرینی 
مبانی نظری مفاهیم و تعاریف کارآفرینی 
مبانی نظری و پیشینه پژوهش مفاهیم و تعاریف کارآفرینی 
دانلود پیشینه و مبانی نظری پژوهش مفاهیم و تعاریف کارآفرین
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 66 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 33

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مفاهیم و تعاریف کارآفرینی

توضیحات: فصل دوم (پیشینه ی پژوهش)

همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی کامل به شیوه APA  جهت استفاده فصل دو

توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو

منبع :                          دارد (به شیوه APA)

نوع فایل:                      WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

واژه کارآفرینی در سال 1848 توسط استوارت میل از فرانسه به زبان انگلیسی ترجمه شد. او کارکرد و عمل کارآفرین را شامل هدایت ، نظارت ، مهار و خطرپذیری می دانست و عامل اخیر را به منزله عامل متمایز کننده مدیر و کارآفرین در نظر گرفت . ( سهرابی فرد ، 1385) کارآفرینی به فرآیند ایجاد ارزش از طریق فراهم آوردن ترکیب منحصر به فردی از منابع برای بهره گیری از یک فرصت اشاره دارد. این فرآیند نیازمند یک عمل کارآفرینانه و یک عامل کارآفرینانه است . عمل کارآفرینانه به مفهوم پیاده سازی یک ایده ، فرآیند ، محصول ، خدمت یا یک کسب و کار جدید دلالت دارد .عامل کارآفرینانه ، فرد یا گروهی است که مسئولیت شکوفاسازی و به بار نشستن عامل کارآفرینانه را بر عهده می گیرد. ( حق شناس ، 1386 ) به علاوه کارآفرینی فعالیتی است که شامل اکتشاف ، ارزیابی و استفاده از فرصت ها برای معرفی محصولات و خدمات جدید است . (هوآنگ ، 2013) در واقع شناسایی یک فرصت کارآفرینی ، درک معرفی کالا و خدمات جدید و ابداعی در بازار از طریق ، راه انداختن و تشکیل یک فعالیت اقتصادی جدید یا ارتقاء چشمگیر فعالیت اقتصادی موجود می باشد . (سیگل ، 2012) دریک عبارت کوتاه بایدگفت کارآفرینی یک شغل نیست ، یک حرفه نیست ، اشتغالزایی نیست ، بلکه کارآفرینی یک شیوه ی زندگی است . کارآفرینی یک منش است . گونه ای از بودن و شدن است . کارآفرینی یک سبک زیستن است ، یک راه ، یک روش و یک منش ویژه است . کارآفرینی مجموعه ای از خصایل و فضایلی است که متأثر از ویژگیهای فردی ، خانواده ، محیط تربیتی و شیوه "اجتماعی شدن" در فرد تکوین می یابد و تحول می پذیرد . (ملک پور ، 1390 ، 21)

پیتر دراکر ، کارآفرینی را منظری برای تغییر می داند که همیشه در جستجوی تغییر است ، نسبت به آن از خود واکنش نشان می دهد ، و آن را یک فرصت و شانس می داند . (کردنائیج ، 1384 ) همچنین وی معتقد است خلاقیت و کارآفرینی آن چنان لازم و ملزوم یکدیگرند که می توان گفت کارآفرینی بدون خلاقیت و نوآوری حاصلی ندارد . ( شکرکن ، 1381) کارآفرینی نقش ضروری در بهبود بهره وری و ترویج رشد اقتصادی را بازی می کند (مونترو سانچز ، 2011)تامپسون کارآفرینی را فرآیندی می داند که در آن بتوان با استفاده از خلاقیت ، عضو جدید را همراه با ارزش جدید با استفاده از زمان ، منابع ، ریسک و به کارگیری دیگر عوامل به وجود آورد . همچنین چرچیل درباره کارآفرینی با نگاه متفاوتی معتقد است : کارآفرینان باید بر حرکت ها و بهبودهای مستمری متمرکز شوند که بصورت مداوم در پی بهره برداری از ریسک ها و فرصت های قابل کنترل باشد . اما می توان کارآفرینی را به صورت فرآیند نیز در نظر گرفت که از درون آن تعریفی از کارآفرینی نیز استخراج شود که سمت و سوی واقع گرایانه تر داشته باشد . حال اگر این فرآیند را به شکل زیر تصور کنیم ، این گونه است


l

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق مفاهیم و تعاریف کارآفرینی

دانلود رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی

رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی

مقاله رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی در 43 صفحه ورد قابل ویرایش

دانلود رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی

تحقیق رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی
پروژه رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی
مقاله رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی
دانلود تحقیق رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی
پروژه
پژوهش
مقاله
جزوه
تحقیق
دانلود پروژه
دانلود پژوهش
دانلود مقاله
دانلود جزوه
دانلود تحقیق
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 143 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 43

رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی


هوش هیجانی

با توجه به پیشرفت روز افزون دانش و فن آوری، و همچنین اهمیت فراوان یادگیری و توانایی حل مسائل و مشکلات پیچیده عصر فن آوری، شناخت همه جانبه توانمندی های روان شناختی، اهمیت ویژه ای یافته است. دراین میان عواملی که درموفقیت فردی در ابعاد تحصیلی، شغلی، زناشوئی دخیل هستند بیش از پیش مورد توجه ومطالعه قرار گرفتند. نکته شایان ذکر است که هوش بهریا IQ به تنهایی درموفقیت افراد درابعاد ذکر شده نقش چندانی ایفا نمی کند.

درکشورهای پیشرفته بحث بهره هیجانی و هوش هیجان مطرح شده است. این مفهوم در مؤسسات، سازمانها و مراکز صنعتی و به خصوص درمصاحبه های استخدامی کابرد فراوان دارد. زیرا هوش هیجانی بالا درموفقیت افراد تأثیر فراوان دارد. البته مشروط بر آن که فرد از یک بهره هوشی نرمال برخوردار باشد.

تعریف هوش هیجانی (EQ) 

اصطلاح هوش هیجانی درسال 1995 توسط دانیل گلمن مطرح شد. گلمن هوش هیجانی را چنین تعریف می کند: هوش هیجانی یعنی توانایی مهارتمایلات عاطفی و هیجانی خود، درک خصوصی ترین احساسات دیگران، رفتار آرام سنجیده درروابط انسانی، به عبارت دیگر، فردی که از هوش هیجانی بالایی برخوردار است، به خوبی می تواند احساسات خود را مهار کند و آنها را به شکل مناسب بیان کند.




مفهوم هوش هیجانی از دیدگاه بار- آن

بار- هوش هیجانی را عامل مهمی درشکوفایی توانایی افراد برای کسب موفقیت درزندگی تلقی می کند و آنرا با سلامت عاطفی و درمجموع، سلامت روانی مرتبط می‌داند.

گلمن بامطرح ساختن پژوهش های خارق العاده ای که درزمینه مغز و رفتار انجام شده است. نشان می دهد که عوامل دیگری دست اندرکارند که موجب می شوند افرادی که هوشبهر بالایی دارند درزندگی موفقیت های چندانی به دست نیاورند، اما کسانی که هوش متوسطی دارند، درمسیر موفقیت قرار بگیرند این عامل جنبه دیگری از هوشمندی را شامل می شوند که گلمن آن را هوش هیجانی می خواند.

این ویژگی ها، مشخصه افرادی است که درزندگی واقعی، موفق و کارآمدند. و درمحیط کارخود، نظر همه را به خود جلب می کنند.

هوش بین فردی توانایی درک افراد دیگر است: یعنی اینکه چه چیزی موجب برانگیختن آنان می شود. چگونه کار می کنند و چگونه می توان با آنان کاری مشترک انجام داد.

بازاریاب های موفق، ساستمداران، معلمان، پزشکان و رهبران مذهبی احتمالاً درزمره افرادی هستند که از درجات بالایی از هوش میان فردی برخوردارند.

تعریف قابلیت هیجانی از دیدگاه « کارولین سازی»[1]

صلاحیت یا قابلیت هیجان عبارت است از تجلی کفایت خود، درمبادلات اجتماعی که هیجانها را برمی انگیزد. کفایت خود یعنی فرد عقیده دارد وی دارای ظرفیت و مهارت برای رسیدن به نتیجه مطلوب می  باشد. هوش هیجانی شامل کنترل احساسات و هیجانهای خود شخص و دیگران می  گردد.

تنظیم آنها و استفاده از اطلاعات برمبنای هیجانها، برای راهنمائی تفکر و عمل قابلیتهائی که درهوش هیجانی وجود دارند شامل الف، ارزیابی و بیان هیجانها درخود و دیگران (ب) جذب و درونسازی هیجانها و افکار (ج) ادراک و تجزیه و تحلیل هیجانها ورد، تنظیم هیجانها برای پیشبرد رشد هیجانی وعقلانی می  باشد.

سالوی درسالهای اخیر تعاریف قبلی از هوش هیجانی راتاحدی تصفیه نموده و به مدل توانایی هوش هیجانی اشاره دارد که شامل چهار جزء اصلی می باشد 1- ملاحظه و دریافتن، ارزیابی و بیان هیجان 2- تسهیل تفکر به وسیله هیجان 3- ادراک و تجزیه و تحلیل هیجانها با بکار بردن معلومات هیجانی 4- تنظیم سازگارانه هیجان به معنی دیگر هوش هیجانی از دیدگاه مایروسالوی اشاره دارد به یکدسته توانائی ها که در پردازش اطلاعات هیجانی به کار می روند.

بنابراین هوش هیجانی را میتوان این گونه تعریف کرد: توانائی درک، ارزیابی و بیان صحیح هیجانها توانایی درک مفاهیم مربوط به هیجانها کاربرد زبان مربوط به هیجانها، توانایی دستیابی و تولید احساسات برای تسهیل فعالیتهای شناختی، توانایی کنترل و تنظیم هیجانهای خود و دیگران برای رسیدن به رشد، حال خوب و ارتباطات اجتماعی مؤثر پنج عامل مرکب و مقیاسهای 15 گانه هوش هیجانی بار آن عبارتند از  عامل اول) هوشی درون فردی به توانایی تشخیص و درک احساسات شخصی، بیان احساسات، عقاید و افکار و دفاع از حقوق فردی به شیوه ای غیر مخرب و رها بودن از وابستگی اطلاق می  شود.

عامل دوم) هوش بیان فرد: به معنی توانایی هم دلی یعنی آگاهی، درک و ارزیابی احساسات دیگران است.

عامل سوم) قابلیت انطباق : سازگاری شامل توانمدینهای حل مساله، ارزیابی واقعیت، انعطاف و پذیرش است.

عامل چهارم) کنترل استرس : توان تحمل وقایع ناخوشایند و شرایط استرس زا و همچنین مقاومت یا به تأخیر انداختن یک تکانه، سائق یا وسوسه، برای عمل کردن می  باشد.

عامل پنجم) خلق عمومی: توانایی رضایت از زندگی و شاد بودن وداشتن نگرش مثبت یا ثابت حتی درزمان بد اقبالی

خرده مقیاس ها عبارتند از:

1-خود آگاهی هیجانی:

خود آگاهی هیجانی، توانایی شناخت احساسات خود، تفکیک آنها، آگاهی از احساس خودو چرایی آن.

2- قاطعیت:

قاطعیت، توانایی بیان احساسات، عقاید و افکار خود و دفاع از حقوق خود به شیوه ای منطقی، غیر مخرب.

مهارت درارتباط بین فردی: توانایی برقراری و حفظ ارتباطات متقابل است که صمیمیت و تبادل محبت ازویژگی های آن می باشد.

3-حرمت نفس

حرمت نفس توانایی احترام به خود و پذیرش خود به و پذیرش خود به عنوان شخصی ارزشمند، احترام به خود آن گونه که هستیم، بدین معنی که توانایی پذیرش جنبه های مثبت و مفنی قابلیت ها و محدودیت خود را داریم.

4-خودشکوفایی

خودشکوفایی، مستلزم شناخت توانمندی های بالقوه در خود، سپس رشد و شکوفایی آنهاست.

5-استقلال:

استقلال عبارت است از توانایی خود هدایت گری و خود کنترلی درتفکر و عمل و عدم وابستگی عاطفی، افراد مستقل افرادی متکی به خود دربرنامه ریزی و تصمیم گیری های مهم می باشند و پیش از تصمیم گیری ، درجستجوی نقطه نظرات دیگران برمی آیند و به آنها توجه می کنند. اما تصمیم نهایی از آن خود آنهاست.

6-همدلی :

همدلی توانایی فهم و درک احساسات دیگران و حساس بودن به چگونگی و چرایی این احساسات است.

7-روابط بین فردی:

مهارت درارتباط بین فردی: توانایی برقراری و حفظ ارتباطات متقابل است که صمیمیت و تبادل محبت از ویژگی های آن می  باشد.

8-مسئولیت پذیری اجتماعی:

مسئولیت پذیری اجتماعی، توانایی ابراز خود به عنوان فردی همکار، کمک رسان و سازنده درگروه های اجتماعی است. این توانایی مستلزم مسئول بودن شخص است.

چنین افرادی دارای وجدان اجتماعی بوده و رفتار آنها با پذیرش مسئولیت های اجتماعی جلوه گر میشوند.

این بعد ازتوانایی، با انجام کار با دیگران، پذیرش دیگران، اخلاقی بودن و رعایت قوانین رابطه دارد.

9-حل مساله :

حل مساله توانایی شناسایی و تعریف مشکلات، ایجاد و انجام راه حل های مؤثر است.

10-واقعیت سنجی:

واقعیت سنجی یعنی توانایی ارزیابی بین آنچه تجربه می  شود با آنچه عیناً وجود دارد.

11-انعطاف پذیری:

انعطاف پذیری، توانایی منطبق ساختن عواطف، افکار و رفتار با موقعیت ها و شرایط متغیر است. این بعد از هوش هیجانی به توانایی کلی فرد و سازگاری با شرایط ناآشنا، غیر قابل پیش بینی و پویا تکیه دارد.

12-تحمل فشار روانی:

تحمل فشار روانی عبارت ست از: توانایی مقاومت دربرابر رویدادها و موقعیتهای فشار زا، بدون توقف، این توانایی به معنی پشت سرگذاشتن موقعیت های مشکل ساز، بدون ازپا درآمدن است.

13-کنترل تکانه:

کنترل تکانه، توانایی مقاومت یا به تأخیر انداختن تکانه، سائق یا وسوسه انجام عملی است. این توانایی شامل قابلیت پذیرش تکانه های پرخاشگرانه، خودار بودن و کنترل خشم، خصومت یا رفتار غیر مسوولانه است.


14-خرسندی:

خرسندی توانایی رضایت از زندگی، لذت بردن از خود و دیگران و شاد بودن است افراد خرسند اغلب احساس خوب وراحت را درمحیط کار، خانه و هنگام فراغت تجربه می کنند.

هوش هیجانی (EQ) به عنوان یک پیش بینی کننده قاطع برای موفقیت محل کار شناسایی شده است. کارآفرینان آنهایی هستند که می درخشند و در محل کار خویش در ماورا هنجار کار خود را عالی انجام می دهند. مطالعه فعلی با هدف تامین یک بینش مقدماتی به درون این حوزه تحقیق کارآفرینی است.

در زوایای استفاده از شیوه‌های کیفی چند نفر از کارآفرینان استرالیایی در رابطه با هوش هیجانی خود مورد امتحان قرار گرفتند. EQ‌از مصاحبه‌های به طور عمیق ساختدار مورد امتحان قرار گرفت وپیش بینی می‌شد  که کارآفرینان به طور عمده این نسبت‌ها را و از این رو، یک تراز EQ‌ را نمایش دهند نه تنها مطالعه چنین نتیجه‌ای را تامین نکرد بلکه نشان داد که کارآفرینان ترازهای بالایی را از همه ترازهای تابعه را در هر مدل نمایش دادند، کارکرد برجسته هر کارآفرین در توانایی هوش هیجانی، و نیز در مورد همه مقیاس‌های تابعه، قویا از آن مفهوم حمایت می کند که EQ‌ ممکن است عامل گمشده‌ای باشد که محققان در مطالعه کار‌‍آفرینی در جستجو بوده‌اند.

چه چیز یک کارآفرین را می‌سازد؟ چه چیز آنها را تعریف می‌کند و از بقیه رهبران جامعه و صاحبان حرفه‌ها، سخت‌کارها و پولسازان دقیق و پرتقلا جدا می‌سازد. اقدام ها  برای یافتن پاسخ دست نیافتنی  به این پرسش در تحقیق به توسط مدیریت، امور دارایی، نظریه‌پردازان، رفتار سازمانی، و امثال آن، مورد خطاب قرار گرفته است، اوقات اخیر محققانی را دیده است که از قلمروی اقتصادی و مالی کار‌آفرینی دور شده‌اند.

و ترقی در کوششی را ایجاد می کنند که کیفیت‌های شخصی را در پشت سر آن کار‌‍آفرین تعریف می‌کند که پیشه‌های برجسته را گسترش می دهد. تشویق شده، همچون ریچارد برانسون، به واسطه چنین برنامه‌ها، کاوش برای راز در پشت سر چنین افراد درخشان همراه با چشم انداز روانشناسانه شده است، هوش هیجانی (EQ‌) به عنوان یک پیش بینی کننده قطعی برای موفقیت در محل کار شناسایی شده است.

این مقاله تحقیقی با هدف تامین یک بینش مقدماتی به درون زنجیره‌ای بین هوش هیجانی و کار‌‍آفرینان موفق است. در زوایای استفاده از شیوه‌های کیفی، چندین کارآفرین استرالیایی در رابطه با توانایی  هوش هیجانی خود مورد امتحان قرار گرفتند. هوش هیجانی از طریق مصاحبه های عمیقا ساخت دار، با پرسش‌هایی  هم بر مبنای یک مدل اصلی EQ‌ به توسط مایر، کازوسر،و سالووی (1990)، .هم بر مبنای 7 مدل در محل کار EQ‌ از گلمن (1998) که اخیرا مشهور شده مورد امتحان قرار گرفت.

اهمیت کارآفرینی

کارآفرینی نوش داروی لحظات دشواری :

کارآفرین می تواند درحالت اضطراری پاسخگو باشد. او درصورت نیاز می تواند فوراً تصمیم گیری کند. برای این کار، او باید حوادثی را که ممکن است درآینده اتفاق بیفتد پیش بینی کندو از عواقب آن  آگاه باشد. ماهیت شغلی کارآفرینی، سرمایه گذاری طولانی مدت، پیش بینی جایگزین ها و عواقب آن ها قبل و بعد از  اتفاق پیش بینی تغییرات و آمادگی تطبیق با این شرایط را ایجاب می کند (سالازارو و همکاران، ترجمه نطاق،1380،ص 45)

کارآفرینی مسیر خودشکوفایی:

کارآفرینی یک فرآیند اجتماعی است که درآن کارآفرین با اشتیاق و پشتکار درکار خویشتن خویش را پیدا می  کند و از بند عادات و سنت های مرسوم رها می  شود (احمد پور، نقل از سعیدی کیا، 1382، ص35)

کارآفرینی عامل رشد و شکوفایی استعداد ها و سوق دهنده به سوی خود شکوفایی است.

کارآفرینی توانائیهای انباشته فردی را آزاد می کند. نیازهایی مانند استقلال و اتکا به نفس  نمونه هایی هستند که با توسعه کارآفرینی درافراد امکان بروز پیدا می کنند. براساس تحقیقات انجام شده درمیان خانوارهای کشور انگلستان افراد درکنار انگیزه های مادی مانند پول و سمت، کارآفرینی را راهی برای ارضای نیازهای معنوی خود مانند آزادی، استقلال و کسب جنب و جوش درزندگی انتخاب می کنند و گزارش منتشر شده توسط اتحادیه اروپا، سال 2003 ، نقل از سایت مؤسسه  خانه پژوهش نواندیش

کارآفرینی به عنوان جوهره رویش سیستم اقتصادی : کارآفرین موتور توسعه ی اقتصادی و ایجاد ساختار ها و مناسبات اقتصادی جدیداست. تخریب خلاق در واقع همان جوانه زدن است. جوانه هایی که طراوت و شادابی را به سیستم اقتصادی بازمی گرداند. تداوم حیات اقتصادی را فراهم می کند بنابراین تنها راه تداوم حیات اقتصادی کارآفرینی است.

کارآفرینی فرآیند خلق ارزشها است. کارآفرین باعمل خود سه ارزش را خلق می کند.

1-ارزش اقتصادی (ثروت) : کارآفرینی فرآیند خلق و توزیع ثروت  دراجتماع است.

ارزش اجتماعی: کارآفرین با کار خود ازیک سو به تقاضاهای افراد جامعه جواب می دهد و ازسوی دیگر با خلق ثروت، رفاه و آسایش را به اجتماع ارزانی می دارد و این ها خود ناشی از حس احترام و ارزش برای دیگران می  باشد. اگر نتوان گفت که انگیزه اولیه کارآفرینی پاسخ به نیازهای اجتماعی است اماتداوم کارآفرینی وابسته به این امر می باشد.

3-ارزش وجودی و خلق معنای زندگی، مکتب معنی درمانی برای معنابخشیدن به زندگی سه راه پیشنهاد می  کند. یکی از این راهها عبارت است از خلق چیزی درجهان که کارآفرینی این فرآیند را فراهم می کند.

شناسایی ویژگی های تشخیصی کارآفرینان ازاهمیت خاص برخوردار می  باشد. برای ترویج و پرورش صفت کارآفرینی دراجتماع نیازمند شناخت ویژگی های شخصیت و روان شناختی مؤثر درامر کار آفرینی می  باشیم. یکی از این ویژگی ها که دربین کارآفرینان و افراد عادی متفاوت می  باشد. هوش هیجانی و باشد. گلمن (2001) هوش هیجانی را مهارتی داند که دارنده آن می تواند از طریق خود آگاهی روحیات خود را کنترل کند؛ ازطریق خود مدیریتی آن را بهبود بخشد، از طریق همدلی، تأثیر آنها را درک کند و از طریق مدیریت روابط به شیوه ای رفتار کند که روحیه خود و دیگران را بالا ببرد به نقل از خائف الهی، دوستار 1382 ص 54

به دلایل ذیل شناخت ویژگهای روان شناختی و شخصیتی کارآفرینان ازاهمیت ویژه ای برخوردار می باشد.


دانلود رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی

دانلود پیشینه و مبانی نظری کارآفرینی و اشتغال

پیشینه و مبانی نظری کارآفرینی و اشتغال

پیشینه و مبانی نظری کارآفرینی و اشتغال

دانلود پیشینه و مبانی نظری کارآفرینی  و اشتغال

پیشینه و مبانی نظری کارآفرینی  و اشتغال
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 59 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 57

پیشینه و مبانی نظری کارآفرینی  و اشتغال

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع :    انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل:     WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

کار آفرینی عبارتست ازفرآیندی که منجر به ایجاد رضایتمندی و یا تقاضای جدید می‌گردد. کارآفرینی عبارت است از فرآیند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر به فردی  از منابع به منظور بهره‌گیری از فرصتها (احمد پورداریانی،1384).در دیدگاه فرآیندی به کار آفرینی (متغیر وابسته) بصورت یک فرآیند سیستمی نگریسته می شود که دارای یکسری ورودی(عوامل فردی،شخصیتی ،سازمانی بعنوان متغیرهای مستقل و عوامل محیطی بعنوان متغیر کنترلی)،فرآیند پردازش و خروجی(رشد،تغییرونوآوری) می باشد.

واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی Entreprendre به معنای ”متعهد شدن “ نشأت گرفته است . بنابر تعریف واژه نامه دانشگاهی وبستر ”کارآفرین کسی است که متعهد میشود مخاطره های یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی،اداره و تقبل کند(احمد پور داریانی، محمود ، 1375)

سه دلیل مهم توجه به موضوع کارآفرینی عبارتند از تولید ثروت، توسعه تکنولوژی و اشتغال مولد.در موارد زیادی این مفهوم را به اشتباه صرفا معادل اشتغال زایی تعریف کرده اند. از اواخر دهه هفتاد در بسیاری از کشورهای پیشرفته به علت تغییر در ارزشها و گرایشهای جامعه و تغییرات جمعیت شناختی ، موجی از کسب و کارهای کوچک و افراد خود اشتغال به وجود آمدند به گونه ای که این موضوع باعث شده است تا مقوله کارآفرینی از جنبه های متعدد و بوسیله رشته های مختلف علمی نظیر اقتصاد ، مدیریت ، جامعه شناسی و روانشناسی مورد مطالعه قرار گیرد(Hayton,2005,p25).

تامپسون ( 2000) کارآفرینی را فرایندی می‌داند که در آن بتوان با استفاده از خلاقیت، عضو جدید را همراه با  ارزش جدید با استفاده از زمان، منابع، ریسک و به کارگیری دیگر عوامل به وجود آورد. چرچیل درباره کارآفرینی با نگاه متفاوتی معتقد است : کارآفرینان باید بر حرکت ها و بهبودهای مستمری متمرکز شوند که به صورت مداوم در پی بهره برداری از ریسک‌ها و فرصت‌های قابل کنترل باشد (ناهید،1391،ص42).

رضائیان کارآفرینی را فراگرد شکار فرصتها به وسیله افراد، بدون در نظر گرفتن منابع موجود در اختیار تعریف می‌کند و در اصل بر این مهم استوار است که کارآفر ینان به هنگام تصور فرصت های جدید، محدودیت‌های منابع جاری را نادیده می‌گیرند(رضائیان،1390).

فرای (1993) معتقد است کارآفرینی یعنی در هم آمیختن ویژگیهای شخصی، ابزار مالی و منابع موجود در محیط کار که از راه فرآیندی انجام می‌پذیرد و بقا می‌یابد(ناهید،1391،ص42).

 

جدول 2-1- تعاریف کارآفرینی و کارآفرین از دیدگاه صاحبنظران 

ردیف

صاحبنظران کار آفرین

تعریف کار آفرینی و کار آفرین

1

ژان باتیست سی

کار آفرین فردی است که منابع اقتصادی را از حوزه ای که دارای بهره وری و سود پائین تر است، به حوزه ای که دارای بهره وری و سود بالاتر است،منتقل می‌کند

2

ژوزف شومپیتر

کار آفرین فردی است که ترکیبات جدیدی را در تولید و ایجاد می‌کند و کار آفرینی عبارت است از عرضه کالایی جدید،روشی جدید در فرآیند تولید،ایجاد بازاری جدید،یافتن منابع جدید و ایجاد هر گونه تشکیلات جدید در کسب و کار.

3

کرانرنز[1]

کار آفرینی بر بهره‌برداری از فرصت‌های کشف نشده تاکید دارد.

4

پیتر دراکر[2]

کار آفرینی بهره‌برداری از فرصت‌ها برای ایجاد تغییر است و کار آفرین همواره به دنبال تغییر، پاسخ دادن به آن و بهره‌برداری از آن به عنوان یک فرصت است.

5

و سپر[3]

کارآفرینان افرادی‌اند که رقابت را افزایش می‌دهند، به دنبال فرصت‌های مناسبی‌اند تا در محیط بازار،نیازهای برآورده نشده را برآورده کنند و عقاید جدید را خلق و اجرا کنند.

6

تیمونز[4]

کار آفرینی، خلق چیزی ارزشمند از هیچ است.

7

استیونسون[5]

کارآفرینی عبارت است از پیگیری فرصت‌ها بدون توجه به منابعی که در کنترل‌اند.

8

پارستون[6]

کارآفرینی رفتاری مدیریتی است که فراتر از ظرفیت‌های افراد به طور دائم از فرصت‌ها برای دستیابی به نتایج بهره‌برداری می‌کند.

9

تامپسون[7]

کارآفرینی موقعیت یابی و بهره‌برداری از فرصت‌هاست.

10

استونر[8]

کار آفرین کسی است که کسب و کار مخاطره آمیز جدید و سازمان جدیدی را بنیانگذاری می‌کند.

11

احمد پور و مقیمی

کار آفرین، فردی است که دارای ایده و فکر جدید می‌باشد و با بسیج منابع از طریق فرایند ایجاد یک کسب و کار(کسب و کار الکترونیکی یا اینترنتی[9]، کسب و کار خانگی[10]، کسب و کار خانوادگی[11]، کسب و کار کوچک و متوسط[12]) که توام با مخاطره‌های و اجتماعی و حیثیتی است، محصول  فرصت جدید به بازار عرضه می‌کند.

منبع: (احمدپورداریانی ومقیمی،1386،ص48)

 

امروزه تمامی کشورها برای دستیابی به هدفهای راهبرد ملی،رشد اقتصادی،پویایی فرهنگی،تعالی مدنی و سیر توسعه پایدار بر مبنای بسط نوآوری،فناوری و کارآفرینی ،مدیریت دانش و دانایی محوری در سطوح  و حوزه های مختلف ،در پی بالندگی سرمایه انسانی و ارتقای کیفیت نیروی انسانی خویش است(همان منبع).

کارآفرینی فرایندی است که در آن فردکارآفرین با ایده های نو و خلاق و شناسایی فرصت های جدید و با بسیج منابع ،مبادرت به ایجاد کسب و کار و شرکت های نو،سازمانهای جدید و نوآور و رشد یابنده نموده که توام با پذیرش مخاطره و ریسک منجر به معرفی محصول و یا خدمت جدیدی به جامعه می گردد(استونسون و جاریلو ،1990،به نقل از ذبیحی،1385).

فرآیندی که بتواند با استفاده از خلاقیت، چیز نویی را همراه با ارزش جدید با استفاده از زمان، منابع، ریسک و به کارگیری همراهان بوجود آورد کارآفرینی گویند(احمدپورداریانی،1384).به عقیده «ارتورکول»(2003) کارآفرینی عبارت است از فعالیت هدفمند که شامل یک سری تصمیمات منسجم فرد یا گروهی از افراد برای ایجاد، توسعه یا حفظ واحد اقتصادی است.گووررو (2006)کارآفرینی را قبول مخاطره، تعقیب فرصت‌ها، ارضای نیازها از طریق نوآوری و تأسیس یک کسب ‌و ‌کار می‌داند.

آقایی (1382) در کتاب سازمان های کار آفرینی در ضمن گرد آوری مفهوم کار آفرینی از دیدگاه دانشمندان ، مهمترین تعریف¬ها را به شرح زیر ارائه نموده است :

1- پروسة ایجاد ثروت 2-  پروسة تخریب خلاق 3- پروسة هدایت به خلق سازمان جدید بدون توجه به نوع پتانسیل سازمان 4- توسعة موقعیت¬ها و اقدامهای نوآورانه همراه با خطر چه در سازمانی که قبلاً تاسیس شده یا به صورت آزاد و مستقل 5- روش اداره ای است که فرصت¬ها را بدون در نظر گرفتن منابع موجود و قابل کنترل فعلی تعقیب می کند .6- وظایف ، فعالیت¬ها و اعمالی که برای تحقق فرصت شناخته شده و ایجاد سازمانی مناسب با آن کمک می‌کند. 7- پروسه ای فراتر از شغل و حرفه بلکه کار آفرینی یک شیوة زندگی است .

دکتر دل مایر در سال 2001 در گزارش هیئت رئیسه بنیاد کلمن نقل کرد :«اگر قرار است ما نهضت کارآفرینی را به مرتبه بالاتری هدایت کنیم تنبلی و رخوت‌ جایی ندارد. انرژی تازه‌ای لازم است تابه تسریع اصلاحات ساختاری و ایجاد مشروعیت مستمر برای آموزش کارآفرینی بپردازیم. ما باید به جذب و گسترش نسل آینده مربیان بپردازیم. جنگ تمام نشده است. هنوز هم هوشیاری و استقامت شعار روز می‌باشند و این به تلاشش می‌ارزد»(مقیمی، 1383،ص 20).

 

2-1-2- اهمیت کارآفرینی

کارآفرینی از محورهای اصلی رشد و توسعه است و از نظر برنامه‌ریزی توسعه اقتصادی و توسعه پایدار دارای اهمیت است، زیرا:

1ـ موجب ایجاد اشتغال می‌شود.

 2ـ موجب افزایش سود و سرمایه سرمایه‌گذاران می‌شود.

3ـ موجب دگرگونی ارزش‌ها و تحول ماهیت آنها می‌شود و ارزش‌های تازه‌ای بوجود می‌آورد.

4ـ موجب پر شدن خلاء و شکاف‌های بازار کار می‌شود، یعنی با توجه به دگرگونی شرایط بازار کار و فراهم شدن فرصت‌های تازه تصمیم‌های تازه‌ای گرفته می‌شود

 


[1] - Krizner

[2] - Drucker

[3] - Vesper

[4]- Timmons

[5] - Stevenson

[6] - Parston

[7] - Thompson

[8] - Stoner

[9] - E-business

[10] - Home business

[11]- Family business

[12] - Small&Medium Enterprise(SME)

دانلود پیشینه و مبانی نظری کارآفرینی  و اشتغال

دانلود بررسی رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی

بررسی رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی

مقاله بررسی رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی در 43 صفحه ورد قابل ویرایش

دانلود بررسی رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی

تحقیق بررسی رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی
پروژه بررسی رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی
مقاله بررسی رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی
دانلود تحقیق بررسی رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی
پروژه
پژوهش
مقاله
جزوه
تحقیق
دانلود پروژه
دانلود پژوهش
دانلود مقاله
دانلود جزوه
دانلود تحقیق
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 31 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 43

بررسی رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی

 

هوش هیجانی

با توجه به پیشرفت روز افزون دانش و فن آوری، و همچنین اهمیت فراوان یادگیری و توانایی حل مسائل و مشکلات پیچیده عصر فن آوری، شناخت همه جانبه توانمندی های روان شناختی، اهمیت ویژه ای یافته است. دراین میان عواملی که درموفقیت فردی در ابعاد تحصیلی، شغلی، زناشوئی دخیل هستند بیش از پیش مورد توجه ومطالعه قرار گرفتند. نکته شایان ذکر است که هوش بهریا IQ به تنهایی درموفقیت افراد درابعاد ذکر شده نقش چندانی ایفا نمی کند.

درکشورهای پیشرفته بحث بهره هیجانی و هوش هیجان مطرح شده است. این مفهوم در مؤسسات، سازمانها و مراکز صنعتی و به خصوص درمصاحبه های استخدامی کابرد فراوان دارد. زیرا هوش هیجانی بالا درموفقیت افراد تأثیر فراوان دارد. البته مشروط بر آن که فرد از یک بهره هوشی نرمال برخوردار باشد.

تعریف هوش هیجانی (EQ) 

اصطلاح هوش هیجانی درسال 1995 توسط دانیل گلمن مطرح شد. گلمن هوش هیجانی را چنین تعریف می کند: هوش هیجانی یعنی توانایی مهارتمایلات عاطفی و هیجانی خود، درک خصوصی ترین احساسات دیگران، رفتار آرام سنجیده درروابط انسانی، به عبارت دیگر، فردی که از هوش هیجانی بالایی برخوردار است، به خوبی می تواند احساسات خود را مهار کند و آنها را به شکل مناسب بیان کند.


مفهوم هوش هیجانی از دیدگاه بار- آن

بار- هوش هیجانی را عامل مهمی درشکوفایی توانایی افراد برای کسب موفقیت درزندگی تلقی می کند و آنرا با سلامت عاطفی و درمجموع، سلامت روانی مرتبط می‌داند.

گلمن بامطرح ساختن پژوهش های خارق العاده ای که درزمینه مغز و رفتار انجام شده است. نشان می دهد که عوامل دیگری دست اندرکارند که موجب می شوند افرادی که هوشبهر بالایی دارند درزندگی موفقیت های چندانی به دست نیاورند، اما کسانی که هوش متوسطی دارند، درمسیر موفقیت قرار بگیرند این عامل جنبه دیگری از هوشمندی را شامل می شوند که گلمن آن را هوش هیجانی می خواند.

این ویژگی ها، مشخصه افرادی است که درزندگی واقعی، موفق و کارآمدند. و درمحیط کارخود، نظر همه را به خود جلب می کنند.

هوش بین فردی توانایی درک افراد دیگر است: یعنی اینکه چه چیزی موجب برانگیختن آنان می شود. چگونه کار می کنند و چگونه می توان با آنان کاری مشترک انجام داد.

بازاریاب های موفق، ساستمداران، معلمان، پزشکان و رهبران مذهبی احتمالاً درزمره افرادی هستند که از درجات بالایی از هوش میان فردی برخوردارند.

تعریف قابلیت هیجانی از دیدگاه « کارولین سازی»[1]

صلاحیت یا قابلیت هیجان عبارت است از تجلی کفایت خود، درمبادلات اجتماعی که هیجانها را برمی انگیزد. کفایت خود یعنی فرد عقیده دارد وی دارای ظرفیت و مهارت برای رسیدن به نتیجه مطلوب می  باشد. هوش هیجانی شامل کنترل احساسات و هیجانهای خود شخص و دیگران می  گردد.

تنظیم آنها و استفاده از اطلاعات برمبنای هیجانها، برای راهنمائی تفکر و عمل قابلیتهائی که درهوش هیجانی وجود دارند شامل الف، ارزیابی و بیان هیجانها درخود و دیگران (ب) جذب و درونسازی هیجانها و افکار (ج) ادراک و تجزیه و تحلیل هیجانها ورد، تنظیم هیجانها برای پیشبرد رشد هیجانی وعقلانی می  باشد.

سالوی درسالهای اخیر تعاریف قبلی از هوش هیجانی راتاحدی تصفیه نموده و به مدل توانایی هوش هیجانی اشاره دارد که شامل چهار جزء اصلی می باشد 1- ملاحظه و دریافتن، ارزیابی و بیان هیجان 2- تسهیل تفکر به وسیله هیجان 3- ادراک و تجزیه و تحلیل هیجانها با بکار بردن معلومات هیجانی 4- تنظیم سازگارانه هیجان به معنی دیگر هوش هیجانی از دیدگاه مایروسالوی اشاره دارد به یکدسته توانائی ها که در پردازش اطلاعات هیجانی به کار می روند.

بنابراین هوش هیجانی را میتوان این گونه تعریف کرد: توانائی درک، ارزیابی و بیان صحیح هیجانها توانایی درک مفاهیم مربوط به هیجانها کاربرد زبان مربوط به هیجانها، توانایی دستیابی و تولید احساسات برای تسهیل فعالیتهای شناختی، توانایی کنترل و تنظیم هیجانهای خود و دیگران برای رسیدن به رشد، حال خوب و ارتباطات اجتماعی مؤثر پنج عامل مرکب و مقیاسهای 15 گانه هوش هیجانی بار آن عبارتند از  عامل اول) هوشی درون فردی به توانایی تشخیص و درک احساسات شخصی، بیان احساسات، عقاید و افکار و دفاع از حقوق فردی به شیوه ای غیر مخرب و رها بودن از وابستگی اطلاق می  شود.

عامل دوم) هوش بیان فرد: به معنی توانایی هم دلی یعنی آگاهی، درک و ارزیابی احساسات دیگران است.

عامل سوم) قابلیت انطباق : سازگاری شامل توانمدینهای حل مساله، ارزیابی واقعیت، انعطاف و پذیرش است.

عامل چهارم) کنترل استرس : توان تحمل وقایع ناخوشایند و شرایط استرس زا و همچنین مقاومت یا به تأخیر انداختن یک تکانه، سائق یا وسوسه، برای عمل کردن می  باشد.

عامل پنجم) خلق عمومی: توانایی رضایت از زندگی و شاد بودن وداشتن نگرش مثبت یا ثابت حتی درزمان بد اقبالی

خرده مقیاس ها عبارتند از:

1-خود آگاهی هیجانی:

خود آگاهی هیجانی، توانایی شناخت احساسات خود، تفکیک آنها، آگاهی از احساس خودو چرایی آن.

2- قاطعیت:

قاطعیت، توانایی بیان احساسات، عقاید و افکار خود و دفاع از حقوق خود به شیوه ای منطقی، غیر مخرب.

مهارت درارتباط بین فردی: توانایی برقراری و حفظ ارتباطات متقابل است که صمیمیت و تبادل محبت ازویژگی های آن می باشد.

3-حرمت نفس

حرمت نفس توانایی احترام به خود و پذیرش خود به و پذیرش خود به عنوان شخصی ارزشمند، احترام به خود آن گونه که هستیم، بدین معنی که توانایی پذیرش جنبه های مثبت و مفنی قابلیت ها و محدودیت خود را داریم.

4-خودشکوفایی

خودشکوفایی، مستلزم شناخت توانمندی های بالقوه در خود، سپس رشد و شکوفایی آنهاست.

5-استقلال:

استقلال عبارت است از توانایی خود هدایت گری و خود کنترلی درتفکر و عمل و عدم وابستگی عاطفی، افراد مستقل افرادی متکی به خود دربرنامه ریزی و تصمیم گیری های مهم می باشند و پیش از تصمیم گیری ، درجستجوی نقطه نظرات دیگران برمی آیند و به آنها توجه می کنند. اما تصمیم نهایی از آن خود آنهاست.

6-همدلی :

همدلی توانایی فهم و درک احساسات دیگران و حساس بودن به چگونگی و چرایی این احساسات است.

7-روابط بین فردی:

مهارت درارتباط بین فردی: توانایی برقراری و حفظ ارتباطات متقابل است که صمیمیت و تبادل محبت از ویژگی های آن می  باشد.

8-مسئولیت پذیری اجتماعی:

مسئولیت پذیری اجتماعی، توانایی ابراز خود به عنوان فردی همکار، کمک رسان و سازنده درگروه های اجتماعی است. این توانایی مستلزم مسئول بودن شخص است.

چنین افرادی دارای وجدان اجتماعی بوده و رفتار آنها با پذیرش مسئولیت های اجتماعی جلوه گر میشوند.

این بعد ازتوانایی، با انجام کار با دیگران، پذیرش دیگران، اخلاقی بودن و رعایت قوانین رابطه دارد.

9-حل مساله :

حل مساله توانایی شناسایی و تعریف مشکلات، ایجاد و انجام راه حل های مؤثر است.

10-واقعیت سنجی:

واقعیت سنجی یعنی توانایی ارزیابی بین آنچه تجربه می  شود با آنچه عیناً وجود دارد.

11-انعطاف پذیری:

انعطاف پذیری، توانایی منطبق ساختن عواطف، افکار و رفتار با موقعیت ها و شرایط متغیر است. این بعد از هوش هیجانی به توانایی کلی فرد و سازگاری با شرایط ناآشنا، غیر قابل پیش بینی و پویا تکیه دارد.

12-تحمل فشار روانی:

تحمل فشار روانی عبارت ست از: توانایی مقاومت دربرابر رویدادها و موقعیتهای فشار زا، بدون توقف، این توانایی به معنی پشت سرگذاشتن موقعیت های مشکل ساز، بدون ازپا درآمدن است.

13-کنترل تکانه:

کنترل تکانه، توانایی مقاومت یا به تأخیر انداختن تکانه، سائق یا وسوسه انجام عملی است. این توانایی شامل قابلیت پذیرش تکانه های پرخاشگرانه، خودار بودن و کنترل خشم، خصومت یا رفتار غیر مسوولانه است.

14-خرسندی:

خرسندی توانایی رضایت از زندگی، لذت بردن از خود و دیگران و شاد بودن است افراد خرسند اغلب احساس خوب وراحت را درمحیط کار، خانه و هنگام فراغت تجربه می کنند.

تحقیقات انجام شده

کریم پور (1383) درمقطع کارشناسی ارشد دانشکده حسابداری و مدیریت دانشگاه  علامه طباطبائی پایان نامه خود را با موضوع بررسی ویژگی تشخیص کار آفرینان دفاع نموده است.

درزمینه بررسی ویژگی های کار آفرینی، خارج از کشور تحقیقات زیادی انجام شده است به عنوان نمونه میل درسال (1848) درزمینه مخاطره پذیری افراد کارآفرین تحقیقات انجام داده است.

عوامل زمینه ساز جهت اقدام به کارآفرینی درزنان انگیزه برای کسب استقلال تأمین بودجه اولیه نیز موضوع دیگران است که زنان و مردان کارآفرین در آن متفاوت عمل می کنند مردان علاوه بر سرمایه خصوصی از سرمایه گذاران وام بانکی یا فرض شخصی به عنوان منبع تأمین سرمایه سود می جویند امازنان تنها متکی بر دارایی های شخصی یا پس انداز خود می باشند.

از نظر پشتیبان نیز زنان اغلب همسران و دوستان نزدیک را پشتیبان دارند اما مردان مشاوران خارج ازمحدوده خصوصی (وکیلان و حسابداران). اعتماد به نفس زنان کار آفرین کم است. نگرش افراد جامعه این است که مدیریت مؤسسه  بیشتر یک فعالیت مردانه است اما دربین زنان کارآفرین میانگین هوش هیجانی بالاتر بوده است.

کارآفرین کیست ؟کارآفرینی چیست؟

کارآفرین فردی است دارای ایده و فکر جدید که از طریق فرایند ایجاد کسب و کار (کسب و کار خانگی، کسب و کارمجازی، کسب و کار درمغازه یا شرکت یاسازمان، توام با بسیج منابع و مخاطره مالی واجتماعی، محصول یاخدمت جدیدی به بازار عرضه می  کند.

اصولاً کارآفرینان باکسب و کارهای تازه و نوشناخته می شوند. این تازگی، ممکن است در زمینه های زیر باشد: عرضه محصول تازه یا محصولی با کیفیت جدید ب-ارائه روشی جدید برای تولید یک محصول – گشایش بازار تازه – تهیه منابع و روشی جدید برای تأمین مواد اولیه یا اجزای تشکیل دهنده یک محصول – سازماندهی مجدد یک صنعت سپس می توان گفت که کارآفرینی به فرآیند شناسایی فرصتهای جدید و ایجاد کسب و کار و سازمانهای جدید و رشد یابنده برای بهره برداری از فرصتهای شناسایی شده اطلاق می شود که درنتیجه آن کالاها و خدمات جدیدی به جامعه عرضه می شود. 

دانلود بررسی رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی

دانلود مقاله رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی

مقاله رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی

مقاله رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی در 43 صفحه ورد قابل ویرایش

دانلود مقاله رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی

تحقیق رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی
پروژه رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی
مقاله رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی
دانلود تحقیق رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 143 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 43

مقاله رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی در 43 صفحه ورد قابل ویرایش 

هوش هیجانی

با توجه به پیشرفت روز افزون دانش و فن آوری، و همچنین اهمیت فراوان یادگیری و توانایی حل مسائل و مشکلات پیچیده عصر فن آوری، شناخت همه جانبه توانمندی های روان شناختی، اهمیت ویژه ای یافته است. دراین میان عواملی که درموفقیت فردی در ابعاد تحصیلی، شغلی، زناشوئی دخیل هستند بیش از پیش مورد توجه ومطالعه قرار گرفتند. نکته شایان ذکر است که هوش بهریا IQ به تنهایی درموفقیت افراد درابعاد ذکر شده نقش چندانی ایفا نمی کند.

درکشورهای پیشرفته بحث بهره هیجانی و هوش هیجان مطرح شده است. این مفهوم در مؤسسات، سازمانها و مراکز صنعتی و به خصوص درمصاحبه های استخدامی کابرد فراوان دارد. زیرا هوش هیجانی بالا درموفقیت افراد تأثیر فراوان دارد. البته مشروط بر آن که فرد از یک بهره هوشی نرمال برخوردار باشد.

تعریف هوش هیجانی (EQ) 

اصطلاح هوش هیجانی درسال 1995 توسط دانیل گلمن مطرح شد. گلمن هوش هیجانی را چنین تعریف می کند: هوش هیجانی یعنی توانایی مهارتمایلات عاطفی و هیجانی خود، درک خصوصی ترین احساسات دیگران، رفتار آرام سنجیده درروابط انسانی، به عبارت دیگر، فردی که از هوش هیجانی بالایی برخوردار است، به خوبی می تواند احساسات خود را مهار کند و آنها را به شکل مناسب بیان کند.




مفهوم هوش هیجانی از دیدگاه بار- آن

بار- هوش هیجانی را عامل مهمی درشکوفایی توانایی افراد برای کسب موفقیت درزندگی تلقی می کند و آنرا با سلامت عاطفی و درمجموع، سلامت روانی مرتبط می‌داند.

گلمن بامطرح ساختن پژوهش های خارق العاده ای که درزمینه مغز و رفتار انجام شده است. نشان می دهد که عوامل دیگری دست اندرکارند که موجب می شوند افرادی که هوشبهر بالایی دارند درزندگی موفقیت های چندانی به دست نیاورند، اما کسانی که هوش متوسطی دارند، درمسیر موفقیت قرار بگیرند این عامل جنبه دیگری از هوشمندی را شامل می شوند که گلمن آن را هوش هیجانی می خواند.

این ویژگی ها، مشخصه افرادی است که درزندگی واقعی، موفق و کارآمدند. و درمحیط کارخود، نظر همه را به خود جلب می کنند.

هوش بین فردی توانایی درک افراد دیگر است: یعنی اینکه چه چیزی موجب برانگیختن آنان می شود. چگونه کار می کنند و چگونه می توان با آنان کاری مشترک انجام داد.

بازاریاب های موفق، ساستمداران، معلمان، پزشکان و رهبران مذهبی احتمالاً درزمره افرادی هستند که از درجات بالایی از هوش میان فردی برخوردارند.

تعریف قابلیت هیجانی از دیدگاه « کارولین سازی»[1]

صلاحیت یا قابلیت هیجان عبارت است از تجلی کفایت خود، درمبادلات اجتماعی که هیجانها را برمی انگیزد. کفایت خود یعنی فرد عقیده دارد وی دارای ظرفیت و مهارت برای رسیدن به نتیجه مطلوب می  باشد. هوش هیجانی شامل کنترل احساسات و هیجانهای خود شخص و دیگران می  گردد.

تنظیم آنها و استفاده از اطلاعات برمبنای هیجانها، برای راهنمائی تفکر و عمل قابلیتهائی که درهوش هیجانی وجود دارند شامل الف، ارزیابی و بیان هیجانها درخود و دیگران (ب) جذب و درونسازی هیجانها و افکار (ج) ادراک و تجزیه و تحلیل هیجانها ورد، تنظیم هیجانها برای پیشبرد رشد هیجانی وعقلانی می  باشد.

سالوی درسالهای اخیر تعاریف قبلی از هوش هیجانی راتاحدی تصفیه نموده و به مدل توانایی هوش هیجانی اشاره دارد که شامل چهار جزء اصلی می باشد 1- ملاحظه و دریافتن، ارزیابی و بیان هیجان 2- تسهیل تفکر به وسیله هیجان 3- ادراک و تجزیه و تحلیل هیجانها با بکار بردن معلومات هیجانی 4- تنظیم سازگارانه هیجان به معنی دیگر هوش هیجانی از دیدگاه مایروسالوی اشاره دارد به یکدسته توانائی ها که در پردازش اطلاعات هیجانی به کار می روند.

بنابراین هوش هیجانی را میتوان این گونه تعریف کرد: توانائی درک، ارزیابی و بیان صحیح هیجانها توانایی درک مفاهیم مربوط به هیجانها کاربرد زبان مربوط به هیجانها، توانایی دستیابی و تولید احساسات برای تسهیل فعالیتهای شناختی، توانایی کنترل و تنظیم هیجانهای خود و دیگران برای رسیدن به رشد، حال خوب و ارتباطات اجتماعی مؤثر پنج عامل مرکب و مقیاسهای 15 گانه هوش هیجانی بار آن عبارتند از  عامل اول) هوشی درون فردی به توانایی تشخیص و درک احساسات شخصی، بیان احساسات، عقاید و افکار و دفاع از حقوق فردی به شیوه ای غیر مخرب و رها بودن از وابستگی اطلاق می  شود.

مباحثه

تحلیل نتایج یک عمدتا تراز بالا از هوش هیجانی همه کار آفرینان را، و نیز یک تزار شدیدا رضایت بخشی را از همه مقیاس‌های فرعی از دو مدل EQ‌ را نشان داد.

هر کار آفرین یک تراز کاملا بالا را هر سه جز مدل مایر، کاروسو، و سالووی (1990)،نقد و بیان، تنظیم و بهره‌وری از هیجان را نشان داد. هر یک از آنها خودآگاهی هیجانی مهم و آگاهی از هیجان‌ها را در دیگران نشان داد. برای مثال، آنها به ویژه در درک نیروها و نقطه ضعف‌های خود، متضمن هیجان ها، مهارت داشتند. بدیهی بود که همه کارآفرینان می‌بایست تراز بالایی از درک دیگران، نه تنها از بیان کلامی هیجان، بلکه بیان غیر کلامی هیجان را می‌داشتند. رفتار خموش یا کناره‌گیر یک بیان ویژه از هیجان بود که کارآفرینان آن را یک واقعه عمومی برای مدیریت خود ملاحظه کردند. بطرزی علاقه‌مند، هر کار‌‍آفرین ذکر کرد که زنان به بیشترین مقدار از مدیریت، و درک هیجانی نیاز داشتند.

توانایی ترغیب کننده همه کار‍آفرینان همچنین توانایی آنها را خواندن هیجان‌ها آنهایی که در پیرامونشان بودند و آنهایی که بلافاصله در حال تعامل با آنها بودند را نشان داد.

بیان هیجان نه تنها از کارآفرینان آشکار بود. بلکه آنها اغلب اوقات به صورت بیانی ظاهر شدند و به آن عمل نمی‌کردند که از اطلاعات هیجانی خود مضایقه کنند. آنها هر کدام از یک محیط کار را رفعت بخشیدند در آنجا که «دست برنده رو می‌شود»، و بیان هیجان، قسمتی از راهبرد کاری تشویق می‌شود.

کار‌آفرینان همچنین ظاهر شدند تا یک توانایی قوی داشته باشند. تا به هر کارمندی درباره هیجان‌های خود نزدیک شوند، هیجان و موفقیت را، در یک اقدام برای حل، موضوع خطاب کنند.

تنظیم هیجان ها، بالاترین توانایی مقیاس های فرعی برای هر کارآفرین بود، در توانایی برای تمرکز، با وجود ابهام، موانع، یا هرج و مرج‌های هیجانی، مبارزه کردن با اضطراب محل کار، و هم اضطراب شخصی، کنترل خود شدیدا آشکار بود، کنترل خود به طور استثنایی در بیان و نمایش در پیش تبعیت‌ها در سطح بالایی بود. کنترل هیجان‌های دیگران در موفقیت آنها در ایجاد الهام و تعهد، برانگیختن مهارت‌ها، ابقا هماهنگی، و دستکاری کردن اعتماد دیده شد.

بهره‌وری هیجان‌ها در حل مشکل، در عملکرد هر روزه به ویژه درهمه کار آفرینان قوی بود. واکنش های هیجانی به چنین موقعیت‌ها مانند انتقاد و نفی، ابهام واضطراب ظاهر شدند تا بهره‌برداری شوند که نتایج عظیم‌تر و پافشاری حصول آید. در نظر گرفتن یک اختلال به عنوان یک مبارزه، دوره‌های مدام اختلال‌های عمده و جزیی، پذیرفتن اختلال‌ها به عنوان نرمال، تبدیل آنها به یک دلیل مثبت برای پیشرفت، بهره‌وری باورنکردنی از هیجان را نشان داد. برای مثال، هر کار آفرین گرایشی را برای مبدل کردن احساسات منفی برانگیخته شده به توسط انتقاد یا نفی، به واسطه یک درک حمله شخصی به درون یک انگیزه برای پیشرفت را بیان نمود.

ترس از تکرار یک چنین نفی یا انتقاد بنابراین بهره‌برداری شد تا یک مشکل را حل کند. هر کار‌‍آفرین بهره‌وری از اضطراب را به عنوان یک منبع تعیین و قطعیت نمایش داد. استفاده از ناکامی به عنوان یک انگیزه‌ساز برای حصول، اتفاق نمونه دیگری از بهره‌برداری برای هر یک از کارآفرینان بود. سرانجام، درک آنکه هر شخص یک فرد است و نیاز به توجه فردی دارد و دستکاری‌ هیجانات آنها نشان داد که همه کارآفرینان توانایی باور نکردنی از EQ داشتند.

 


 

دانلود مقاله رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی