نابترین فایلها

فایلهای کمک آموزشی

نابترین فایلها

فایلهای کمک آموزشی

قرآن یگانه معجزه جاویدان

قرآن ، پیام روشن الهی است که همه ی انسان ها را به راستی و رستگاری دعوت می کند انسان در قرآن موجودی اجتماعی و مسئول است ؛ موجودی اجتماعی که بر او فرض شده در همه ابعاد زندگی ، مسائل انسانی را که جایگاه خلیفه اللهی او را تثبیت می کند رعایت کند شخصیت وی در جامعه شکل می گیرد و هویت واقعی اش در اجتماع ظهور و بروز می یابد ، بنابراین قرآن کریم نه تنها
دسته بندی معارف اسلامی
فرمت فایل doc
حجم فایل 165 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 170
قرآن یگانه معجزه جاویدان

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

مقدمه

قرآن ، پیام روشن الهی است که همه ی انسان ها را به راستی و رستگاری دعوت می کند.

انسان در قرآن موجودی اجتماعی و مسئول است ؛ موجودی اجتماعی که بر او فرض شده در همه ابعاد زندگی ، مسائل انسانی را که جایگاه خلیفه اللهی او را تثبیت می کند رعایت کند . شخصیت وی در جامعه شکل می گیرد و هویت واقعی اش در اجتماع ظهور و بروز می یابد ، بنابراین قرآن کریم نه تنها به جامعه و اجتماع انسانی اهتمام دارد ، بلکه بهترین شکل جامعه و متمدن ترین صورت آن را بیان و معرفی می کند و به شئون اجتماعی انسان توجهی جدی دارد .

بی تردید ، انسان نیازمند زندگی گروهی و حیات اجتماعی است ، چون اجتماعی بودن لازم حیات او ست . ممکن است کسی در دیر یا صومعه ای زندگی انفرادی داشته باشد ؛ اما چنین زیستی برای وی زندگی انسانی یعنی حیات مسئولانه نخواهد بود ، زیرا زندگی واقعی انسانی آن است که بکوشد اولاً خود هدایت شود و ثانیاً در مقام هدایت دیگران برآید . اگر از علوم و فنون بهره ای ندارد ، از دیگر همنوان خویش یاد گیرد و چنانچه عالم است ، دانش خویش را به دیگران تعلیم دهد و اگر همگان عالم اند ، با تضارب آرا به مقام برتر علمی شان افزوده شود و به فن آوری و ابتکار موفق شوند . چنانکه در حال ضلالت وگمراهی هستند از راهنمایان ، هدایت جوید و در مقام هدایت ، هادی گمراهان گردد . در این گونه از جوامع انسانی ، فرد گوشه گیر یافت نمی شود ، چون چنین اموری لازم حیات انسانی است ؛ ولی زندگی فرد منزوی ، حیات به معنای مصطلح و واقعی نیست .

قوانین و مقررات قرآن به گونه ای تشریع شده است که می تواند جامعه انسانی را به کمال و سعادت رهنمون سازد و همه افراد جامعه را به فضیلت انسانی ارتقا دهد . روش اجتماعی قرآن همانند شیوه جوامع امروزی بر اساس بهره وری مادی و اجتماعی بر مبنای تقوای الهی است ؛ یعنی در جامعه دینی ، عدالت اجتماعی و شئون عبادی با هم پیوند خورده اند تا روح توحید و وحدانیت را در جامعه احیا کنند . لازمه حیات انسانی ، توجه به فضای جمعی و اجتماعی است ، زیرا ادامه حیات فردی برای او مقدور نبوده و ضرورت یا طبیعت ، وی را به سمت جامعه می کشاند ،از این رو لازمه خلقت آدمی ، ادامه حیات در نظام اجتماعی است .

بر این اساس ، دور از حقیقت و صواب است که گفته شود انسان ذاتاً تمایلی به جمع ندارد و ذات و طبیعت او انفرادی است و برای فرار از این نابسامانی ذاتی ، انسان ها دور هم گرد آمده و جوامعی را با اداره یک قدرت قانونی مرکزی تشکیل می دهند .

بیان مسأله

انسان از بدو خلقت برای آنکه به زندگی و حیات خویش معنا ببخشد ، نیازمند شناخت بوده است و این شناخت بدون ایجاد ارتباط باخود و پیرامون خود امکان پذیر نبوده است به عبارت بهتر ارتباط انسان با خود ، اجتماع ، طبیعت و بالاخره منشاء و مبدأ خلقت ،خداوند متعال عینیت می یابد ، در پرتو این شناخت و ارتباط است که می تواند بیندیشد و به واقعیت های هستی دست یابد و بر این اساس ، نقشی تعیین کننده در رسیدن به کمال و سعادت دارد .

قرآن یگانه معجزه جاویدان پیام آور رحمت و راهنمای انسان از سوی خداوند است . راهنمایی که راه ورسم چگونه زیستن و چگونه تعامل داشتن با دیگران را می آموزد با توجه به شرایط دنیای امروز و ضرورت ارتباط اجتماعی بین انسانها، بهره گیری از قرآن کریم به عنوان منشور هدایت و آگاهی بخشی به توده ها بشریت بسیار اهمیت دارد.

بهتر است برای توصیف نقش هدایت گری قرآن از خودش مدد بگیریم . خداوند متعال در سوره اسراء آیه9 هدف و کارکرد قرآن را اینگونه بیان می فرماید :

انّ هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم . «قطعاً این قرآن شما را به استوارترین راه هدایت می کند .» اسراء /9

از این رو بررسی شرایط ارتباطی مطلوب بین انسان ها از منظر آیات قرآن کریم با تاکید بر مضامین ارتباطی بسیار حایز اهمیت است. و بطور مشخص باید به دنبال پاسخ این پرسش باشیم که؛ نگاه قرآن کریم درباره ارتباطات انسانی در عرصه اجتماع چیست ؟ برای پاسخ به این سوال با توجه به آنچه در تقسیم انواع ارتباط انسان با پیرامون بیان گردید ارتباط با خدا ، خود ، محیط زیست (طبیعت) و اجتماع چهار حوزه ارتباطی انسان است .

برای نمونه به برخی از این نوع ارتباطات که در تقسیم بندی کلی از آیات قرآن برداشت می شود اشاره می کنیم :

1- ارتباط انسان با خدا موضوعاتی مانند : خداشناسی،نیاز انسان به خدا ، پرستش

2- ارتباط انسان با خود : خلقت و آفرینش انسان ، از کجا آمده ام ، آمدنم برای چیست ؟ و به کجا می روم ؟

3- ارتباط با طبیعت : شناخت طبیعت و محیط زیست ، زیبای آفرینش ،تعامل با محیط زیست ، منابع و نعمت های خدادادی

4- ارتباط انسان با اجتماع : تعامل و ارتباط بین فردی ، گروهی و اجتماعی ، شناخت افراد جامعه ، ارتباط موثر و سودمند و ارتباط مخرب و مضر و ...

آنچه دراین تحقیق مد نظر است ارتباطات از نوع اجتماعی است . که انسان با ایجاد ارتباطات انسانی آن را محقق می نماید.

قرآن کریم در آیات متعددی به این نکته اشاره دارد که برای انسان نازل شده است و اساساً مخاطب اصلی آن و به عبارت واضح تر تنها مخاطب انسان است. قرآن کتاب هدایت انسانهااست

«هدیً للناس»(سوره بقره185) ، «هذا بیان للناس»(سوره آل عمران 138) ، «هذا بصائر للناس»(سوره جاثیه20) و «هذا بلاغ للناس» (سوره ابراهیم52) از جمله عبارات قرآنی است که به این موضوع تاکید دارد .

از این رو ضروری است به ابعاد ارتباطات انسانی از منظر کتاب انسان ساز قرآن پرداخته شود . تا از این رهگذر توشه برگیریم و در مسیر زندگی گام برداریم . صداقت ، زیرکی و دقت ، احترام متقابل ، مشورت کردن ، کنترل رفتار و عصبانیت ، صلح و دوستی ، اتحاد و همدلی ، ارتباط منافقانه ، ارتباط با خانواده شیوه های تربیت فرزند ، تعامل با همسر ، پرهیز از گمان بد یا سوء ظن ، پرهیز از غیبت ، تهمت ، تفرقه افکنی و تعاون و همدلی داشتن و... از جمله مواردی هستند که به عنوان موضوعات ارتباط اجتماعی در قرآن مطرح شده است .

آنگونه که بررسی می شود این نوع ارتباطات به دو محور کلی قابل تقسیم هستند . برخی از این ارتباطات جنبه مثبت و دارای بار ارزشی بوده و در واقع به نوعی هنجارهای اجتماعی را شکل می دهند و دسته دیگر جنبه ضد ارزشی و پایه گذار ارتباطات غلط و نابهنجار درجامعه می شوند .

می توان مسئله را این گونه طرح کرد که آیا انسان با طبع اولی خود متمدن است و به دیگران می پیوندند تا از آن ها نفع ببرد و متقابلاً سود رساند؛ یا طبعاً متوحش است و با دیگران می جوشد تا فقط از آنان نفع ببرد و به سخن دیگر ، آیا انسان متمدن بالطبع است یا متوحش و مستخدم بالطبع ؛ رفتار انسان با کدام یک از امور پیوند خورده است .

شایان ذکر است که نظام اجتماعی بر مبنای این امور و رفتارها می تواند متفاوت باشد ، به همین جهت بسیاری از دانشمندان به این فکر افتاده اند که با وضع چه قوانینی می توان سلوک راه کمال را برای انسان رسم کرد ، زیرا با اختلاف مبانی زندگی اجتماعی ، نظام های اجتماعی نیز گوناگون می شوند .

با چنین نگرشی در این تحقیق به « گونه شناسی آیات قرآن کریم از منظر ارتباطات اجتماعی » می پردازیم.اما با توجه کثرت آیات قرآن کریم این تحقیق در محدوه بیست مضمون ارتباطی انجام می گیرد.

ضرورت پژوهش

بشر با کسب اطلاع و ایجاد ارتباط است که می تواند به کشف واقعیت ها و روابط بین پدیده ها دست یابد. انسان در پرتو ارتباط و شناخت می اندیشید و به واقعیت های آفرینش دست می یابد، و بر این اساس نقش تعیین کننده در رسیدن به کمال و سعادت دارد. پر واضح است که یکی از اساسی ترین و استوارترین راه های کسب کمال و خوشبختی و رسیدن به آرامش همراه با بینش، آشنایی با قرآن کریم و بهره گیری از اقیانوس بیکران معارف نورانی آن است.از این رو ضروری است تا به پژوهش درآیات قرآن کریم بپردازیم. این بررسی و مداقه به ما کمک خواهد کرد تا روابط اجتماعی خود را براساس سفارش وتاکیدات قرآن کریم سامان بخشیم.

اهداف پژوهش

هدف اصلی این تحقیق شناسایی و دسته بندی آیات قرآن کریم با رویکرد اجتماعی در محدوده بیست مضمون ارتباطی می باشد. از این رو گونه شناسی آیات قرآن کریم ازمنظر ارتباطات اجتماعی مد نظر است.

اهداف فرعی

- بررسی آیات قرآن کریم از منظر ارتباطات اجتماعی

- استخراج اهّم اصول ارتباطات اجتماعی درآیات قرآن کریم

- شناسایی و دسته بندی بیست مضمون ارتباطی مطروحه در آیات قرآن کریم

- شناسایی ودسته بندی الگوهای ارتباطی بهنجار ونابهنجار در قرآن کریم از قبیل صله رحم، نیکی کردن ، تعاون، دروغ، اختلافات، نفاق و مواردی ازاین دست در محدوده بیست مضمون ارتباطی .

سؤالات تحقیق

1- اصول مفاهیم ارتباطی قرآن کریم در چه مضامینی بیان شده است؟

2- آیا مضامین ارتباطی قرآن کریم در قالب معرفی الگوهای رفتاری مشخص ( اعم از بهنجار و نابهنجار ) بیان شده است؟

3 - آیا مضامین ارتباطی قرآن کریم در قالب بیان غیر مستقیم ( داستان و حکایت و تمثیل ) مطرح شده است؟ و آیا قرآن کریم برای ارائه مضامین ارتباطی از شیوه بیان حکایات، سنت ها و ادیان پیشین استفاده نموده است یا اینکه فقط بیان مستقیم به کار برده است؟

4- برای طرح مضامین ارتباطی و نیز برانگیختن دیدگاه مخاطبان، بیشتر آیات قرآن کریم در قالب تبشیر است یا انذار؟

تعاریف عملیاتی و واژه های کلیدی

بسیاری از واژه ها و اصطلاحاتی که در این پژوهش مورد تأکید هستند، تعاریف و کاربردهای متکثّر و متفاوتی در این حوزه دارند.

بنابراین برای هماهنگی و انسجام در ساختار تحقیق, لازم به باز تعریف هستند. از این رو در این تحقیق, اصطلاحات زیر با این تعاریف از سوی پژوهشگر مورد استفاده قرار گرفته است .

تعریف و مفهوم اجتماع و جامعه

لفظ «جامعه» ، از لحاظ لغوی ، اسم فاعل مونث از مصدر «جمع» ، به معنای گرد کردن ، فراهم کردن یا آوردن ، و بر هم افزودن است. بنابراین به معنای گردآوردنده ، فراهم کننده یا آورنده ، بر هم افزاینده ، و در برگیرنده خواهد بود . این واژه عرفاً به معنای «گروه» و علی الخصوص «گروهی از انسان ها» به کار می رود ، خواه آن گروه از مردم که دریک روستا، شهر ، استان یا کشور، یا قاره زندگی می کنند. مثلاً «جامعه ایران» و «جامعه ایرانی» ویا «جامعه آفریقا» و «جامعه آفریقایی» و خواه آن گروه از مردم که دارای یک دین یا مذهب اند. مانند «جامعه مسیحیان» و «جامعه کاتولیکها» و خواه گروهی که حرفه و شغل واحدی دارند. ازقبیل«جامعه معلمان» و «جامعه ورزشکاران» و خواه بالاخره همه انسان هایی که بر روی زمین به سر می برند ، «جامعه بشری» یا «جامعه بشریت» راتشکیل می دهند . به طور کلی ، می توان گفت که در هر موردی که بتوان برای گروهی از مردم «وجه جامع» و «جهت وحدتی» اعتبار کرد اطلاق لفظ «جامعه» بر آن گروه رواست. چه گروه یک مجموعه کوچک باشد و چه گروه انسان هایی که از بدو خلقت تا کنون پدید آمده اند و از میان رفته اند،به معانی لغوبی و عرفی «جامعه» محسوب می شوند.

«اجتماع» در اصطلاح جامعه شناسان و فیلسوفان این فن ، هیئت و ترکیبی است از اشخاص موجود ؛ اما جامعه به وضع و حالت انسان ها یا حیواناتی گفته می شود که بر پایه قانونی مشترک زندگی کنند .

لوکرس می گوید که جامعه یک ابداع انسانی است و هابز معتقد است که جامعه نتیجه قراردادی است که بر اثر جنگ دائمی پدید آمده است . خواجه نصیر طوسی در تعریف جامعه می گوید که چون هر مرکبی حکمی و خاصیتی و هیئتی دارد که بدان متخصص و متفرد می گردد و اجزایش با او در آن مشارکت ندارند ، جمع اشخاص انسانی نیز از روی تالیف و ترکیب ، حکمی و هیئتی و خاصیتی دارد ؛ به خلاف آنچه در هر شخص موجود است و چون افعال ارادی انسان به خیر و شر قسمت می شود ، به تبع آن ، جوامع انسانی به دو قسمت می گردد .(جامعه در قرآن، جوادی آملی)

با توجه به تبیین معنای جامعه و اجتماع تا اندازه ای روشن شد که این دو اصطلاح مفهوم واحدی ندارند . هر چند در عرف عام بنا به تسامح ، تفاوتی میان آن دو نیست و در بسیاری از موارد به گفتار و نوشتار ، آن دو را به جای هم به کار می برند ؛ اما با دقت علمی باید میان آنها فرق هایی قایل شد .

تعریف و مفهوم ارتباط

برای ارتباط تعاریف زیادی کتاب های مختلف آمده است که به برخی از آنان اشاره می گردد . شاید «ارسطو فیلسوف یونانی ، اولین اندیشمندی است باشد که 2300 سال پیش نخستین بار در زمینه ارتباط سخن گفت » او در کتاب مطالعه معانی بیان که معمولاً آن را مترادف ارتباط می دانند. در تعریف ارتباط می نویسد :

ارتباط عبارت است از جست و جو برای دست یافتن به کلیه وسایل و امکانات موجود برای ترغیب و امتناع دیگران .» (ارتباط شناسی ، مهدی محسنیان راد)

شاید بسیاری از تعاریف که برای ارتباط ارائه شده تا حدودی از تعریف ارسطو سرچشمه گرفته باشد ، تعریف دیگر از ارتباط است که توسط ویلبر شرام در کتاب فراگرد و تاثیر ارتباط جمعی می گوید :

در فراگرد ارتباط به طور کلی ما می خواهیم با گیرنده پیام خود در یک مورد و مسئله معین همانندی (اشتراک فکر) ایجاد کنیم . (ارتباط شناسی، مهدی محسنیان راد)

گروهی از اندیشمندان ارتباط در تعاریفی که ارائه داده اند ، مسئله ترغیب و امتناع یا همانندی اشتراک فکر را با ابعاد گسترده تر و به صورت تاثیر مطرح کرده اند . باتوجه به این موضع می توان به تاثیر آیات قرآن کریم در امتناع و ترغیب انسان به فرمانبری از خداوند متعال پی برد.

انواع ارتباطات اجتماعی (جامعه شناسی ارتباطات ، دکتر ساروخانی)

1- ارتباط مستقیم : ارتباطی بدون واسطه بین انسان ها و بدون نیاز به فرد یا وسایل ارتباط جمعی

2- ارتباط ملی و جهانی : با در نظر گرفتن محدوده ارتباطات (درون مرزی با فراتر از آن)

3- ارتباط احساس برانگیز در فرآیند ارتباط، حالات احساسی گونه منتقل می شوند و همبستگی اجتماعی و آمادگی روانی مشترک پدید می آورند.

4- ارتباط معطوف به هدف : نوعی خاص از ارتباط است که در آن برقرار کننده ارتباط هدف خاصی و از پیش تعیین شده ی را دنبال می کند.

5- ارتباط بازتابی : در این نوع ارتباط هدفی از پیش تعیین شده وجود ندارد و فرد یا افراد بدون هیچ آگاهی در جریان ارتباط قرار می گیرند . از نمونه های بارز آن انبوه خلق است .

6- ارتباط اجتماعی : ارتباط بین چند نفر که نشانه ها یا نمادهایی که حامل پیام بین آنها وجود دارد.

7- فرا ارتباط : نوعی ارتباط که قواعد ارتباط یا ارتباط های بعدی را مشخص می کند .

8- ارتباط حرکتی : ارتباطی است غیر کلامی و از طریق حرکات بدنی انجام می شود که به زبان بدن مشهور است .

انواع ارتباطات انسان (تکامل اجتماعی انسان و کتاب نبوت ، استاد مطهری)

در این مدل محور اساسی فرد است که رابطه سه گانه ای دارد .

1- ارتباط با خود : ارتباط فرد با خویشتن که به حالات روحی و روانی فرد با خود تاکید دارد .

2- ارتباط با خدا : انسان موجودی است که بر اساس فطرت و سرشت خود میل به کمال و قدرت بی انتها دارد . میل به خدا باوری و پرستش و از عوامل بسیار موثر در چنین ارتباطی است .

3- ارتباط با دیگران : انسان موجودی اجتماعی است و حیات او به ارتباط با دیگران وابسته است آنچه اهمیت دارد روابط بین انسان ها چگونه است ؟

انواع ارتباطات ( ارتباطات انسانی ، دکتر علی اکبر فرهنگی)

1- ارتباط با خود : هر یک از ما ابتدا با خود ارتباط برقرار می سازیم و آن عبارت است از اینکه جریان تفهیم و تفاهم را در درون خود انجام می دهیم ، که یک نوع ارتباط درونی است . ارتباط با خود در برگیرنده مشکلات درونی ، یا حل تعارضات درونی فرد است .

2- ارتباط با دیگران : فراگرد تفهیم و تفاهم بین یک شخص و انسانهای دیگر ، حداقل یک نفر دیگر است .

3- ارتباط جمعی یا عمومی : نوعی ارتباط است که بر اساس آن فرد با تعداد کثیری از انسانهای دیگر ارتباط بر قرار می کند .

در مقایسه انواع ارتباطات ارائه شده ، می بینیم ارتباط فرد با دیگران یا اجتماع پیرامون خود از مشترکات این مدل ها می باشد، که در واقع همان ارتباط اجتماعی فرد به شمار می رود .

از این رو آنچه دراین تحقیق مد نظر است ارتباطات از نوع اجتماعی است . که انسان با ایجاد ارتباطات انسانی آن را محقق می نماید . از این رو ارتباطات انسانی و اجتماعی مورد نظر می باشد

اساسی ترین، مهم ترین و پایدارترین و ماندگارترین تأثیری که یک فرد می تواند در جامعه ای داشته باشد و به وسیله آن زندگی روانی و انسانی افراد آن جامعه ، نه زندگی زیستی و حیوانی آنان ، را متحول سازد تأثیر در جهانبینی و ارزش گذاری آن جامعه ، یا به تعبیری دیگر تأثیر در باور آن جامعه ، است . تأثیر انبیاء الهی صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین در جامعه ها از این نوع بوده است ؛ و جانشینان و پیروان آنان نیز باید فعالیت هایشان را متوجه به این جهت و متمرکز در این کانون کنند .

با چنین نگرشی در این تحقیق به « بررسی آیات قرآن کریم از منظر ارتباطات اجتماعی » می پردازیم. تا از سر چشمه زلال آن کام عطشناک مان را سیراب نماییم. زندگی در سایه قرآن سعادت وسرافرازی را به ارمغان می آورد.

مطالعات نظری


فصل دوم


مقدمه

«ارتباط» و «اطلاع» دو پدیده ای هستند که از دیرباز و با آغاز آفرینش انسان با او همراه بوده است. بشر با کسب اطلاع و ایجاد ارتباط است که می تواند به کشف واقعیت ها و روابط پدیده ها دست یابد .

نظریه های مربوط به نقش های اجتماعی و کارکردهای ارتباطات تاثیرهای خاص به جا گذاشتند تعریف و طبقه بندی دقیق نقش های اجتماعی ارتباطات ، برای نخستین بار از سوی هارولدلاسول محقق معروف آمریکایی در مقاله ای که در سال 1948 در این باره نوشت صورت گرفت . وی در این مقاله ، سه نقش اساسی نظارت بر محیط ، ایجاد و توسعه همبستگی های اجتماعی و انتقال میراث فرهنگی ، برای وسایل ارتباط جمعی در نظر گرفت .ارتباطات انسانی ، علی اکبر فرهنگی

براساس توجه خاصی که در مطالعات اجتماعی و ارتباطات اجتماعی به «دریافت کنندگان پیام»شده است . می توان به ضرورت و اهمیت نزول قرآن کریم به عنوان کتاب انسان ساز و راهنمای بشر پی برد، کتابی که تمام آیات شریفه آن سراسر پیام الهی به دریافت کنند گان یعنی توده های انسانی است.برای آنکه بتوانیم به سوال مورد نظر در این تحقیق پاسخ دهیم ، ضروری است تا از مفهوم علمی ارتباطات انسانی تعریف عملیاتی داشته باشیم ازاین رو نیازمند تعریف ارتباطات یا چیستی ارتباط هستیم .

مطالعات ارتباطی یکی از شاخه های جوان علوم اجتماعی معاصر جهان به شمار می رود . در شرایط تازه جهان و به ویژه در کشورهای در حال توسعه ، نگاه اغلب متخصصان و اندیشمندان حوزه ارتباطات معطوف به فراگرد ارتباط است. و در این دیدگاه متغیرهای گوناگون موثر در این فراگرد از قبیل تصویرهای ذهنی متقابل ، فرستنده و گیرنده پیام ، تجربیات شخصی ارزش ها و انتظارهای مورد نظر پیام دهندگان و پیام گیرندگان دگرگونی های حساس معنای قابل حمل و نظایر آن را به سنجش گذاشتند .

نظام های اجتماعی به عنوان ساختارهای اجتماعی فعال نظیر خانواده یا اجتماع روستایی که اهداف، هنجارها ، نقش ها ، قدرت ها و ضمانت اجرای تسهیلات و قلمروهای خاص دارند معرفی می شوند . زندگی نظام ها ی اجتماعی ارتباط گران را به چگونگی هم بستگی نزدیک و ارتباط با سایر عناصر فراگردهای جامعه توجه داده است ولی در عین حال کمک این مفهوم به شناخت نظری محدود بوده است .

گروهی از اندیشمندان ارتباطات در تعاریفی که ارائه داده اند ، مسئله ترغیب و امتناع یا همانندی اشتراک افکار را با ابعاد گسترده تر و به صورت دقیق تر مطرح کرده اند .

جامعه گرایی از دیدگاه عقلی

آنگونه که بیان شد، بسیاری از جامعه شناسان معتقدند که با اجتماع افراد انسانی ، مرکبی حقیقی ، به نام «جامعه» ، پدید می آید که طبعاً آثار و خواصی دارد که در هیچ یک از موجودات دیگرقابل مشاهده نیست . به عبارت دیگر ، انسان ها وقتی گردهم می آیند ، تا زندگی اجتماعی را آغاز کنند و کارهای جمعی و عوائد و منافع آن کارها را در میان خود تقسیم کنند ، «ماده» ای می شوند برای یک «صورت» جدید به اسم «جامعه» . پس وحدت جامعه ، اعتباری نیست ، بلکه کاملاً حقیقی است .

انسان ها بر اثر زندگی اجتماعی واجد یک سلسله باورها ، احساسات ، شیوه های قومی ، رسوم اخلاقی ، میثاق های اجتماعی ، تشریفات، و شعایر مشترک و یکسان می شوند . این اعتقادات ، عواطف ، و افعال و انفعالات واحد دال بر وجود یک روح جمعی واحد است که همه افراد را تحت تسخیر و تصرف خود دارد . و همین روح جمعی ملاک وجود حقیقی برای جامعه می باشد.

در زندگی اجتماعی ، هر فرد ، وقتی که وظیفه فرزندی یا همسری یا شهروندی را انجام می دهد ، یا تعهدات خود را به جای می آورد ، یا هر کار اجتماعی دیگری را می کند تکالیفی را اجرا می کند که در خارج از او در قوانین و آداب و رسوم ، وجود یافته و تعیین شده اند . هر چند ممکن است که این تکالیف با آراء وامیال و عواطف و احساسات خود او نیز مخالفت داشته باشند ، ولی با این همه ، واقعیتی عینی و خارجی (یعنی خارج از خود فرد) دارند ، زیرا خود فرد نیست که آنها را ساخته و پرداخته است ، بلکه آنها را از راه تعلیم و تربیت ، دریافت داشته است . به طوریکه بارها اتفاق می افتد که هر یک از اعضای اجتماع از جزئیات تکالیفی که بر ذمه دارد بی خبر است ، و برای آگاهی از آنها باید به مجموعه قوانین و مفسران موثق و معتبر آنها رجوع کند . باورها و آیین های دینی نیز چنین اند ، یعنی فرد همین که به دنیا بیاید آنها را حاضر و آماده می یابد . وجود تکالیف و الزامات اجتماعی و باورها و آیین های دینی و مذهبی پیش از وجود یافتن فرد به معنای وجود آنها در خارج از وجود اوست . به تعبیر دیگر اگر آنها پیش از فرد وجود داشته اند برای این است که در بیرون از فرد ، موجود بوده اند . چون این استدلال را درباره هر یک از اعضای اجتماع می توان تکرار کرد ، نتیجه می گیریم که این گونه امور نه تنها در خارج از یک فرد بلکه در خارج از همه افراد وجود دارند . پس این شیوه های عمل ، اندیشه و احساس دارای این خاصیت شایان توجه اند که در بیرون از شعورهای فردی اعضای جامعه وجود دارند .

بر این اساس «جامعه» موجودی است حقیقی که مرکب است از همین راه و رسم های عمل ، اندیشه و احساس که همگی در بیرون از افراد اجتماع اند . جامعه در قرآن، جوادی آملی

در زندگی اجتماعی ، فرد همیشه خود را با فشار و نیرویی مواجه می یابد که ناظر و مهارکننده اوست و چارچوبی نسبتاً پایدار و محدود کننده برای کردار او فراهم می کند . این قدرت خود را ، علی رغم میل فرد ، بر وی تحمیل می کند . اگر کسی بخواهد احکام حقوقی جامعه را زیر پا بگذارد ، قدرت مزبور بر ضد او واکنش نشان میدهد. اگر فرصتی باشد مانع عمل وی می شود ؛ و اگر عمل را مرتکب شده باشد یا آن را فسخ می کند و صورت طبیعی و مقبول آن را جایگزین آن می سازد.

نشانه مهم هر شی ء عینیت خارجی آن است که با حکم اراده نمی توان آن را تغییر داد . «جامعه» هم دارای چنین خاصیتی است ، یعنی اراده موجب تغییری در آن نمی شود ، بلکه برعکس جامعه است که سبب تغییر اراده ما می گردد . جامعه قالب هایی را بر ما تحمیل می کند که به ناچار اعمال خود را در آن می ریزیم . الزامات اجتماعی چنان شدید است که فرد نمی تواند خود را از چنگ آنها برهاند . حتی اگر در موردی بتوان بر نیروی جامعه فائق شد باز مقاومتی که به آن بر می خوریم کافی است که ما را متوجه سازد که در برابر یک چیز عینی و خارجی قرار داریم که به ما هم بستگی ای ندارد .

خلاصه اینکه عموم اندیشمندان و جامعه شناسان بر این باورند که «جامعه» خود نوعی حیات مستقل از حیات یکایک افراد است . هر چند این حیات جمعی وجود جدایی از وجود حیات فردی ندارد بلکه در افراد پراکنده شده و حلول کرده است . بنابراین «جامعه» قوانین و سنتی متمایز از قوانین و سنت حاکم بر اعضای خود دارد که باید شناخته شود . در حقیقت انسان با دو حیات و دو روح و دو من زندگی می کند. یکی حیات و روح و «من» فطری انسانی که مولود حرکات جوهری طبیعت است و دیگری حیات و روح و «من» جمعی که زاییده زندگی اجتماعی است و در «من» فردی حلول کرده است. از این رو بر انسان هم قوانین روان شناسی فردی و هم سنن جامعه شناسی اجتماعی حاکم است.جامعه در قرآن، جوادی آملی

برای تقریب آن به ذهن می توان از مثال هایی سود جست. مثلاً در مسابقاتی مانند دومیدانی ، کشتی ، وزنه برداری که در آنها افرادند که با یکدیگر رقابت می کنند نه گروه ها و تیم ها تلاش هر یک از مسابقه دهندگان فقط مصروف این است که خودش برنده شود و از این رو تنها از برد خود شاد می شود و تنها از باخت خود اندوهگین می گردد . در اینجا فقط «من» فردی و خواست شخصی فعال است . لکن در مسابقه هایی نظیر فوتبال که در آنها تیم ها به رقابت می پردازند کوشش هر بازیگری متوجه این هدف است که که تیم خودش برنده شود به همین جهت علاوه بر آنکه سعی می کند که خود به بهترین نحو بازی کند دل نگران بازی دیگر اعضای تیم هم هست ؛ اگر تیم برنده شود همه افراد خوشحال می شوند و اگر بازنده شود همه افراد غمگین می شوند حتی کسانی که خودشان بازی بی عیب و نقصی ارائه کرده اند. در اینجا «من» جمعی و خواست گروهی نیز فعال است؛ و شادی یا اندوهی که همه افراد را فرا می گیرد گویی متعلق به آن «من» جمعی است . به همین سان ، وقتی که میان دو کشور جنگی درمی گیرد ، علی الخصوص اگر مردم آن دو کشور احساسات و گرایش های قوم گرایانه قوی داشته باشند ، هر انسانی به شدت خواستار پیروزی کشور خود می باشد. ولو آنکه این پیروزی به قیمت جان و مال خود وی حاصل آید از خود گذشتگی ها و جانبازی هایی که یک انسان برای پیروزی کشورخود می کند جز با پذیرفتن وجود «من جمعی» و نیز غلبه بر «من فردی» توجیه شدنی نیست.


دانلود بررسی آداب معاشرت در قرآن

بررسی آداب معاشرت در قرآن

پایان نامه بررسی آداب معاشرت در قرآن در 240 صفحه ورد قابل ویرایش

دانلود بررسی آداب معاشرت در قرآن

پایان نامه بررسی آداب معاشرت در قرآن 
مقاله بررسی آداب معاشرت در قرآن 
پروژه بررسی آداب معاشرت در قرآن 
تحقیق بررسی آداب معاشرت در قرآن 
دانلود پایان نامه بررسی آداب معاشرت در قرآن
پروژه
پژوهش
مقاله
جزوه
تحقیق
دانلود پروژه
دانلود پژوهش
دانلود مقاله
دانلود جزوه
دانلود تحقیق
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 389 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 240

بررسی آداب معاشرت در قرآن

 

 

مقدمه

 

معاشرت نیکو بستگی به علم و تعلیم و حلم و تربیت نیکو و عمل صالح ، صبر و تحمل و مهر و محبت و اخلاق حسنه دارد . آنکه علمش بیشتر و تربیتش نیکو تر است عملش صالح تر است و مطمئنا از رذائل اخلاقی همچون خشم و شهوت ، بخل و حسادت ، افراط و تفریط و عصبیت و تکبر و خود بینی به دور است . در این حالت چنین شخصی نه تنها از سلامت جسم وروان برخوردار است بلکه معاشرانش نیز از این چشمه فیاض بهره کافی می برند ، و معاشرت با چنین فردی سعادت دو دنیا را به همراه دارد .

از پیامبر ( ص ) روایت شده :

« مومنی که با مردم می آمیزد و آزار آنها را تحمل می کند در پیشگاه الهی اجرش بزرگتر است از آن مومنی که با مردم آمیزش ندارد و بر اذیت آنها صبر نمی کند . » [1]

درباره معاشرتهای اجتماعی ، حضرت علی ( ع ) در توصیه خود به فرزندشان امام مجتبی ( ع ) چنین فرمود :

« به اتکاء روابط دوستانه و رفاقت صمیمانه ، حق برادرت را ضایع مکن ، چه در زمینه تضییع حقوق ، روابط دوستی نابود می شود و آنکس که حقش را تباه ساختی ، برای تو برادر نخواهد شد . » [2]

روابط افراد با همدیگر در کلیه سطوح اجتماعی ، باید رفتاری برادرانه و دوستانه باشد همراه با عدل و انصاف ، تا بقاء و دوام یابد و البته در سایه چنین معاشرتهایی جامعه رو به تکامل و امنیت و سعادت پیش می رود . البته هرگز نمی توانیم با تمام افراد جامعه رفتاری برادرانه داشته باشیم مگر اینکه به فرموده خداوند در قرآن کریم گوش جان دهیم و دستورات ایشان را آمیزه گوش خود نماییم .

 

 

کلیات

تبیین موضوع

 

از آنجایی که آدمی بالطبع موجودی اجتماعی است و به صورت اجتماعی زندگی می کند و زندگی فردی آن تقریبا امکان پذیر نمی باشد آداب معاشرت و روابط اجتماعی در اسلام دارای اهمیت مضاعفی است و قرآن کتابی است که برای هدایت بشر آمده لذا در تنظیم روابط بین انسان و خدا ، انسان با طبیعت و انسان با انسانهای دیگر او را یاری می کند و به بیان دستوراتی برای تحسین روابط اجتماعی می پردازد که این آداب گاهی جنبه حقوقی دارد و گاهی جنبه اخلاقی ما بنا داریم در این رساله آداب معاشرت را مورد بررسی قرار داده ، شأن نزول ، نظرات مفسران و روایاتی که در بیان آیات آمده است را مورد کنکاش قرار دهیم .

اهمیت و ضرورت موضوع

 

انسان در همه عرصه ها به روابط و معاشرت با یکدیگر نیازمند است ، اقتصاد ، سیاست و ... در برقرری ارتباط در این حوزه ها به معاشرت می پردازد و اکنون سوال اساسی آن است که چگونه باید این ارتباط انجام بپذیرد از آنجا که همه در عرصه های مختلف نیازمند به ارتباط و معاشرت هستند و باید این معاشرت و ارتباط بر طبق دستور دین و قرآن باشد و پژوهش در این موضوع ضروری است و اهمیت بسیاری دارد ما در این رساله به این موضوع می پردازیم .

انگیزه انتخاب موضوع

 

با توجه به اینکه در معاشرتها خیلی از مسائل رعایت نمی شود و از سوی دیگر اسلام به آداب معاشرت صحیح تأکید کرده است ما به بررسی این مساله می پردازیم و امیدواریم که در رفع مشکلات اجتماع مؤثر باشیم .  

 

 

 

پیشینه موضوع

 

چون معاشرت و ارتباط از آغاز خلقت انسان بین افراد رایج بوده است قرآن به عنوان کتاب هدایت ، در آیات زیادی به آن پرداخته است . همچنین در روایات نبوی هم از آن بحث شده است بدین روی این دو ، منبع مهم برای بررسی مسائل مورد بحث ما شناخته می شوند . در تبیین پیشینه باید نخستین پیشینه ها را در موضوعات مطرح شده در کتب تفاسیر و کتب اخلاقی جستجو نمود که به تدریج در این مورد کتب مستقلی تألیف یافته است و در دوران اخیر نیز این موضوع بیشتر مورد توجه قرار گرفته است که می توان به برخی از کتب مستقل در دوران معاصر اشاره نمود . ازجمله : اخلاق معاشرت ( جواد محدثی ) ، اخلاق و معاشرت در اسلام ( علی قائمی )

سؤالات

 

1- معاشرت از نظر واژگان و اصطلاح چیست ؟

2-   کاربرد و بسامد واژگان و محتوای این موضوع در قرآن چه میزان است ؟

3-    اقسام و انواع معاشرت کدامند ؟

4-   آداب معاشرت در حوزه عمومی جهان اسلام ( بین مسلمانان) و جهان انسان چگونه باید باشد؟

5-   آداب معاشرت در حوزه خاص ( اقارب ، همسایگان ، همسفران ، دوستی و ...) چگونه صورت می پذیرد ؟

6-   آثار و پیامدهای رعایت و عدم رعایت آداب معاشرت کدام است ؟

روش تحقیق

 

این تحقیق به روش کتابخانه ای صورت گرفته است که با مراجعه به کتابخانه و بررسی کتب مختلف و در بعضی موراد مراجعه به اینترنت تدوین شده است .

 

 

 

فرضیه

 

قرآن ، کتاب هدایت است ، در کتاب هدایت روابط اجتماعی مورد توجه قرار گرفته و در انواع معاشرت ها آداب و دستور العملهایی در این زمینه ارائه شده است که با سیره نبوی تجسم یافته و قرآن در حوزه عمومی و خاص ، آداب و مقررات خاصی رابیان نموده که در این رساله ما به آن می پردازیم .

 

 

چکیده

 

در فصل اول شناخت حوزه معاشرت که انسان در اجتماع با چه گروههایی باید معاشرت کند و هدف معاشرت و انواع معاشران با توجه به آیات و روایات مورد بررسی قرار گرفت .

در فصل دوم آداب معاشرت در حوزه های مختلف در بخشهای پنج گانه به شرح ذیل آمده   است :

 بخش اول در حوزه عمومی شامل آداب وارد شدن به خانه ، آداب غذا خوردن ، آداب تحیت و سلام ، مطرح گردید .

و در بخش دوم آن آداب معاشرت در حوزه مسلمانان و در بخش سوم آداب معاشرت در حوزه خانواده و خویشاوندان شامل مباحث آداب معاشرت والدین و فرزندان ، آداب معاشرت زوجین آداب معاشرت در حوزه خویشاوندان و بستگان از دیدگاه قرآن و سنت مورد بررسی واقع شد .

در پایان این بخش به آداب معاشرت برادران و خواهران نسبی و رضاعی از دیدگاه روایات و رعایت حقوق بین آنها اشاره شد .

 بخش چهارم : آداب معاشرت در حوزه مرتبطان غیر خویشاوند شامل :

معاشرت با همسایگان ، معاشرت با دوستان ، معاشرت با معلمان و مربیان ، معاشرت با مومنان و برادران دینی و برآوردن نیازهای همدیگر . معاشرت با مسئولان و نهادهای اجتماعی و رعایت حقوق و احترام متقابل بین مسئولان ، نهادهای اجتماعی و مردم آمده است .

بخش پنجم آداب معاشرت در حوزه غیر مسلمانان با توجه به اصل عدم تسلط کفار بر مسلمانان و چگونگی معاشرت با انواع کافران ( حربی و غیر حربی و ... ) و نهی از دوست داشتن والدین کافر از دیدگاه قرآن و روایات و تفاسیر مختلف آمده است .

در فصل سوم جایگاه , آثار و پیامدهای معاشرت که شامل سه بخش است .

بخش اول : انسان موجودی اجتماعی است .

بخش دوم : جایگاه روابط اجتماعی از نظر اسلام .

بخش سوم : آثار روانشناختی آداب معاشرت و تأثیرات رفتاری و گفتاری افراد بر یکدیگر بر اساس آیات و نظر روانشناسان آمده است .

 

 

 

الف شناخت لغوی

 

در این بخش بر آنیم تا با بررسی دقیق تر معانی لغت ، با استفاده از کتب مرجع موجبات آشنایی بیشتر خواننده را با مفاهیم مطرح شده در تحقیق فراهم نماییم .

1-        معاشرت 

 

با مراجعه به کتابهای لغت روشن می گردد که این کلمه از ریشه العشره به معنای هم نشینی و مصاحبت آمده است .

ابن منظور در لسان العرب در معنای این کلمه می نویسد ، العشره = المخالطه و معاشره را به معنای مخالطه و مصاحبت دانسته است . [3]

دهخدا در فرهنگش در ذیل واژه معاشرت به این معانی اشاره کرده است :

آمیختن با هم ، گفت و شنید با هم ، الفت و مصاحبت و همدمی و رفاقت و زندگانی با هم ، خوردن و آشامیدن با هم ، نشست و برخاست ، خوش معاشرت . [4]

با مراجعه به کتابهای لغت عربی در می یابیم که این کلمه دارای مشتقاتی است که ما آن مشتقاتی را که به موضوع ما مربوط است را به همراه معانی آنها ذکر خواهیم کرد .

الف عشیره : خانواده . راغب می گوید :

عشیره اهل رجل و خانواده اوست که بوسیله آنها زیاد می شود و برای او به منزله عدد کامل         می شوند که عشیره عدد کامل است ، دیگران آنرا اقوام نزدیک پدری یا قبیله گفته اند « عشیره الرجل بنو ابیه لادنون او قبیله » .

باید دانست که پدران و فرزندان و برادران داخل در عشیره نیستند به قرینه ﴿  قُلْ إِن کاَنَ ءَابَاؤُکُمْ وَ أَبْنَاؤُکُمْ وَ إِخْوَنُکُمْ وَ أَزْوَجُکمُ‏ْ وَ عَشِیرَتُکمُ‏ْ  ... ﴾ [5] 

مگر آنکه گفته شود « عشیرتکم » ذکر عام بعد از خاص است . [6]

ب- عشیر : معاشر و هم نشین چه دور و چه نزدیک . [7]

قبیله و طایفه ، خویشاوند ، فامیل ، دوست ، رفیق ، شوهر ، زن . [8]

زبیدی می گوید : عشیر به معنای هم نشین است و کسی که با او معاشرت می شود و آن به معنای نزدیک و دوست صمیمی است وهم نشین انسان همسرش می باشد برای اینکه با او معاشرت    می کند و مورد معاشرت او قرار می گیرد . بنابراین هم نشین ،همان دوست صمیمی و همراه است. [9]

عشیر به معنای یک دهم نیز آمده است . [10]

ج المعشر : جماعت ، جمعیت ، خانواده و اهل انسان ، جن و پری ، انسان ، گروه . [11]

د- عشره : رفت و آمد کردن با یک دیگر ، معاشرت ، رفت و آمد و نشست و برخاست. [12]

ه- عاشره : با او رفت و آمد و نشست و برخاست و معاشرت کرد ، با او مصاحبت و هم نشینی کرد . [13]

ح عاشرته : در دامان شدن برای او مثل عدد ده کامل شدن . [14]

خ معاشر : به معنای جماعتی از مردم است چنانچه پیامبر ( ص ) فرموده :

« نحن معاشر الانبیاء ...» ما گروه پیامبران ...

دکتر معین در فرهنگ خود در معنای معاشر چنین می نویسد : « 1- به معنای یار و رفیق ( صفت )  2- با کسی زندگی کننده ( اسم فاعل ) 3- معاشر به معنای گروه ( اسم جمع ) که تنها به این

صورت آن هم در حدیث به کار رفته است . » [15]

 

 

 

2-   روابط

 

روابط جمع رابطه است . رابطه به معنای بستگی ، علاقه ، پیوند می باشد .[16] البته از این ریشه اصلی ربط به دو واژه ذیل نیزمی توان اشاره کرد . 

الترابط به معنای ایجاد را بطه و پیوند . [17]

ارتباط به معنای التزام ، نسبت ، پیوستگی از دو سو .[18]

دهخدا در فرهنگش ذیل واژه روابط گفته است : در اصطلاح فارسی زبانان ، ارتباط ، رفت و آمد ، مراوده ، معاشرت و آمیزش . [19]

و هم چنین ذیل واژه ربط به این معانی اشاره می کند : علاقه و آنچه بدان چیزی را به چیزی ببندند . [20]

علقه و وصله ، هر چیزی که بستگی به چیز دیگر داشته باشد .

- سلسله و زنجیر.

- کلمه پاورقی یعنی کلمه ای که در پایین صفحه نویسند و به عین همان کلمه ای باشد که در اول سطر صفحه بعد نوشته می شود .

- آشنایی ، ارتباط و پیوندی که در میان دو کس به واسطه دوستی و آشنایی پیدا می شود .

- ( در اصطلاح شطاریان ) مرشد کامل را گویند که مسترشد را به حق تعالی رابطه دهد. [21]

با مراجعه به کتابهای لغت عربی به معنای ربط و مشتقات آن در می یابیم که عبارت است از :         ربط : بستن و بعدا برای هر کسی که در حصاری پناه گیرد و در آن از دشمنان بیرون حصار دفاع     کند . [22]

ربط الفرس : بستن اسب در جایی که نگهداری و حفظ شود . [23]

رباط الجیش : باقی ماندن و پیوستن سپاه ، کمین گاه ، استراحت گاه سربازان ( چاپار خانه و قرار گاه ) .

رباط : مکانی که مخصوص اقامت نگهبانان است . [24]

ارتبط فی الحبل : با طناب بسته شد . [25]

الرّّبط : جمع کردن و به هم پیوند دادن .

الربطه : یک بار با طناب و غیره چیزی را بستن .   

ربط : محکم کرد ، پیوست ، متصل کرد یا شد .

ارتبط : بستگی داشت ، مربوط بود .

مرتبط ، مربوط : دارای بستگی . [26]

 

 

پس اجازه بگیر و وارد شو . [27]

آموزش قرآن در باره استیناس و اذن گرفتن ، هم در باره خانه های خودمان است ، هم خانه دیگران و در هر دو مورد ، احترام گذاردن به حرمت ساکنان خانه و محترم شمردن حقوق شخصی آنان است . اما اگر شخصی خواست وارد اتاق یا خانه ای بشود که کسی در آن نیست و مثلا در زد و کسی جواب نداد و فهمید که کسی آنجا نیست که از او اجازه بگیرد در این صورت هم وارد نشود مگر آنکه اجازه داشته باشد . : « فَإِن لَّمْ تجَِدُواْ فِیهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتىَ‏ یُؤْذَنَ لَکمُ » زیرا طبعا وقتی کسی نباشد اذن هم تحقق نمی یابد پس شما باید وارد نشوید تا کسی پیدا شود و به شما اذن بدهد .

ممکن است منظور از این تعبیر آن باشد که گاه در آن خانه کسانی هستند ولی کسی که به شما اذن دهد و صاحب اختیار و صاحب البیت باشد حضور ندارد شما در این صورت حق ورود نخواهید داشت . و یا اینکه اصلا کسی در خانه نیست ، اما ممکن است صاحب خانه در منزل همسایگان و یا نزدیک آن محل باشد و به هنگامی که صدای در زدن و یا صدای شما را بشنود بیاید و اذن ورود دهد در این موقع حق ورود دارید ، به هر حال آنچه مطرح است این است که بدون اذن داخل نشوید .

امنیت و آزادی در محیط خانه

 

بی شک وجود انسان دارای دو بعد است ، بعد فردی و بعد اجتماعی و به همین دلیل دارای دو نوع زندگی است ، زندگی عمومی و خصوصی که هر کدام برای خود ویژگی هایی دارد و آداب و مقرراتی . انسان ناچار است در محیط اجتماعی قیود زیادی را از نظر لباس و طرز حرکت و رفت و آمد تحمل کند ، ولی پیداست که ادامه این وضع در تمام مدت شبانه روز خسته کننده و دردسر آفرین است او می خواهد مدتی از شبانه روز را آزاد باشد ، قید و بند ها را دور کند و به استراحت بپردازد با خانواده و فرزندان خود به گفتگوهای خصوصی بنشیند و تا آنجا که ممکن است از این آزادی بهره گیرد ، و به همین دلیل به خانه خصوصی خود پناه می برد و با بستن درها به روی دیگران زندگی خویش را موقتاً از جامعه جدا می سازد و همراه آن از انبوه قیودی که ناچار بود در محیط اجتماعی بر خود تحمیل کند آزاد می شود . حال باید در این محیط آزاد با این فلسفه روشن امنیت کافی وجود داشته باشد ، اگر بنا باشد هر کس سرزده وارد این محیط گردد و به حریم امن آن تجاوز کند دیگر آن آزادی و استراحت و آرامش وجود نخواهد داشت و مبدل به محیط کوچه و بازار می شود .

به همین دلیل همیشه در میان انسانها مقررات ویژه ای در این زمینه بوده است ، و در تمام قوانین دنیا وارد شدن به خانه اشخاص بدون اجازه آنها ممنوع است و مجازات دارد ، و حتی در جایی که ضرورتی از نظر حفظ امنیت و جهات دیگر ایجاب کند که بدون اجازه وارد شوند مقامات محدود و معینی حق دادن چنین اجازه ای را دارند .

در روایات اسلامی می خوانیم که انسان به هنگامی که می خواهد وارد خانه مادر یا پدر و یا حتی وارد خانه فرزند خود شود اجازه بگیرد . [28]

پیامبر اکرم (ص ) همواره برای ورود به خانه دیگران ، اجازه می گرفت . اجازه گرفتنش هم به این صورت بود که با صدای بلند ، به اهل خانه سلام می داد و منتظر جواب مثبت می ماند . حتی برای ورود به خانه دخترش فاطمه ( س ) نیز بیرون خانه می ایستاد و با صدای بلند سلام        می کرد . شنیدن جواب از داخل خانه به معنای آمادگی آنان برا ی ورود پیامبر (ص ) بود و آن حضرت داخل می شد . [29]

به نظر بعضی فقها ، این اجازه گرفتن سه بار لازم است برخی هم یک بار را کافی می دانند ولی رعایت جنبه اخلاقی اقتضاء می کند سه بار ، اعلام قبلی شود . امام صادق ( ع ) می فرماید :       برای ورود به خانه ای ، اذن گرفتن و اعلام ، سه بار است : بار اول ، تا بشنود . بار دوم برای اینکه خود را جمع و جور کند . در مرتبه سوم اگر مایل بودند اجازه دهند ، و إلا ، اذن نمی دهند و اجازه گیرنده بر می گردد  . [30]

در سیره پیامبر (ص ) نسبت به حضرت زهرا ( س ) نوشته اند که گاهی در خانه آنها می آمد ، سلام می داد ، پاسخ نمی شنید . تا بار سوم ، که می خواست بر گردد ، آنان جواب می دادند . حضرت می پرسید :

 چرا جواب نمی دادید  ؟ می گفتند : 

 یا رسول الله ، دوست داشتیم که صدای تو را بشنویم .

در روایت دیگری می خوانیم که پیامبر (ص ) هنگامی که می خواست وارد خانه دخترش فاطمه   ( س ) ، شود نخست بر در خانه آمد دست به روی در گذاشت و در را کمی عقب زد ، سپس فرمود : 

السلام علیکم ، فاطمه ( س ) پاسخ سلام پدر را داد ، بعد پیامبر (ص ) فرمود : 

اجازه دارم وارد شوم ؟ عرض کرد : 

مقنعه بر سرم نیست ، و هنگامی که خود را به حجاب اسلامی محجب ساخت پیامبر (ص ) مجددا سلام کرد و فاطمه ( س ) جواب داد ، و مجددا اجازه ورود برای خودش گرفت و بعد از پاسخ موافق فاطمه ( س ) اجازه ورود برای همراهش جابر ابن عبدالله گرفت . این حدیث به خوبی نشان می دهد که تا چه اندازه پیامبر (ص ) که یک الگو و سر مشق برای عموم مسلمانان بود این نکات را دقیقاً رعایت می فرمود . [31]

سرزده وارد خانه شدن ، حتی خانه خود نیز ناپسند است در آداب سفر آمده است که پیامبر (ص ) نهی کرد که اگر کسی شبانه از مسافرت برگشت ، سرزده وارد خانه شود ، مگر اینکه قبلا اعلام کند و خبر دهد . [32]

اسلام در این زمینه دستور بسیار مؤکد داده و ادب و ریزه کاری هایی در این زمینه وجود دارد که کمتر نظیر آن دیده می شود :

 در حدیثی می خوانیم که «ابوسعید » از یاران پیامبر (ص ) اجازه ورود به منزل گرفت در حالی که روبروی در خانه پیامبر ( ص ) ایستاده بود ، پیامبر ( ص ) فرمود : 

به هنگام اجازه گرفتن روبروی در نایست .

 در روایت دیگری می خوانیم که خود آن حضرت هنگامی که به در خانه کسی می آمد روبروی در نمی ایستاد بلکه در طرف راست یا چپ قرار می گرفت و می فرمود : « السلام علیکم » (و به این وسیله اجازه ورود می گرفت ) زیرا آن روز هنوز معمول نشده بود که در برابر در خانه پرده بیاویزند .

بدینسان از یک سو ، بی اجازه وارد حریم زندگی کسی شدن تا این حد ناپسند است ، از سوی دیگر هم سفارش به اجازه گرفتن برای ورود به خانه دیگری و استیذان و استیناس شده است . مواردی هست که رفت و آمد افراد با هم خیلی زیاد است ؛ مثلا اهل یک خانه که در اتاقهای متعددی زندگی می کنند رفت و آمد متعارف دارند . بچه ها وارد اتاق پدر و مادرشان می شوند یا کسانی که در خانه کار می کنند مانند کلفت و نوکر و عبید و امایی که سابقا بودند و در خانه کار         می کردند ، آیا هر دفعه ای که می خواهند بیایند لازم است اذن بگیرند یا نه ؟ در آیه 58 سوره نور  می فرماید : ﴿ یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لِیَسْتَْذِنکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَنُکمُ‏ْ وَ الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُواْ الحُْلُمَ مِنکمُ‏ْ ثَلَثَ مَرَّتٍ  مِّن قَبْلِ صَلَوةِ الْفَجْرِ وَ حِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُم مِّنَ الظَّهِیرَةِ وَ مِن بَعْدِ صَلَوةِ الْعِشَاءِ  ثَلَثُ         عَوْرَتٍ ‏ ...

کسانی که مملوک شما هستند و در خانه شما کار می کنند و همین طور بچه هایی که به حد تکلیف نرسیده اند سه مرتبه در شبانه روز اذن بگیرند : پیش از نماز صبح ، موقع ظهر و بعد از نماز عشاء . اینها مواقعی است که معمولا انسان استراحت می کند و دلش می خواهد تنها باشد .

 و در آیه بعد می فرماید : ﴿ وَ إِذَا بَلَغَ الْأَطْفَلُ مِنکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَْذِنُواْ کَمَا اسْتَْذَنَ الَّذِینَ مِن           قَبْلِهِمْ ... [33] 

اما اگر بچه ها به حد تکلیف رسیده اند باید مثل سایرین اجازه بگیرند ؛ یعنی غیر از سه مرتبه ای که گفته شد هر وقت دیگر هم می خواهند وارد شوند باید اجازه بگیرند . [34]

این سه وقت را قرآن کریم به نام « راز » و « سر » پوشیدنی ( عورت ) یاد می کند و جز این سه وقت را – که معمولا ممکن است افراد در این مواقع ، با لباس زیر و وضع خاص یا نیمه لخت یا بدون پوشش کافی باشند – بلامانع اعلام می کند .

ممکن است برخی ، تردد کودکان را نزد بزرگترها امری ساده و عادی تلقی کنند و بچه ها از این رهگذر ، صحنه هایی ببینند و با مسائلی روبرو شوند که برایشان غیر قابل هضم و درک یا بد آموز باشد و به انحراف بیفتند .

به هر حال ، این مسأله به ظاهر ساده و جزئی ، از چنان اهمیتی در « تصحیح معاشرت » دارد که قرآن کریم به تفصیل و با ذکر جزئیات به آن پرداخته است ، تا خانواده ها و فرزندان گرفتار بیماریهای روانی و اخلاقی نشوند و از آثار سوء عصبی و روانی نبودن کنترل و حریم در معاشرتها ، به خصوص در مورد خلوت سرا و تردد و دیدن و فهمیدن کودکان ، مصون بمانند .

در پرونده بسیاری از گرفتاران به بیماریهای جنسی و انحرافات اخلاقی از این نوع ، اعترافاتی به چشم می خورد که نشان دهنده تأثیر منفی این گونه ولنگاری ها و نبودن حریم در معاشرتها   است . [35] و توجه یافتن کودکان و نوجوانان به برخی از اسرار زندگی خصوصی والدین ، که آنان را به گناه می کشد ، جای دقت و تأمل است ، که حضرت امیر ( ع) فرمود :

 « کم من نظره جلبت حسره » [36] چه بسا نگاهی که حسرت می آورد !

« سید قطب » در اشاره به این نکته لطیف قرآنی و آداب اجتماعی می نویسد :

« امروز ما مسلمانان ، نسبت به این گونه امور دقیق و ظریف ، حساسیت خود را از دست داده ایم . گاهی شخصی به خانه برادرش حمله ور می شود ، هر لحظه از لحظات شب و روز که باشد ، برایش فرق نمی کند . آنقدر در می زند تا باز کنند و اگر در به رویش باز نکنند بر نمی گردد تا آنکه صاحب خانه را به ستوه آورد و در بگشایند . گاهی در خانه ، تلفن وجود دارد و می تواند پیش از آمدن ، تلفنی تماس گرفته و خبر دهد تا اجازه بدهند یا روشن شود که موقعیت مناسب نیست . ولی این راه و شیوه را رها می کند تا بی خبر و بی موقع وارد شود و بدون قول و قرار قبلی به خانه اش رود . متأسفانه چنان شده که عرف هم نمی پذیرد که اگر چه صاحب خانه ناراحت و رنجیده شود ، از آمدن بی خبر و غیر منتظره باز گردد . ما مسلمانان امروز ، سرزده و بی خبر ، هر لحظه که بخواهیم وارد خانه ی هم می شویم و اگر وقت غذا باشد و غذای مناسبی پیش ما نیاورد ، در دلمان می رنجیم . یا شب دیر هنگام به خانه کسی می رویم ، اگر آخر شب از ما نخواهد که همان جا بخوابیم ، در دل رنجیده می شویم ، بی آنکه به عذر آنان در اینگونه مواقع توجه داشته باشیم . این نشانه آن است که ما هنوز ، به ادب اسلام و ادب رسول خدا ( ص ) مؤدب نشده ایم ، برده عرف خطاکاریم . ولی اگر همین گونه مراعات آداب را در غیر مسلمانان ببینیم ، برایمان شگفت جلوه می کند و نمی کوشیم در یابیم که ریشه این ادبها در شریعت خود ما نهفته است و باید به آن اصل خویش               برگردیم ... . » [37]

کنترل نگاه

مقدمه

 

مسلمانان که براساس مشی اسلامی تربیت یافته اند خلق و خوی خاصی دارند و رفتارو کردارشان ازویژگی های خاصی برخوردار است که براساس آن از دیگران باز شناخته می شوند حساسیت و جانبداری های آنها از امری ، به دلیل پای بندی و اعتقاداتشان به تعالم مذهبیشان می باشد . آنچه مهم است شناخت موضع حق وناحق است که بسیاری از افراد دراین وادی ، دچار لغزش و فریب شده اند زیرا به علت زیادی عصیان و گناه و یا به علت جهل و بی خبری در موقیعتی قرار گرفته اند که براساس هوی وهوس ، راه ناصواب راپیموده ودر دنیا وآخرت دچار خسران وزیان            گشته اند .

بنابر دستورات انسان ساز اسلام ، یک مسلمان هرگز نمی تواند در برابر وقایع امور و حوادث و جریانات جامعه و جهان و مخصوصا جهان اسلامی ، بی تفاوت باشد ، بلکه در برابر مسائل حساس است و موضعی قاطع و روشن دارد یا مثبت و یا منفی ( که آن هم بستگی به مذهب دارد) درد بی تفاوتی ، هرگز دامنگیر یک مسلمان نیست و شعار هر کس به کار خویش را پذیرا       نمی باشد . البته در مطالبی که بیان خواهد شد ، زیر تنها کلیاتی ازحسن معاشرت مسلمانان با یکدیگر از نگاه قرآن و روایات آورده شده است .

بررسی معاشرت مسلمانان از دیدگاه قرآن

 

ما به حکم عادت و احیانا طبیعت ، و هم به حکم مذهب و مکتبمان ناگزیر به حیات اجتماعی هستیم جدائی از اجتماع به صلاح وصواب حیات فردی و جمعی نیست . دور ماندن از جمع به خاطر پاک ماندن فضیلتی پدید نمی آورد ، اصل بر این است که آدمی در میان جمع باشد و سر از گناه در نیاورد ، به پاکی و اصلاح محیط پرداخته و برای پاکی و سلامت آن از هیچ گونه کوشش و تلاشی باز نماند . ویژگی هائی که در جنبه اخلاق و رفتار در بعد معاشرت و برخورد دارد بسیار است و ما ذیلا به مواردی از آن اشاره می کنیم :

 

 

 

1-  مسالمت و بخشش 

 

یک مسلمان در این برخورد شیوه مسالمت و بردباری و غفران را درپیش می گیرد زیرا خداوند     می فرماید :

﴿ خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الجَْهِلِین [38]

(به هر حال ) با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر ، وبه نیکی ها دعوت نما ، و از جاهلان روی بگردان (وبا آنان ستیزه مکن ).

علامه درتفسیر المیزان می فرماید : (اخذ) به معنای ملازمت و ترک نمودن آن چیزاست پس معنای اینکه فرمود: ( بگیر عفو را ) این است که همواره بدیهای اشخاص که به تو بدی می کنند بپوشان واز حق انتقام که عقل اجتماعی برای بعضی بر بعضی دیگر تجویز می کند صرف نظر نما و هیچ وقت این رویه راترک مکن ، البته این چشم پوشی نسبت به بدیهای دیگران و تضییع حق شخص است ، و اما مواردی که حق دیگران را با اسائه به ایشان ضایع می شود عقل درآنجا عفو و اغماض را تجویز نمی کند ، برای اینکه عفو در اینگونه موارد وادار کردن مردم به گناه است ، و مستلزم این است که حق مردم تضییع گردد و نوامیس حافظ اجتماع لغو و بی اثر شود ، و تمامی آیات ناهیه از ظلم وافساد و کمک به ستمکاران ومیل و خضوع در برابرایشان و بلکه تمامی آیاتی که متضمن اصول شرایع و قوانین است از چنین اغماضی جلو گیری می کند ، و این خود روشن است.

پس منظور از اینکه فرمود : « خُذِ الْعَفْوَ » اغماض و نادیده گرفتن بدیهایی است که مربوط به شخص آنجناب بوده ؛ سیره آن حضرت هم همین بود که در تمامی طول زندگیش از احدی برای خود انتقام نگرفت ، این مطلب بنا به تفسیری است که دیگران درباره کلمه عفو کرده و آن را طوری معنا کرده اند که مساوی با مغفرت است ، از امام صادق ( ع ) نقل شده که فرمود :

« منظور از عفو ، وسط است » و این تفسیر با مضمون آیه شریفه مناسب تر و از نظر معنا جامع تر است و علاوه بر این ، اگر تفسیر اول مستلزم این است که در جمله « وَ أَعْرِضْ عَنِ الجَْهِلِین » شائبه تکرار باشد بنا بر تفسیر دوم این شائبه هم در کار نمی آید کلمه « عرف » به معنای آن سنن و سیره های جمیل و جاری در جامعه است که عقلای جامعه آنها را می شناسند ، به خلاف آ ن اعمال نادر غیر مرسومی که عقل اجتماعی انکارش می کند ( که این گونه اعمال عرف « معروف » نبوده بلکه منکر است ) و معلوم است که امر به متابعت عرف لازمه اش این است که خود امر کننده عامل به آن چیزی که دیگران را امربه آن می کند بوده باشد که منکر شمرده نشود ، بلکه به نحو معروف و پسندیده مردم را امرکند ، پس مقتضای اینکه فرمود : « وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ » این است که اولاً به تمامی معروفها و نیکی ها امربکند و در ثانی خود امر کردن هم به نحو معروف باشد نه به نحو منکر و ناپسند .

جمله « وَ أَعْرِضْ عَنِ الجَْهِلِین » دستور دیگری است در مراعات مدارای با مردم ، و این دستور بهترین و نزدیک ترین راه است برای خنثی کردن نتایج جهل مردم و تقلیل فساد اعمالشان برای این که به کار نبستن این دستور و تلافی کردن جهل مردم ، بیشتر مردم را به جهل و ادامه کجی و همراهی وا می دارد . [39]

در تفسیر نمونه به این معانی اشاره شده است :

در طرز رفتار با مردم سخت گیر مباش و با آنها مدارا کن ، عذرشان را بپذیر و بیش از آنچه قدرت دارند از آنها مخواه . « خُذِ الْعَفْوَ » عفو گاهی به معنای مقدار اضافی چیزی آمده و گاهی به معنی حد وسط و میانه ، و گاه به معنی قبول عذر خطاکار و بخشیدن او، و گاه به معنای آسان گرفتن کارها . قرائن آیات نشان می دهد که مفهوم مناسب همان ( آسان گرفتن و گذشت و انتخاب حد وسط و میانه است ) .

« وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ » مردم را به کارهای نیک و آنچه را عقل و خرد شایسته می شناسد و خداوند آن را نیک معرفی کرده دستور ده « وَ أَعْرِضْ عَنِ الجَْهِلِین » از جاهلان روی بگردان و با آنها ستیزه مکن .

افراد مسلمان وقتی با افراد متعصب ، لجوج ، جاهل و بی خبر و افرادی که سطح فکر و اخلاق آنها بسیار پایین است ، روبرو می شوند نباید با آنها گلاویز شوند بلکه بهترین راه تحمل و حوصله ، نادیده گرفتن این گونه کارهاست و تجربه نشان می دهد برای بیدار ساختن جاهلان و خاموش کردن آتش خشم و حسد و تعصبشان ، این بهترین راه است . [40]

 

 

فهرست

 

مقدمه .........................................................................................................................  1

کلیات.................................................................................................................... 2

تبیین موضوع ......................................................................................................... 2

اهمیت و ضرورت موضوع....................................................................................... 2

انگیزه انتخاب موضوع ............................................................................................. 2

پیشینه موضوع ........................................................................................................ 3

سؤالات ................................................................................................................. 3

روش تحقیق .......................................................................................................... 3

فرضیه ................................................................................................................... 4

چکیده ................................................................................................................... 5

فصل اول ......................................................................... 6

الف : شناخت لغوی .............................................................................................. 7

1- معاشرت .......................................................................................................... 7

2- روابط............................................................................................................... 9

ب : کاربرد قرآنی ................................................................................................. 11

1- معاشرت .......................................................................................................... 11

2- روابط .............................................................................................................. 12

ج : شناخت حوزه معاشرت انسان ......................................................................... 15

الف : معاشرت اختیاری ......................................................................................... 15

ب : معاشرت اضطراری ........................................................................................ 15

الف : معاشرتهای نیک ........................................................................................... 16

1- خردمند و کریم ............................................................................................... 16

2- خوش اخلاق .................................................................................................. 16

3- صادقان ........................................................................................................... 16

ب : معاشرتهای بد ................................................................................................ 17

1- کافران ............................................................................................................ 17

2- استهزاء گران دین ........................................................................................... 18

3- فاسقان ............................................................................................................ 18

4- عصیانگران ...................................................................................................... 19

چگونگی معاشرت ................................................................................................ 19

حفظ عزت انسانی در روابط و معاشرت ................................................................ 20

اعتدال در معاشرت ............................................................................................... 21

د : هدف از معاشرت ............................................................................................ 21

هـ : انواع معاشرت ............................................................................................... 22

فصل دوم ......................................................................... 24

بخش اول : آداب معاشرت در حوزه عمومی ......................................................... 25

الف : آداب وارد شدن به خانه .............................................................................. 26

مقدمه .................................................................................................................... 26

استیذان .................................................................................................................. 26

امنیت و آزادی در محیط خانه ................................................................................. 29

کنترل نگاه ............................................................................................................. 33

چشمهای بی بها ..................................................................................................... 33

2-  آداب سلام و تحیت ....................................................................................... 36

اهمیت سلام نمودن در قرآن ................................................................................... 36

اهمیت سلام نمودن در سنت ................................................................................... 37

کیفیت سلام وتحیت ............................................................................................... 39

فلسفه سلام کردن .................................................................................................. 40

آداب فقهی سلام کردن ........................................................................................... 42

لزوم پاسداری از این سنت اسلامی  ......................................................................... 43

3- آداب غذا خوردن ........................................................................................... 45

بخش دوم : بررسی معاشرت در حوزه مسلمانان ..................................................... 48

مقدمه .................................................................................................................... 49

بررسی معاشرت مسلمانان از دیدگاه قرآن ................................................................ 49

1- مسالمت و بخشش ........................................................................................... 50

2- فرو بردن خشم  و احسان ................................................................................. 53

3- دوری از تکبر و فخر فروشی ............................................................................ 55

4- پرهیز از بدگویی و عیب جویی .......................................................................... 56

5- صداقت ........................................................................................................... 59

6- دوری از تمسخر و گمان بد .............................................................................. 59

بررسی معاشرت مسلمانان از دیدگاه روایات ............................................................. 63    

اعتدال ودوری از حسادت وتملق ............................................................................ 63

حق مسلمان بر مسلمان ........................................................................................... 65

محبت , مهم ترین عامل در معاشرتها ....................................................................... 66

انفاق مال برای رضای محبوب ................................................................................. 70

بخش سوم : آداب معاشرت در حوزه خانواده و خویشاوندان ................................. 73

مقدمه .................................................................................................................... 74

1- آداب معاشرت با والدین و فرزندان ....................................................................... 75

مقدمه .................................................................................................................... 75

الف - آداب معاشرت با والدین .............................................................................. 76

معاشرت با والدین از دیدگاه قرآن ........................................................................... 76

وظایف فرزندان ..................................................................................................... 76

دقت فوق العاده در احترام به پدر و مادر .................................................................. 79

احسان به والدین .................................................................................................... 80

دعا برای پدر و مادر ............................................................................................... 82

معاشرت با والدین از دیدگاه روایات ....................................................................... 85

معاشرت با پدر از دیدگاه روایات ............................................................................ 86

حق پدر بر فرزند ................................................................................................... 86

معاشرت با مادر از دیدگاه قرآن ............................................................................... 87

معاشرت با مادر از دیدگاه روایات ........................................................................... 88

هشدارها در مورد والدین ........................................................................................ 89

نیکی به والدین در حیات و ممات ........................................................................... 91

افضل اعمال در ارتباط با والدین .............................................................................. 91

اقسام پدران ........................................................................................................... 91

 پیامبر ( ص ) و حضرت علی ( ع ) دو پدر این امت اسلامی  .................................. 92

ب - روابط و وظایف متقابل والدین به فرزندان......................................................... 95

بررسی وظایف والدین و فرزندان از دیدگاه قرآن ...................................................... 95

بررسی وظایف  و حق فرزند از دید گاه روایات ....................................................... 99

محبت به فرزند ...................................................................................................... 99

اجرای عدالت ........................................................................................................ 100

توجه بیشتر به دختر ................................................................................................ 101

ب : آداب معاشرت زوجین ................................................................................... 102

مقدمه .................................................................................................................... 102

بررسی معاشرت زوجین از دیدگاه قرآن ................................................................... 103

1- وفاداری به پیمان ازدواج ................................................................................... 103

2- مودت و مهربانی و ایجاد آرامش ....................................................................... 103

3- حفظ و پوشانیدن عیوب یکدیگر ........................................................................ 106

ادای حقوق یکدیگر ................................................................................................ 107

معاشرت نیکو ........................................................................................................ 116

هدایت و فضاسازی معنوی ..................................................................................... 118

حق همسر در روایات ............................................................................................ 119

نظر ابن مسکویه رازی درباره معاشرت با همسر ( زوجه ) ......................................... 120

3- آداب معاشرت در حوزه خویشاوندان .............................................................. 122

بررسی معاشرت در حوزه خویشاوندان از دیدگاه قرآن .............................................. 123

1- رعایت تقوای الهی ........................................................................................... 123

2- صله رحم ........................................................................................................ 123

3- احسان ............................................................................................................. 124

4- انفاق ............................................................................................................... 126

معاشرت با خویشاوندان از دیدگاه روایات ................................................................ 129

قطع رحم از دیدگاه قرآن ........................................................................................ 130

زیان کاران واقعی ................................................................................................... 134

اهمیت صله رحم در اسلام....................................................................................... 136

قطه رحم نشانه فسق .............................................................................................. 137

اولو النهی از دیدگاه پیامبر ( ص ) ........................................................................... 138

عاقبت قطع از دیدگاه روایات ................................................................................. 139

ائمه معصومین ( ع ) مصداق اولوالارحام .................................................................. 139

آداب معاشرت با ارحام هم کیش ............................................................................. 141

4- آداب معاشرت برادران و خواهران ................................................................... 143

انواع نسبت ............................................................................................................ 143

انواع اخوت ........................................................................................................... 143

بررسی معاشرت با خواهران و برادران نسبی و رضاعی از دیدگاه روایات .................... 144

رعایت حقوق خواهران و برادران ............................................................................ 144

بخش چهارم : آداب معاشرت در حوزه مرتبطان غیر خویشاوند .............................. 145

الف : معاشرت با همسایگان .................................................................................. 146

مقدمه .................................................................................................................... 146

معاشرت با همسایگان ............................................................................................. 146

انواع همسایه و حقوق آنها ...................................................................................... 149

حق همسایه از دیدگاه روایات ................................................................................. 149

روابط همسایگان و حقوق آنان بر یکدیگر ................................................................ 151

حد همسایگی ........................................................................................................ 152

عاقبت همسایه آزاری ............................................................................................. 152

رفتار با همسفر ذمی ( صاحب بالجنب ) .................................................................. 153

پرهیز از مصاحبت بعضی از هم نشین ها .................................................................. 153

2- معاشرت با دوستان .......................................................................................... 155

آداب معاشرت در حوزه دوستی .............................................................................. 155

آیین دوست یابی از نظر دیل کارنگی ....................................................................... 158

آیین دوست یابی از دیدگاه قابوسنامه و حکما و بزرگان ............................................ 159

لقمان حکیم و وصیت او به پسرش پیرامون دوستی ................................................... 160

صفات و ویژگیهای دوست خوب در اسلام .............................................................. 160

آداب رفاقت .......................................................................................................... 164

3- معاشرت با معلمان و مربیان ............................................................................. 166

معاشرت با مربی از دیدگاه قرآن .............................................................................. 166

معاشرت با مربی از دیدگاه روایات .......................................................................... 168

لزوم دقت در انتخاب استاد ..................................................................................... 169

4- معاشرت با مومنان و برادران دینی .................................................................... 171

الف - اصلاح بین مردم و عدالت ورزی .................................................................. 171

ب- اخوت و تقوی ................................................................................................ 173

د- برآوردن نیازهای مومنان ..................................................................................... 181

5- معاشرت با مسئولان و نهادهای اجتماعی .......................................................... 184

الف - رعایت حقوق متقابل .................................................................................... 184

ب- حفظ وحدت و نظم عمومی ............................................................................. 185

ج- پیروی از فرمانروایان صالح ............................................................................... 186

د- عدم توجه به گزارش فاسقان .............................................................................. 187

رعایت ادب گفتار دربرابر پیامبر ( ص ) ................................................................... 189

بخش پنجم : آداب معاشرت در حوزه غیر مسلمانان ............................................... 192

مقدمه .................................................................................................................... 192

اصل عدم تسلط کفار بر مسلمانان ............................................................................ 192

انواع کافران ........................................................................................................... 193

کفار غیر محارب ( غیر جنگنده ) ............................................................................. 193

احسان به کفار غیر حربی ........................................................................................ 194

معاشرت با کافران غیر حربی ( سالم ) ..................................................................... 194

تعادل در روابط با کافران غیر حربی ........................................................................ 196

تعادل در محبت ..................................................................................................... 196

نهی از دوست داشتن والدین کافر از دیدگاه قرآن ..................................................... 197

معاشرت با کافر ذمی .............................................................................................. 201

چگونگی معاشرت با اهل ذمه .................................................................................. 205

معاشرت با کافران حربی از دیدگاه قرآن .................................................................. 206

مبارزه با کفر .......................................................................................................... 209

مقاومت درجنگ با کفار  ........................................................................................ 210

خلاصه و نتیجه گیری ............................................................................................. 215

همنوع دوستی ولی نه به هر بها ...............................................................................  215

فصل سوم : جایگاه ، آثار و پیامدهای معاشرت ................................. 217

بخش اول : انسان موجودی اجتماعی ..................................................................... 218

مقدمه .................................................................................................................... 218

آیا انسان بالطبع اجتماعی است ................................................................................ 219

اجتماعی شدن فرد ................................................................................................. 222

بخش دوم : جایگاه روابط اجتماعی از نظر اسلام ................................................... 224

بخش سوم : آثار روانشناختی آداب معاشرت ......................................................... 228

اهمیت گفتار در ارتباطات ....................................................................................... 229

الف : تاثیر گفتار .................................................................................................... 231

ضرورت توجه به سطح مخاطب در گفتار ................................................................. 232

ب : تاثیرات رفتاری ............................................................................................... 238

عدم افشای « اسرار » یا گفتار بیرون از حد تحمل ..................................................... 239

انطباق کردار با گفتار شرط اصلی تاثیر گفتار ............................................................. 240

نقش معاشرت در برآوردن نیازهای اساسی ............................................................... 242

نیاز به محبت ......................................................................................................... 243

نیاز به بستگی و تعلق به گروه ................................................................................. 244

نیاز به بیان و ابراز خود ........................................................................................... 245

نقش معاشرت در رشد اجتماعی .............................................................................. 255

نقش معاشرت در توسعه ارتباط با دیگران ................................................................ 256

نقش معاشرت در رشد اخلاقی ................................................................................ 257

رشد و توسعه تمایلات به گروهها و موسسات اجتماعی ............................................ 259

نقش معاشرت در احساس نشاط وسرزندگی ( شادمانی و سرور ) ............................. 264  

خلاصه و نتیجه گیری فصل ................................................................................... 265

نتیجه رساله ........................................................................................................... 267

منابع و مأخذ ........................................................................................................ 270

 

دانلود بررسی آداب معاشرت در قرآن

دانلود بررسی بهداشت علوم تغذیه در قرآن

بررسی بهداشت علوم تغذیه در قرآن

پایان نامه بررسی بهداشت علوم تغذیه در قرآن در 94 صفحه ورد قابل ویرایش

دانلود بررسی بهداشت علوم تغذیه در قرآن

پایان نامه بررسی بهداشت علوم تغذیه در قرآن
مقاله بررسی بهداشت علوم تغذیه در قرآن
پروژه بررسی بهداشت علوم تغذیه در قرآن
تحقیق بررسی بهداشت علوم تغذیه در قرآن
دانلود پایان نامه بررسی بهداشت علوم تغذیه در قرآن
پروژه
پژوهش
مقاله
جزوه
تحقیق
دانلود پروژه
دانلود پژوهش
دانلود مقاله
دانلود جزوه
دانلود تحقیق
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 79 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 94

بررسی بهداشت علوم تغذیه در قرآن

 

 

مقدمه:

سپاس ویژه خداوندی است که مخلوقات را به بهترین صورت تدبیر فرمود و زمین وآسمانها را آفرید و آب گوارا از عصاره بخارات نازل کرد و بدان وسیله دانه‌ها و گیاهان را به وجود آورد و روزیها و خوردنیها را مقدر و به وسیله خوردنیها، قوای جانداران را حفظ کرد و با اطعام بندگان با غذاهای پاکیزه به طاعات و اعمال شایسته آنان کمک کرد.

انسان دارای دو بعد است: بعد روحانی و بعد جسمانی.

همانطور که بعد روحانی او نیازمند معنویات و ارتباط با عالم معناست، جسم انسان هم برای اینکه روح او را همراهی کند نیازمند عوامل مادی است.

انسان برای اینکه شاداب و سرزنده باشد باید هم تغذیه روحی داشته باشد و هم تغذیه جسمی درست است که تغذیه از عوامل مادی است و موجب شادابی جسم انسان می‌شود ولی بعید نیست که اثرات روحی هم داشته باشد و برای همین توجه به تغذیه و نوع آن قابل بررسی است و توجهات خاص خود را می‌طلبد.

«انسان اشرف مخلوقات است» توجه به همین جمله کوتاه می‌تواند آدمی را از حیوانیت دور سازد و او را در مسیر معرفةالله قرار دهد و این امکان‌پذیر نیست مگر توجه به همه ابعاد انسان اعم از عبادی، معنوی، روحی، جسمی و … .

و در این میان توجه به «بهداشت علوم تغذیه» از ضروریات می‌باشد.

تعریف موضوع:

موضوعی که در این مجموعه مورد بررسی قرار گرفته است با عنوان «بهداشت علوم تغذیه در قرآن» است که همانطور که از اسمش مشخص است به علوم تغذیه‌ای انسان و بهداشت آن با توجه به آیات مربوط به آن پرداخته است. در تعریف علوم تغذیه همین بس که «یک سری نیازهای غریزی و جسمی است که انسان برای به دست آوردن قوای جسمی و انجام فعالیت‌های روزانه و برآوردن نیاز جسمی خود به آن رو می‌آورد» اما فقط خوردن و برآوردن نیاز مهم نیست بلکه از چه خوردن و کیفیت و کمیت آن مهم است که تحت عنوان بهداشت تغذیه بررسی می‌شود، که هم اثر جسمی خوب و هم اثر روحی خوب داشته باشد.

اهمیت موضوع:

اسلام نه تنها با خوردن و لذت بردن از غذاهای خوب و سازگار مخالف نیست بکله با اختصاص دادن آن به مؤمنین چنین تغذیه‌ای را مورد ترغیب قرار داده است.

و در سوره بقره، آیه 57 و در سوره اعراف، آیه 32 و در آیات دیگر به امر تغذیه دستور داده است و با توجه به اینکه هدف اصلی خداوند از آفرینش جن و انس برای عبادت بوده است لذا خوب خوردن و شکرگذاری کردن قسمتی از عبادت می‌باشد و انسان باید در نوع مواد غذایی که به بدن می‌رساند توجه لازم را مبذول دارد تا به آنچه که هدف اصلی خداوند است دست یابد و سعادت دنیا و آخرت را کسب نماید و با گذشت زمان نه تنها کم‌رنگ‌تر نشده بلکه اخیراً مورد توجه علما و دانشمندان قرار گرفته و در همین مدت کم، پیشرفت‌های بسیار کرده و ارزش آن در نزد همه تا حدی معلوم شده به طوری که امروزه همه می‌دانند که تغذیه خوب و کافی تا چه حد در سلامت و رشد افراد و در بهداشت اجتماع مؤثر است و دستوراتی را که در اسلام در این مورد آمده است می‌تواند کارساز و مفید باشد چرا که به طور همه جانبه و کلی در این مورد بحث کرده است که هم از نوع تغذیه بحث کرده، لزوم تغذیه، چگونگی تغذیه، کمیت و کیفیت آن و حتی آداب غذا خوردن و اثرات و فواید آن و نیز در مورد کم‌خوری و پرخوری و ارتباط آن با انواع بیماری‌ها و نیز در مورد نوع تغذیه نوع تغذیه و عمل صالح و … بحث کرده است که این نشان دهنده اهمیت موضوع است و هشداری است به ما که حتی در نوع تغذیه و خوردن آن توجهات لازم را به کار گیریم چرا که تغذیه سالم از مهم‌ترین مسائل زندگانی انسان و بشریت است.

پیشینه موضوع:

کتابهایی که در این مورد مراجعه کردم بیشتر در مورد آداب اخلاقی و بهداشت و مستحبات غذا خوردن بحث شده بود و منبعی که در آن همه آیه‌های مربوط به طعام، طیبات، حلال و حرام و اثرات آن را دربرداشته باشد نبود.

سؤال اصلی:

-         اهمیت بحث «بهداشت علوم تغذیه» در چیست؟

فرضیه:

-         خداوند تغذیه را به عنوان یک وسیله تکامل برای انسان قرار داده است به همین دلیل به بهداشت آن اهمیت داده است.

سؤالهای فرعی:

-         چرا اینقدر در قرآن کریم به نوع تغذیه و بهداشت آن تأکید شده است؟

-         رعایت بهداشت تغذیه چه تأثیری بر اعمال عبادی انسان می‌گذارد؟

-         ارتباط بهداشت تغذیه با سلامتی جسم در چیست؟

-         ارتباط بهداشت تغذیه با اعمال عبادی در چیست؟

روش تحقیق:

با توجه به موضوع مورد بررسی، روش این تحقیق کتابخانه‌ای بوده است.

 

چکیده:

این مجموعه کوچک که به مسائل تغذیه‌ای انسان پرداخته است شامل چهار فصل می‌باشد:

که فصل اول مربوط به مباحث لغوی و اصطلاحی است مثل: أکل و شرب و طعام و حرام و حلال و … در فصل دوم مسایل مربوط به تغذیه و آداب اخلاقی آن بحث می‌شود، فصل سوم در مورد علوم تغذیه و اثراتی که بر جسم می‌گذارد و فصل چهارم که شاید مهمترین فصل آن (وهدف این تحقیق همین باشد) در مورد مسایل مربوط به تغذیه و اثرات روحی آن بحث می‌کند و در پایان نتیجه‌ای که از این سری مباحث گرفته شده است به نگارش درآمده است.

امید که با عمل به دستورات سودمند اسلام، هرچه بهتر و بیشتر از انسان بودن خود کمال استفاده را ببریم.

معنای لغوی و اصطلاحی:

أکَلَ «الأکل خوردن غذا و أُکْل و أَکْل به معنی خوراکی و ثمره و میوه قابل خوردن»[1]

«گاهی» «أکل» به بخشیدن و انفاق تعبیر شده است، زمانیکه خوردن آن مال بزرگتر از چیز است که در ان نیاز به مال باشد مانند آیات (وَ لا تَأْکُلُوا أَموالکُمْ بَیْنَکُم بِالْباطِلِ): سوره بقره (188) و (إِنَّ اْلَّذینَ یَأْکُلًونَ أَموالَ آلیْتامی ظَلْماً: نساء/10)، منظور از خوردن مال به باطل، صرف آن مال در راهیست که با حق منافات دارد و آیه (إِنَّما یِأْکُلُونَ فی بُطُونِهِم ناراً: نساء/10) تشبیه و اشاره است به باطل خوردن مال که ایشان را به سوی آتش سوق می‌دهد گویی که در دلهاشان آتش است و گاهی هم «أکل» به فساد تعبیر شده است مانند آیه (کَعَصْفٍ مَأکولٍ: فیل/5) (مانند برگ درختان و زراعتی شدند که آفت و فساد در آنها افتاده باشد و بطوری از بین رفته‌اند که خاشاک و کاهش باقی مانده است»[2]

شرب: درالعین «شرب» به معنی نوشیدن آمده و مصدر است.»[3]

و «الشُّرب» نوشیدن هر مایعی است، خواه آب یا غیر از آن باشد مانند آیه 55/ واقعه: (فشار بون شُربَ الیهمِ: مثل نوشیدن شتر عطشان) و جمع آن أَشْرِبَة است.»[4]

الطعام (طعام): «اسم جامع برای هر آنچه که از آن خورده می‌شود[5]» و در فرهنگ کامل لغات قرآن به معنی خوردنی و خوراک آمده است و ریشه آن «طَعِمَ» به معنی خوردن می‌باشد.[6]

الطعم: «خوردن هر چیزی در حالی که با ذائقه سازگار باشد»[7]

کلمه طعام «به صورت مصدر است و به معنی» «طعام خوردن» و نیز به معنی «خوردنی» است همانطور که در آیه 61، سوره بقره بکار رفته است (وَ اِذْقُلتُم یا موسی لَنْ نَصبِرَ عَلی طَعا م ...) و به غیر از آیه 19/ کهف، در هیچ یک از سوره‌ها به صورت مصدر نیامده است (فَلیَنْظُر أَیُّهَا اَزکی طَعاماً...) که در اینجا به صورت مصدر آمده است»[8]

و صاحب مجمع‌البیان می‌نویسد: «طعام آنچه که استفاده غذایی از آن می‌شود که مناسب و سازگار با ذائقه است»[9]

و قرطبی نیز در تفسیر الجامع الاحکام القرآن می‌گوید: «طعام بر هر آنچه که می‌خورند و می‌نوشند تعلق می‌گیرد»[10]

و در جای دیگر به معنای «هر چه که خورده شود و قوت حساب گردد»[11]

طیب: فرهنگ کامل لغات قرآن «طیب را به معنی پاکیزه» آورده است.»[12]

«طیب» نقطه مقابل «خبیث» است و به هر چیز ملایم و موافقی گفته می‌شود.»[13] و مجمع‌البیان نیز طیب را هم به معنی «حلال» گرفته است و هم به معنی «پاکیزه و خالص از عوامل ناگواری»[14]

طیبات: تفسیر روح‌‌الجنان مراد از طیبات را «حلال» گرفته است و در مجمع‌البیان هم به معنی «روزی پاکیزه و حلال» آمده است و «در تفسیرالجامع‌الاحکام القرآن هم به همین معنی «حلال» آمده است.[15]

«اصل طیب چیزی است که برای حواس لذت‌آور است و نفس و جان آدمی از آن لذت می‌برد. «الطَّعام الطّیب» در شرع چیزی است که آن خوردگی و طعام پاک دارای شرایطی باشد:

1-   به صورت مجاز تهیه شده باشد و خوردنش جایز باشد.

2-   به اندازه‌ای که جایز است صرف و تناول شود یا تهیه شود.

3-  و از جایی که جایز است، به دست آید و هرگاه چنین باشد آن چیز طیب و پاک است چه دنیایی و و چه اخروی و آن چیز ناگوار نیست و گر نه چیزی هر چند که در دنیا پاک باشد و از آن سه مجرا بدست نیاید در آخرت و پایانش هم پاک نیست و بر این اساس فرمود: (آیه 57/ بقره: کُلُواْ مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُم ...) و (آیه 88/مائده: وَ کُلُواْ مِمّا رَزَقْکُمُ اللهُ حَلالاً طَیِّباً...) و (آیه 51/ مؤمنون: یَآ أَیُّهَا اْلرُّسُلُ کُلوا مِنَ الطَّیِباتِ وَ اعْمَلوا صالِحاً…) و این همان مقصود و مراد آیه 32/ اعراف است (قُلْ مَن حَرَّمَ زینةَ اللهِ الّتی أَخْرَجَ لِعبادهِ و الطَّیبات مِن الرِّزقِ…) و آیه 5/ مائده (الیَْومَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ وَ طَعامُ الذّینَ أُوتواْ الْکِتابَ حِلٌّ لَّکُمْ...) که گفته شده مقصود از «طیبات» «ذبایح» است. (حیوانات حلال گوشت با ذبح شرعی»[16]

حلال: حلال طبق آنچه که در تفسیرالمیزان آمده است «نقطه مقابل «حرام» است و «حل» در مقابل «حرمت» و «حرم» است»[17] و در مجمع‌البیان نیز به معنی «جایز» آمده است ذیل آیه 168/ بقره راغب درمفردات گفته است: «حرام به معنی چیزی است که از‌ آن منع شده باشد»[18] درباره معنی کلمه حلال نیز گفته است «حل» و در اصل به معنی گشودن گره است»[19]

غذا: در مورد اینکه غذا چیست و چه می‌باشد آمده است «غذا برای تأمین زندگی و حفظ حرارت غریزی بدن و ایجاد نیرو و انرژی و همچنین برای رشد و نمو بدن در دوران کودکی و ترمیم بافتهای از دست رفته لازم است»[20] و نیز دکتر پاکنژاد در کتاب خود می‌نویسد: «غذا عبارت است از موادی که شناسایی آنها، ادامه حیات را میسر می‌سازد»[21]

غذا خود به چند نوع مختلف تقسیم می‌شود: غذای حلال، غذای حرام، غذای پاک و طیب و ... که هر کدام تعاریف و ویژگیهای خاص خود را دارد و از هر کدام با تعبیر خاصی در قرآن یاد شده است که به چند نمونه از تعاریف یاد شده اشاره می‌کنیم.

مقدمه:

همه ما به یاد داریم که از همان دوران کودکی خوانده‌ایم که خوراک، پوشاک و مسکن از مهمترین و ابتدایی‌ترین و اساسی‌ترین نیازهای انسان هستند که آدمی را در هر برهه‌ای از زندگی که باشد به رفع این نیازها مجبور می‌سازند چون هر کدام در جای خود مقدمه‌ای برای رسیدن انسان به تکامل، چه از نظر مادی و جسمی و چه از نظر معنوی است که اگر این نباشد دچار خسرانهای زیادی خواهیم شد که جبران‌ناپذیر خواهد بود پس در مرحله‌ اول، برای رفع این نیاز ابتدا احساس نیاز می‌کنیم به خوردن و رفع گرسنگی، که انگیزه‌ای است برای خوردن غذا که حیات و قوام بدن به آن بستگی دارد. و اگر تنها محرک انسان برای خوردن غذا، آگاهی وی از نیاز بدن به آن بود و در سرشتش انگیزه‌ای نبود که او را ناچار به خوردن کند، در بسیاری از موارد در خوردن سستی و تنبلی می‌ورزید و بدنش رنجور می‌شد و به تدریج هلاک می‌شد.

زمان و موقع خوردن:

پیشگیری و بهداشت دو اصل مسلم توصیه‌های مذهبی به مسلمانان است و وقتی انسان متوجه می‌شود که برای تغذیه مسلمانان عربستان، شیر و میوه و سبزی و مواد قندی و گوشت گوسفند توصیه شده است و همان مسلمان را از صرف مشروبات الکلی و گوشت حیواناتی مثل خوک بر حذر کرده‌اند واقع‌بینی نبی‌اکرم و اولیاء خدا را اکرام می‌کند و به خاطر توجهی که به مسأله تغذیه شده است و از اهمّ مسائل بهداشتی روز می‌باشد تغذیه کافی و مناسب، سرلوحه اقدامات بهداشتی قرار گرفته شده است و در عالم اسلام هم رسول خدا را می‌بینیم که با چه بیان موجز و مفیدی دقایق بهداشت را گنجانیده است و این حقیقتی است که اطبای جهان در برابرش سر تسلیم فرود آورده‌اند و در سوره اعراف، آیه 31 (... کلوا و اشربوا و لا تسرفوا ...) (بخورید و بیاشامید اما اسراف نکنید) نیز به آن اشاره شده است.

«دنیای طب به دنبال تحقیقات مستمر و ممتد علمی خود و پس از سالها تجربه و آزمایش دقیق خود بقای صحت انسان را در گرو اعتدال یافته و این اصل را مسلّم شمرده است که اگر انسان بتواند عنان اختیار خویش را در دست نگاه بدارد یعنی از افراط و تفریط پرهیز جسته و میانه‌رو باشد، همیشه صحت خود را نگه خواهد داشت و این نعمت را که از بزرگترین نعمت‌های الهی است از کف نخواهد داد.»[22]

در مورد کلمه «لَا تُسْرِفُوا در آیه 31/ اعراف گفته‌اند: «مراد از اسراف، تعدی از حلال به حرام است و بعضی دیگر گفته‌اند: در خوردن و نوشیدن از منفعت به مضرّت تعدّی می‌کنند، یعنی تا زمانی که خوردن و آشامیدن تا حدّ خود باشد نافع است و چون از حد خود بگذرد مضرّت آورد حتی اگر همراهش داروی سود کننده باشد چنانکه شاعر پارسی گفت:

که پازهر، زهر است چه افزون شود                           از اندازه خویش بیرون شود.»[23]

که مصداق این شعر می‌تواند حدیثی از حضرت امام علی (ع) باشد که فرموده‌اند «هنوز که میل به غذا داری از خوردن دست بکش، که اگر چنین کنی آن غذا را گوارا خواهی یافت»[24] که علاوه بر این مزیت یعنی گوارا بودن غذا، همین اندازه خوردن در تندرستی آدمی تأثیر خواهد گذاشت چنانکه امام کاظم (ع) در این مورد فرموده‌اند «اگر مردم در خوردن اعتدال می‌ورزیدند بدنهایشان سالم می‌ماند» و یا از امام علی (ع) که می‌فرمایند: «هر که در خوردن، اندازه‌ نگه دارد، تندرستیش فزونی گیرد و اندیشه‌اش سالم ماند»[25] چرا که هدف خردمندان، دیدار خدای سبحان در سرای آخرت است و هیچ راهی جز علم و عمل برای رسیدن به این هدف وجود ندارد، از سویی مراقبت بر علم و عمل جز با تندرستی ممکن نیست و تندرستی نیز جز با تناول کردن غذا و خوراک به مقدار حاجت در هر شبانه‌روز میّسر نمی‌شود از این روست که بعضی از نیاکان صالح گفته‌اند: «غذا خوردن نیز از امور دینی است» بنابراین هرکس که اقدام به خوردن غذا می‌کند تا بدان وسیله به علم و عمل خود یاری رساند و تقوایش را تقویت کند سزاوار نیست که زمام نفس را رها کند و آن را همانند چهارپایان در چراگاه آزاد بگذارد تا هر چه می‌خواهد بخورد زیرا آنچه باعث دینداری و وسیله رسیدن به دیانت است، شایسته است که مظهر انوار و آداب و سنن دینی باشد. به طوری که بنده خدا را پای بند کند و انسان متّقی، بدان وسیله از گناهان مصون بماند تا آنجا که اشتهای به غذا را در خوردن و نخوردن با میزان شرع بسنجد تا بدان وسیله گناه و معصیتی را از خود دور سازد و اجر و ثوابی را کسب کند هر چند که در آن غذا بیشترین لذت نفسانی باشد.»[26]

بهداشت و مستحبات غذا خوردن:

سفره‌ای که پهن می‌کنیم و طعامی که در آن می‌گذاریم حرمت خاص خود را دارد و رعایت یک سری از موارد بهداشتی در هنگام تناول کردن غذا لازم و ضروری به نظر می‌رسد و جمله این موارد بهداشتی از نگاه شریعت و معصومین مورد بررسی قرار گرفته است و به عنوان موارد لازم‌الاجرا درآمده است که توجه به هر کدام از این موارد خالی از حکمت نبوده و نخواهد بود که بعضی از این موارد عبارتند از:

1-  غذا، علاوه بر حلال بودن باید از راه حلال و موافق با سنت و پارسایی کسب و تهیه شده باشد و نیز برطبق هوای نفس و دغلبازی و بی‌بندوباری به دست نیامده باشد، زیرا خدای متعال به خوردن غذای پاکیزه یعنی حلال امر فرموده و منع از خوردن به ناحق را بر منع از قتل نفس، مقدم داشته و فرموده است: (وَ لَا تَأکُلوا أموالکم بَینکم بِالْبا طِلِ...)[27] (و اموال یکدیگر را به باطل در میان خود نخورید ...) بنابراین در خوراک اصل آن است که پاک و پاکیزه باشد واین خود از واجبات اصول دیانت است.

2-  غذا را بر سفره‌ای که روی زمین گسترده است قرار دهند، که این عمل به رفتار پیامبر (ص) نزدیکتر است تا بالا گرفتن غذا «وقتی که برای رسول خدا (ص) غذا می‌آوردند، روی زمین می‌گذاشت» این کار به تواضع نزدیکتر است.

3-  ابتدا که می‌خواهد کنار سفره بنشیند، خوب بنشیند و همچنان ادامه دهد. رسول خدا (ص) بسیاری از اوقات برای غذا خوردن روی زانوهایش می‌نشست و می‌گفت: «من در حال تکیه دادن، غذا نمی‌خورم، زیرا من بنده خدایم همچون بندگان غذا می خورم و چون بندگان می‌نشینم».

اصل دوم: ترکیب صحیح مواد غذایی

هضم هر نوع غذا، توسط شیره گوارشی خاصی صورت می‌گیرد و حضور همزمان چند نوع غذای ناسازگار موجب ترشح شیرابه‌های گوارشی متناقضی می‌شود که یکدیگر را خنثی می‌کنند بنابراین برای رعایت بهترین رژیم غذایی و کسب انرژی وتندرستی باید عادتهای غلط غذایی را درهم شکست. برای مثال خوردن گوشت با سیب‌زمینی و یا ماهی با برنج و ... این قبیل ترکیبات مواد غذایی، کار اندامهای هضم کننده را کند می‌کنند ودر نتیجه تجزیه آن را به ذرات غذایی حیاتی دچار اشکال می‌سازد. به علاوه تخمیر و پوسیدگی آن منجر به تولید گازهای سمّی و نفخ معده می‌شود و این مواد سمی فشار زیادی را بر بافتها و اندامهای دفع کننده وارد می‌آورد و آنها را خسته و فرسوده می‌کند و ادامه این شیوه تغذیه باعث بروز انواع بیماریها و نارساییهای خونی و روده‌ای می‌شود ولی به عکس، رعایت ترکیب مناسب و سازگار مواد غذایی کمترین فشار را بر سیستم گوارشی بدن می‌آورد چرا که هضم و جذب غذا به سهولت انجام می‌گیرد، مواد زائد به سادگی دفع می‌شود و مصرف انرژی به کمترین حد ممکن کاهش می‌یابد.

هضم و جذب مواد غذایی در اندام گوارشی با چنین شیوه‌ای جریان خود را از مواد خارجی تصفیه می‌کند و تندرستی نیرومندی و نشاط را به ارمغان می‌آورد[28]» «وَ إِذْ قُلْتُمْ یا موسی لَنْ نَّصْبِر علی طَعامٍ واحدٍ فَاْدْعُ لَنا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنْا» در قرآن کریم نیز در این مورد سخن به میان آمده است و آن آیه 61، سوره بقره است مَمّا تُنْبِتُ الأَرضُ مِن بَقْلِها و قثّائِها وَ فومِهاً و عَدَسِها و بَصَلِها...» که آنجا که قوم بنی‌اسرائیل (قوم حضرت موسی) زمانی که در بیابان بودند از موسی (ع) خواستند که از خدایش بخواهد که از انواع غذاها و سبزیجات و ... در اختیار آنها بگذارد  

 

 

فهرست مطالب

 

عنوان                                                                                            صفحه

کلیات......................................................................................................................

مقدمه...................................................................................................................... 6

تعریف موضوع......................................................................................................... 6

اهمیت موضوع......................................................................................................... 7

پیشینه موضوع.......................................................................................................... 8

سؤال اصلی.............................................................................................................. 8

فرضیه..................................................................................................................... 8

سؤالهای فرعی......................................................................................................... 8

روش تحقیق............................................................................................................ 8

چکیده..................................................................................................................... 9

فصل اول................................................................................................................ 10

معنای لغوی و اصطلاحی.......................................................................................... 11

اکل......................................................................................................................... 11

شرب...................................................................................................................... 11

طعام........................................................................................................................ 11

طیب....................................................................................................................... 12

طیبات..................................................................................................................... 12

غذا.......................................................................................................................... 14

غذای حلال.............................................................................................................. 14

غذای حرام.............................................................................................................. 15

غذای پاک و طیب.................................................................................................... 15

فصل دوم................................................................................................................ 17

مقدمه...................................................................................................................... 18

زمان و موقع خوردن................................................................................................. 18

بهداشت و مستحبات غذا خوردن............................................................................... 20

فصل سوم............................................................................................................... 28

بخش الف............................................................................................................... 29

مقدمه...................................................................................................................... 30

بخش الف: تغذیه و اثرات جسمی آن......................................................................... 31

بیان نکات اخلاقی و بهداشتی عبس/24..................................................................... 32

غذا و سلامتی........................................................................................................... 34

علائم تغذیه خوب.................................................................................................... 34

تکریم انسان با غذا.................................................................................................... 35

موهبت تغذیه درست................................................................................................ 36

تغذیه و سلامتی اعصاب............................................................................................ 41

تأثیر غذا در زیبایی انسان.......................................................................................... 42

تغذیه و کنترل میل جنسی.......................................................................................... 42

کم‌خوری و طول عمر................................................................................................ 43

کم‌خوری و سلامتی.................................................................................................. 46

اثرات تربیتی روزه.................................................................................................... 48

اثرات بهداشتی و درمانی روزه................................................................................... 48

اثرات پرخوری......................................................................................................... 50

ارتباط بین تغذیه و انواع بیماریها................................................................................ 51

بخش ب................................................................................................................. 53

بخش ب: غذاها و میوه های خاص (قرآنی)................................................................ 54

انجیر....................................................................................................................... 54

زیتون...................................................................................................................... 55

انگور....................................................................................................................... 56

رطب....................................................................................................................... 58

خواص غذایی و درمانی خرما.................................................................................... 58

عسل....................................................................................................................... 59

شیر......................................................................................................................... 62

انار.......................................................................................................................... 63

سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز........................................................................... 64

کدو......................................................................................................................... 66

گوشت (تازه)........................................................................................................... 67

کاهو........................................................................................................................ 68


فصل چهارم............................................................................................................ 69

طلب حرام (حرامخوری)........................................................................................... 70

انواع تقسیمات مال................................................................................................... 71

خوردنیهای حلال...................................................................................................... 74

ویژگی رزق انسان.................................................................................................... 76

رابطه بین طیبات و عمل صالح................................................................................... 81

ارتباط زهد با غذا..................................................................................................... 83

نتیجه‌گیری............................................................................................................... 86

فهرست منابع و مآخذ............................................................................................... 87

 

دانلود بررسی بهداشت علوم تغذیه در قرآن

دانلود بررسی حقوق کودک در قرآن و سنت

بررسی حقوق کودک در قرآن و سنت

پایان نامه بررسی حقوق کودک در قرآن و سنت در 178صفحه ورد قابل ویرایش

دانلود بررسی حقوق کودک در قرآن و سنت

پایان نامه بررسی حقوق کودک در قرآن و سنت 
مقاله بررسی حقوق کودک در قرآن و سنت 
پروژه بررسی حقوق کودک در قرآن و سنت 
تحقیق بررسی حقوق کودک در قرآن و سنت 
دانلود پایان نامه بررسی حقوق کودک در قرآن و سنت
پروژه
پژوهش
مقاله
جزوه
تحقیق
دانلود پروژه
دانلود پژوهش
دانلود مقاله
دانلود جزوه
دانلود تحقیق
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 871 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 178

فهرست مطالب

عنوان                                                                                                 صفحه

کلیات.......................................................................................................................... 1

مقدمه........................................................................................................................... 3

بیان مسأله .................................................................................................................... 3

اهمیت مسأله ............................................................................................................... 4

سؤال اصلی تحقیق........................................................................................................ 4

سؤال فرعی تحقیق........................................................................................................ 4

فرضیه اصلی ................................................................................................................ 4

فرضیه فرعی................................................................................................................. 4

پیشینة تحقیق................................................................................................................ 5

روش تحقیق................................................................................................................. 6

محدودیت ها و مشکلات تحقیق.................................................................................... 6

چکیده تحقیق................................................................................................................ 7

اعتذار .......................................................................................................................... 8

فصل اول :                 ایام کودکی، اهمیت انعقاد نطفه، ولادت و احکام آن  

     گفتار اول          مفهوم کودکی .............................................................................. 11

مفهوم اولاد.............................................................................................. 11

مفهوم نسب............................................................................................. 12

     گفتار دوم           ایام کودکی در حقوق اسلام.......................................................... 13

شروع کودکی در حقوق اسلام.................................................................... 14

پایان کودکی در حقوق اسلام..................................................................... 15

     گفتار سوم          ملاک کودکی در حقوق ایران........................................................ 19

شروع کودکی........................................................................................... 19

پایان کودکی............................................................................................. 20

اماره رشد و اثرات مترتب آن..................................................................... 23

     گفتار چهارم       حدود سنی لازم به تفکیک موارد.................................................... 25

سن ازدواج............................................................................................... 26

سن کار................................................................................................... 27

سن اعمال کیفر و مجازات......................................................................... 28

     گفتار پنجم          اهمیت انعقاد نطفه....................................................................... 31

نسل پاک................................................................................................. 32

مستحبات................................................................................................. 34

مکروهات................................................................................................ 36

     گفتار ششم          1 : تولد و احکام ولادت............................................................. 39

فرزند متعلق به کیست؟.............................................................................. 40

حقوق اولیه فرزندان.................................................................................. 41

2 : مراسم اسلامی در زمان ولادت.................................................................................. 43

غسل مولود.............................................................................................. 44

اذان و اقامه.............................................................................................. 44

مراسم تحنیک........................................................................................... 45

تسمیه...................................................................................................... 46


فصل دوم :                                   حقوق کودک در قانون مدنی

     گفتار اول          ثبت ولادت.................................................................................. 53

اشخاصیکه مکلف به اعلام ولادت هستند.................................................... 54

نحوة ثبت ولادت...................................................................................... 54

ثبت ولادت اطفالی که والدین آنها قانوناً ازدواج نکرده اند............................ 56

     گفتار دوم          نگهداری و تربیت کودک............................................................... 59

شیر دادن طفل.......................................................................................... 59

آداب و احکام رضاع................................................................................. 62

گفتار سوم          حضانت........................................................................ 78

تعریف حضانت........................................................................................ 79

تغذیه طفل................................................................................................ 80

حضانت هم حق و هم تکلیف ابوین است................................................... 81

حضانت حق مشترک والدین...................................................................... 82

حدود حضانت در ابوین............................................................................ 85

حضانت جد پدری.................................................................................... 87

حضانت طفل در صورت فوت ابوین.......................................................... 90

شروط حضانت......................................................................................... 91

     گفتار چهارم          موانع در حضانت...................................................................... 92

ضمانت اجرا در حضانت.......................................................................... 93

اعاده حق حضانت.................................................................................... 93

عوامل سقوط حضانت............................................................................... 94

وجوب رعایت حضانت............................................................................ 98

     گفتار پنجم          نفقه از ناحیه والدین.................................................................... 100

مفهوم نفقه .............................................................................................. 101

نفقه از ناحیه والدین.................................................................................. 101

نفقه فرزند از دیدگاه فقهای امامیه............................................................... 103

     گفتار ششم          ولایت....................................................................................... 106

مفهوم ولایت .......................................................................................... 107

ولایت از ناحیه پدر و جد پدری................................................................ 107

فصل سوم :                                 حقوق کودک در آیات و روایات

     گفتار اول           حقوق کودک از نگاه قرآن............................................................ 111

نظر اسلام درباره فرزندان.......................................................................... 114

محبت به فرزندان و رعایت عدالت بین آنها................................................ 115

حق تربیت............................................................................................... 116

حق و طلب فرزند.................................................................................... 116

تعلیم احکام دینی..................................................................................... 117

تکلیف و مسئولیت والدین........................................................................ 119

فرزندان شایسته تربیت کنیم....................................................................... 120

در انجام وظائف پدری ............................................................................ 121

نکته ای در انجام وظائف پدر..................................................................... 123

مسئولیت مادری....................................................................................... 123

نقش معنوی مادر...................................................................................... 124

     گفتار دوم          حقوق کودک از نگاه روایات ائمه معصومین.................................... 125

حقوق کودک در هنگام خردسالی............................................................... 126

ابراز محبت به فرزندان و رعایت عدالت بین آنها......................................... 127

احترام به فرزند......................................................................................... 128

حق فرزند................................................................................................ 129

تعلیم و تربیت فرزند................................................................................. 129

     گفتار سوم         رعایت آداب و اخلاق در فرزندان.................................................. 131

1 : از کودکی تا بلوغ..................................................................................................... 132

حقوق کودک............................................................................................ 133

پاکدامنی و عفت....................................................................................... 143

عبادات تمرینی ........................................................................................ 145

آداب اخلاقی فرزند از راه تشویق و تنبیه.................................................... 148

مراحل تربیت........................................................................................... 156

مدرسه و تعلیم (معلم)............................................................................... 160

2 : رابطه والدین با فرزندان............................................................................................ 169

روابط رفتار با فرزندان.............................................................................. 170

تربیت صحیح فرزندان.............................................................................. 173

حقوق فرزند از نظر امام علی (ع) و امام سجاد (ع)..................................... 175

حقوق فرزند از نظر فقهاء.......................................................................... 176

نتیجه گیری .................................................................................................................. 178

منابع و مآخذ................................................................................................................ 181



کلیات:

مقدمه:

«ای خداوند ای قدیم احسان تو»

«آنک دانم و آنک نی هم آن تو»

«تو بفرمودی که حق را یاد کن»

«زانک حق من نمی گردد کهن»

مثنوی معنوی، دفتر سوم

پروردگارا سپاس و ستایش ترا است که با قلم قدرت، جامعه بشری را به زیور علم و دانش آراستی و انسانیت را در زیر لوای فرهنگ و معارف، تعالی بخشیدی.

درود بی پایان و تحیّات پیوسته بر رسول و فرستاده گرامی تو حضرت محمد بن عبدا… (ص) و خاندان ارجمندش که سراسر عمر، مساعی خود را جهت تعلیم و ارشاد جوامع بشری- بدون هیچ وقفه- مصروف داشتند و آنی از روشنگری و ایجاد بینش دینی باز نماندند.

بی تردید خلقت همة موجودات جهان آفرینش، بر مبنای تغییر و تحول نهاده[1] شده است. انسان نیز در تمام دوران زندگی خود، دستخوش تغییرات مداوم است.

نطفه         جنین       نوزاد        کودک        نوجوان        جوان بزرگسال و پیر، که هر یک از این مراحل متأثر از مرحلة قبل و مؤثر در مرحله بعد است. در کلام الهی بر این مطلب اشاره شده است.[2] انسان بیشتر عادات زندگی خود را در دوران کودکی کسب می کند و تقریباً در این مرحله که کیفیت سازگاری با محیط را فرا می گیرد تا آنجا که تمام مکاتب روان شناسی در این باره توافق دارند که دوران شیر خوارگی و کودکی، در تعیین و شکل دادن رفتار و رشد، منش آینده دارای اهمیت فوق العاده ای است.

توجه به کودک و عالم کودکی، آن چنان در قرن معاصر فزونی یافته است که برخی از مربیان بزرگ پیشگویی کرده اند که این قرن «قرن کودک» خواهد بود.

نیمه دوم قرن بیستم را می توان «عصر کودکان» نامید تقریباً در سراسر جهان به ویژه در کشورهایی که به توسعه اجتماعی و اقتصادی مطلوبی دست یافته اند، بخش مهمی از منابع مادّی و معنوی، صرف توجه به مسائل کودکان و حمایت روانی، جسمی آنها می شود.

علم روان شناسی ثابت کرده است که نوزاد به محض تولد- و حتی پیش از آن- شدیداً تحت تأثیر محیط پرورشی خود قرار می گیرد و از خلال فرایند جامعه پذیری نه تنها ارزش های رایج را فراگرفته و به گونه ای با آنها انطباق می یابد بلکه شدیداً از هر گونه اختلال و نارسایی محیطی که چه بسا در بزرگسالان نفوذ چندانی ندارد متأثر می شود، در همان حال، کودک به دلیل ناتوانی جسمی و نیاز به پشتیبانی روانی، در موقعیتی نیست که بتواند مزایایی را که جامعه برای او در نظر گرفته است بشناسد .

از آن جا که فرزندان، در دوران زندگی خود مراحل مختلفی را طی می کند و در هر مرحله نیازهای متفاوت و ویژه ای دارند، با آشنایی این مراحل و برخورداری از مهارتهای لازم می توان حقوق واقعی فرزندان را تضمین نمود.

 

 

 

 

بیان مسأله :

اسلام دین چند بعدی و همه جانبه است و حقوق متقابل در آن رعایت شده است و لذا هر گونه که والدین دارای حقوقی بر فرزندان هستند فرزندان نیز حقوقی بر گردن والدین دارند.

دین مقدس اسلام در هزار و چهار صد سال پیش با بیان حقوق کودکان و شیوه های تربیتی آنان، گام اساسی برداشته و رهنمودهایی ارایه نموده که می تواند منشور حقوق جهانیان باشد.

اولین رهنمودهای دین مقدس اسلام به دوران جنینی کودک بر می گردد زیرا سرنوشت هر انسانی به سالهای قبل از تولد او و شرایط محیطی و تربیتی والدین بستگی دارد.

بعد از ولادت کودک حقوقی نیز به او تعلق می گیرد که دستورات دینی در این مورد چنین است.

1- خواندن اذان و اقامه در گوش کودک     2- نامگذاری به نام های نیکو و زیبا    3- تغذیه و بهداشت. که بهترین غذا را برای کودک که حق طبیعی و شرعی اوست شیر مادر معرفی می کند.

و به این ترتیب اسلام برای تک تک مراحل زندگی کودک حقوق خاص خودش را معرفی کرده و خواهان رعایت آنها از جانب پدر و مادر می باشد.

اهمیت مسأله :

حقوق افراد انسانی اعم از کودک و بزرگسال مدتهاست مورد توجه مجامع حقوقی قرار گرفته و صدور اعلامیه های حقوقی بر ضرورت آن تاکید می کند. اما حقوق ویژه کودک در نیمه قرن بیستم به تصویر رسید و در برنامه ریزیهای ممالک مختلف جهان گنجانده شد و اهمیت این مسأله در دین مقدس اسلام آنچنان است که در هزار و چهارصد سال پیش با بیان حقوق کودکان و شیوه های تربیتی آنان گام اساسی برداشته است که می تواند منشور حقوقی جهانیان باشد.

 

 

سؤال اصلی تحقیق :

شریعت اسلام چه حقوقی را برای کودک معین نموده اند؟

سؤالات فرعی تحقیق :

1-   مراحل زندگی کودک را در چند مرحله می توان بررسی کرد؟

2-   قوانین مدنی چه حقوقی را برای فرزند پیش بینی نموده است؟

3-   کودک در آیات و روایات از چه حقوقی برخوردار است؟

فرضیه اصلی:

شریعت اسلام حقوق کودک را همچون حقوق سایر اقشار جامعه معین نموده است.

فرضیه فرعی :

1-   زندگی کودک مجموعاً مشتمل بر مراحل نطفه       جنین      نوزاد      کودک می باشد به عبارتی دیگر شروع و پایان کودکی.

2-   حقوق کودک به تفصیل در قوانین مدنی مطرح شده است.

3-   آیات و روایات، حقوق کودک را مفصل تشریح نموده اند.

پیشینه تحقیق :

در تدوین این رساله تا آنجا که حوصله و فرصت اجازه می داد سعی شده است مطالب موردنیاز و اساسی به طور صحیح و جامع جمع آوری شود، و از طرفی به علت گستردگی و پراکندگی موضوعات و عناوین اختیار شده در قالب موضوعات حقوقی فرزندان بنا بر تفحّص و تتبّعی که در لابه لای متون گوناگون انجام داده ام، به چنین موضوع مدوّن با جامعیت فصول موردنیاز برخورد نکرده ام. آنچه که بیشتر در کتب فقهی و دیگر کتابها مشهود است، احکام اولاد در مدخل کتاب نکاح است که دربرگیرندة بعض از احکام فرزند می باشد از جمله، دوران حمل، تولد و احکام ولادت، حضانت، الحاق ولد و آداب رضاع، و این مباحث را می توان در کتب : اللمعه (شهید اول)، الروضه (شهید ثانی)، الشرایع (محقق حلّی)، القواعد (علامه حلی)، تبصره المتعلمین (علامه حلی)، عروة الوثقی (سید محمد کاظم یزدی)، تحریر الوسیله (امام ره) و … یافت.

و یا احیاناً بعضی دیگر از موضوعات حقوقی و احکام اولاد به صورت ابواب جداگانه در کتب دیگر از جمله: عزل ، نسب ، رضاع، نفقه و ولایت و … که هر یک خود در ابواب جداگانه و هر یک بحث مستقلی را می طلبد و حتی می توان در پیرامون آن به صورت یک تحقیق گسترده نظر کرد.

آنچه پژوهندگان فارسی زبان در این خصوص مطرح کرده اند اجمالاً مهمترین آنها عبارتند از:

حقوق طفل از دیدگاه اسلام و اعلامیه حقوق بشر (احمد بهشتی) ، خانواده و تربیت کودک (علی قائمی امیری)، حقوق کودک (شیرین عبادی)، حقوق مدنی، خانواده، اولاد (ناصر کاتوزیان) که بیشتر جنبه حقوقی دارد، نام برد و سایر کتب نگارش شده در این باره، بیشتر جنبة تربیتی دارد که در این زمینه تألیفات زیادی را می توان برشمرد، از جمله می توان به کتاب تربیت کودک (محمد عطاران) و کودک از نظر وراثت و تربیت (محمد تقی فلسفی) و با فرزند خود چگونه رفتار کنیم (محمدرضا شرفی)، اشاره کرده لذا، ضرورت طرح چنین موضوعی با استناد به لسان آیات و روایات و ادلة عقلیه و علمی در خور اهتمام است.

روش تحقیق:

این تحقیق از طریق مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است به این صورت که پس از مطالعه هر کدام از کتب در صورت محدود بودن تمام آن نوشته شده و اگر مطلب طولانی بوده است با تلخیص یادداشت شده، بدینسان فیشها ابتدا جمع آوری شده، سپس با دسته بندی آنها هر کدام از مطالب در فصل مربوط خود گنجانده شده است.

همچنین باید به خوانندگان ارجمند یادآور گردم که برای دستیابی به مطالب ارائه شده، ابتدا در- حد نیاز- به تعریف معنی لغوی پرداخته، سپس با استمداد از قرآن کریم و استشهاد بیان مفسران در تفاسیر، و با استفاده از احادیث از متون حدیث به استخراج آراء فقهی و حقوقی با اشاره به نکات علمی و مضامین مورد نیاز پرداخته - با وجود این که اهل قلم نیستم- یک گام بسیار کوچک در این راه دشوار برداشته ام و امیدوارم که اهل قلم و ارباب تحقیق بر حقیر ببخشایند.

محدودیت ها و مشکلات تحقیق

همانطور که بر اهل قلم و ارباب تحقیق، پوشیده نیست، برای دستیابی در امر تحقیق و پژوهش، در وهلة اول، به عنوان اولین قدم، نیاز به متون و کتب دست اول می باشد که باید فرد محقق یا خود آن را در اختیار داشته باشد و یا در کتابخانه موجود باشد، که در حالت اول به علل مختلف یا تجدید چاپ نمی شوند و یا این که در بازار کتاب یافت نمی شوند و یا از قیمت بالایی برخوردار است. در حالت دوم اکثر نقاط کشور، از داشتن کتابخانه های غنی و عظیم محرومند، و حقیر با هر دو حالت روبرو بوده اما مع الوصف با جدیت تمام و در حد توان، کتب موردنیاز را از سوی علم دوستان به عاریت گرفته و آنها را بررسی نموده ام، و هر چند با داشتن مشغله های گوناگون و گرفتاریهای شغلی، به لطف ایزد متعال به میزان 950 ساعت مفید در طی مدت 6 ماه توانستم فیشهای مورد نیاز را تهیه و سپس با ارشادات و هدایتهای مدبّرانه اساتید گرامی اعم از استاد محترم راهنما با بعد مسافتی که از نظر ارتباط وجود داشت، این رساله را تدوین نمایم و همچنان به پهنای کار و بضاعت مزجاة معترفم اما چه باک که به تعبیر پورسینا باید گفت :

تا بدانجا رسید دانش من

که بدانم همی نادانم

 

 

ثبت ولادت

مقدمه : پس از ولادت، عاملی که موجب تمایز طفل در خانواده  واجتماع می گردد نام وی می باشد، به عبارت دیگر والدین می بایستی برای طفل خود نامی انتخاب نموده و آن را رسماً به ثبت برسانند.

طبق مقررات قانون ثبت احوال مصوب 1355 هرطفل بایستی دارای یک نام و یک نام خانوادگی باشد ماده 20 قانون مذکور مقرر می دارد که برای هر طفل یک نام و یک نام خانوادگی باشد. ماده 20 قانون مذکور مقرر می دارد که برای هر طفل یک نام (نام کوچک) ساده یا مرکب که عرفاً یک نام محسوب می شود مانند محمد رضا و          انتخاب خواهد شد. انتخاب عناوین و القاب از قبیل خان، ارباب و          و اسامی زننده و با متناسب با جنس طفل ممنوع است. نام خانوادگی طفل به موجب تبصره ماده (41) قانون ثبت احوال همان نام خانوادگی پدر خواهد بود.

پس از انتخاب نام برای طفل متولد شده، می بایستنی تولد و نام طفل جهت صدور شناسنامه به نماینده یا مأمور ثبت احوال اعلام شود و در این الزام قانونی تفاوتی نمی کند که طفل که در ایران متولد شده پدر و مادرش ایرانی باشند یا خارجی- ولادت اطفال ایرانیان مقیم خارج از کشور باید به مأمور کنسولی ایران در محل اقامت و اگر نباشد به نزدیک ترین مأمورین کنسولی و یا به سازمان ثبت احوال کشور اعلام گردد.

مهلت قانونی جهت اعلام ولادت پانزده روز از تاریخ تولد طفل است و روز ولادت و تعطیل رسمی بعد از آخرین روز مهلت به حساب نمی آید و در صورتیکه ولادت در اثناء سفر زمینی یا هوائی و یا دریائی رخ دهد، مهلت اعلام آن از تاریخ رسیدن به مقصد محسوب می شود.

پس از انقضاء مهلت مقرر قانونی چنانچه تولد طفل به ثبت نرسد، کسانی که عهده دار انجام این وظیفه قانونی هستند متخلف محسوب می شوند و طبق ماده 3 قانون تخلفات، جزائم و مجازاتهای مربوط به اسناد سجلی و شناسنامه مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام مورخ 10/5/1370 تحت تعقیب قرار خواهند گرفت و علاوه بر الزام به انجام تکلیف قانونی خود یعنی شب ولادت، به پرداخت جزای نقدی از 50000 تا 300000 ریال محکوم می شوند.

اشخاصیکه مکلف به اعلام ولادت هستند -  طبق ماده 16 قانون ثبت احوال اعلام و امضاء سند ثبت ولادت به ترتیب بر عهده اشخاص زیر می باشد:

1-    پدر

2-    مادر          در صورت غیبت پدر و در اولین موقعی که قادر به انجام این وظیفه باشد.

3-    جد پدری

4-    هر کسی که از طرف دادگاه به عنوان قیم یا امین یا وصی تعیین شده باشد.

5-    اشخاصی که قانوناً عهده دار نگهداری طفل هستند.

6-    متصدی یا نماینده مؤسسه ای که طفل به آنجا سپرده شده است.

در صورتی که هیچیک از افراد فوق به تکلیف قانونی در خصوص ثبت ولادت طفل عمل نکرده باشند وقتی طفل به سن رشد برسد می بایستی شخصاً مراتب را به اداره ثبت احوال اعلام و شناسنامه دریافت نماید.

نحوه ثبت ولادت

طبق ماده 13 قانون ثبت احوال، ولادت واقع در ایران به وسیله نماینده یا مأمور ثبت احوال و ولادت واقع در خارج از کشور به وسیله مأموران کنسولی ایران در سند مخصوص ولادت به ثبت می رسد. در سند ولادت باید اطلاعات زیر قید شود:[1] 

1-    ساعت، روز، ماه، سال و محل ولادت و تاریخ ثبت آن

2-    نام و نام خانوادگی و جنس طفل و در صورت امکان گروههای اصلی خون او

3-   نام و نام خانوادگی شغل و شماره شناسائی یا شماره پروانه اقامت و محل صدور شناسنامه یا پروانه اقامت و محل اقامت پدر و مادر

4-   نام و نام خانوادگی و شغل و محل اقامت و شماره شناسائی و محل صدور شناسنامه اعلام کننده در صورتی که غیر از پدر و مادر طفل باشد.

5-    نام و نام خانوادگی و شغل و شماره شناسائی و محل صدور شناسنامه و محل اقامت گواهان

6-    نام و نام خانوادگی و امضاء نماینده یا مأمور و مهر ثبت احوال

7-    شماره و سری برگ مخصوص ثبت ولادت

8-    محل توضیحات

ثبت ولادت باید مستند به تصدیق پزشک یا مامای رسمی یا مؤسسه ای که طفل در آنجا متولد گردیده است باشد و ماما یا پزشکی که حین ولادت حاضر و در زایمان دخالت داشته مکلف به صدور گواهی ولادت و ارسال یک نسخه از آن به ثبت احوال محل می باشد.

چنانکه هنگام تولد طفل، پزشک یا ماما حضور نداشته فرضاً طفل در روستای دور افتاده ای متولد شود که فاقد امکانات پزشکی بوده، و با کمک زنان همسایه یا قابله ای غیررسمی به دنیا آید، در این صورت واقعه تولد با تصدیق دو نفر گواه به ثبت خواهد رسید سن گواه و کسی که واقعه تولد طفل را قانوناً جهت ثبت به اطلاع می رساند نبایستی کمتر از 18 سال تمام باشد.

پس از ثبت ولادت اگر طفل ایرانی باشد برگ ولادت صادر و تسلیم می گردد و اعلامیه برای ثبت واقعه در دفتر ثبت کل وقایع مخصوص پدر و مادر به اداره ثبت محل صدور شناسنامه آنان فرستاده می شود و درصورتی که طفل خارجی باشد فقط گواهی ولادت صادر و تسلیم می گردد.

ثبت ولادت اطفالی که والدین آنها قانوناً ازدواج نکرده اند:

قبلاً گفته شده که اعلام تولد طفل بر عهده پدر و در غیاب پدر بر عهده مادر است حال اگر ازدواج پدرو مادر طفل به ثبت نرسیده باشد طبق تبصرة ماده 16 قانون ثبت احوال اعلام ولادت و امضاء اسناد مربوطه متفقاً بر عهده پدر و مادر خواهد بود.

فرض فوق در صورتی است که والدین طفل شرعاً ازدواج کرده ولی آن را به ثبت نرسانده اند و ضمناً در نسب طفل نیز اختلافی نداشته باشند یعنی هر دو متفقاً طفل را منسوب به خود بدانند، در این حالت هر دو می بایستی به اداره ثبت احوال مراجعه و ضمن اعتراف به ازدواج خود و نسب طفل، تقاضای صدور شناسنامه نمایند در این حالت شناسنامه با نام خانوادگی پدر برای طفل صادر خواهد شد.

اما اگر اتفاق پدر و مادر در اعلام ولادت میسر نباشد فرضاً به یکی از آنان دسترسی نبوده و یا نسب طفل مورد تأیید پدر و مادر نباشد در این حالت شناسنامه طفل با اعلام هر کدام از ابوین که مراجعه کرده با قید نام کوچک طرف غائب تنظیم می گردد.

اگر والدین طفل معلوم نباشند (کودک سرراهی) سند ولادت با نام خانوادگی آزاد و نامهای فرضی در شهری که طفل در آنجا یافته شده است صادر می گردد .

موضوع فرضی بودن اسامی پدر و مادر در شناسنامه طفل نبایستی منعکس گردد و طبق ماده 18 قانون ثبت احوال، نماینده یا مأمور ثبت احوال که ولادت طفل فاقد ولی را به ثبت می رساند مکلف است مراتب را به دادگستری اطلاع دهد.

بدیهی است چنانچه برای طفلی با اسمی فرضی شناسنامه صادر گردد و پس از مدتی والدین واقعی او مشخص گردند، اداره ثبت احوال مکلف است شناسنامه را به موجب حکم دادگاه یا مدارک حصر وراثت یا اقرار نامه موضوع نامه 1273 قانون مدنی تصحیح کند[2]

 

کلیات:

مقدمه:

«ای خداوند ای قدیم احسان تو»

«آنک دانم و آنک نی هم آن تو»

«تو بفرمودی که حق را یاد کن»

«زانک حق من نمی گردد کهن»

مثنوی معنوی، دفتر سوم

پروردگارا سپاس و ستایش ترا است که با قلم قدرت، جامعه بشری را به زیور علم و دانش آراستی و انسانیت را در زیر لوای فرهنگ و معارف، تعالی بخشیدی.

درود بی پایان و تحیّات پیوسته بر رسول و فرستاده گرامی تو حضرت محمد بن عبدا         (ص) و خاندان ارجمندش که سراسر عمر، مساعی خود را جهت تعلیم و ارشاد جوامع بشری- بدون هیچ وقفه- مصروف داشتند و آنی از روشنگری و ایجاد بینش دینی باز نماندند.

بی تردید خلقت همة موجودات جهان آفرینش، بر مبنای تغییر و تحول نهاده[1] شده است. انسان نیز در تمام دوران زندگی خود، دستخوش تغییرات مداوم است.

نطفه         جنین       نوزاد        کودک        نوجوان        جوان بزرگسال و پیر، که هر یک از این مراحل متأثر از مرحلة قبل و مؤثر در مرحله بعد است. در کلام الهی بر این مطلب اشاره شده است.[2] انسان بیشتر عادات زندگی خود را در دوران کودکی کسب می کند و تقریباً در این مرحله که کیفیت سازگاری با محیط را فرا می گیرد تا آنجا که تمام مکاتب روان شناسی در این باره توافق دارند که دوران شیر خوارگی و کودکی، در تعیین و شکل دادن رفتار و رشد، منش آینده دارای اهمیت فوق العاده ای است.

توجه به کودک و عالم کودکی، آن چنان در قرن معاصر فزونی یافته است که برخی از مربیان بزرگ پیشگویی کرده اند که این قرن «قرن کودک» خواهد بود.

نیمه دوم قرن بیستم را می توان «عصر کودکان» نامید تقریباً در سراسر جهان به ویژه در کشورهایی که به توسعه اجتماعی و اقتصادی مطلوبی دست یافته اند، بخش مهمی از منابع مادّی و معنوی، صرف توجه به مسائل کودکان و حمایت روانی، جسمی آنها می شود.

علم روان شناسی ثابت کرده است که نوزاد به محض تولد- و حتی پیش از آن- شدیداً تحت تأثیر محیط پرورشی خود قرار می گیرد و از خلال فرایند جامعه پذیری نه تنها ارزش های رایج را فراگرفته و به گونه ای با آنها انطباق می یابد بلکه شدیداً از هر گونه اختلال و نارسایی محیطی که چه بسا در بزرگسالان نفوذ چندانی ندارد متأثر می شود، در همان حال، کودک به دلیل ناتوانی جسمی و نیاز به پشتیبانی روانی، در موقعیتی نیست که بتواند مزایایی را که جامعه برای او در نظر گرفته است بشناسد .

از آن جا که فرزندان، در دوران زندگی خود مراحل مختلفی را طی می کند و در هر مرحله نیازهای متفاوت و ویژه ای دارند، با آشنایی این مراحل و برخورداری از مهارتهای لازم می توان حقوق واقعی فرزندان را تضمین نمود.

 

 

 

 

بیان مسأله :

اسلام دین چند بعدی و همه جانبه است و حقوق متقابل در آن رعایت شده است و لذا هر گونه که والدین دارای حقوقی بر فرزندان هستند فرزندان نیز حقوقی بر گردن والدین دارند.

دین مقدس اسلام در هزار و چهار صد سال پیش با بیان حقوق کودکان و شیوه های تربیتی آنان، گام اساسی برداشته و رهنمودهایی ارایه نموده که می تواند منشور حقوق جهانیان باشد.

اولین رهنمودهای دین مقدس اسلام به دوران جنینی کودک بر می گردد زیرا سرنوشت هر انسانی به سالهای قبل از تولد او و شرایط محیطی و تربیتی والدین بستگی دارد.

بعد از ولادت کودک حقوقی نیز به او تعلق می گیرد که دستورات دینی در این مورد چنین است.

1- خواندن اذان و اقامه در گوش کودک     2- نامگذاری به نام های نیکو و زیبا    3- تغذیه و بهداشت. که بهترین غذا را برای کودک که حق طبیعی و شرعی اوست شیر مادر معرفی می کند.

و به این ترتیب اسلام برای تک تک مراحل زندگی کودک حقوق خاص خودش را معرفی کرده و خواهان رعایت آنها از جانب پدر و مادر می باشد.

اهمیت مسأله :

حقوق افراد انسانی اعم از کودک و بزرگسال مدتهاست مورد توجه مجامع حقوقی قرار گرفته و صدور اعلامیه های حقوقی بر ضرورت آن تاکید می کند. اما حقوق ویژه کودک در نیمه قرن بیستم به تصویر رسید و در برنامه ریزیهای ممالک مختلف جهان گنجانده شد و اهمیت این مسأله در دین مقدس اسلام آنچنان است که در هزار و چهارصد سال پیش با بیان حقوق کودکان و شیوه های تربیتی آنان گام اساسی برداشته است که می تواند منشور حقوقی جهانیان باشد.

 

 

سؤال اصلی تحقیق :

شریعت اسلام چه حقوقی را برای کودک معین نموده اند؟

سؤالات فرعی تحقیق :

1-    مراحل زندگی کودک را در چند مرحله می توان بررسی کرد؟

2-    قوانین مدنی چه حقوقی را برای فرزند پیش بینی نموده است؟

3-    کودک در آیات و روایات از چه حقوقی برخوردار است؟

فرضیه اصلی:

شریعت اسلام حقوق کودک را همچون حقوق سایر اقشار جامعه معین نموده است.

فرضیه فرعی :

1-    زندگی کودک مجموعاً مشتمل بر مراحل نطفه       جنین      نوزاد      کودک می باشد به عبارتی دیگر شروع و پایان کودکی.

2-    حقوق کودک به تفصیل در قوانین مدنی مطرح شده است.

3-    آیات و روایات، حقوق کودک را مفصل تشریح نموده اند.

پیشینه تحقیق :

در تدوین این رساله تا آنجا که حوصله و فرصت اجازه می داد سعی شده است مطالب موردنیاز و اساسی به طور صحیح و جامع جمع آوری شود، و از طرفی به علت گستردگی و پراکندگی موضوعات و عناوین اختیار شده در قالب موضوعات حقوقی فرزندان بنا بر تفحّص و تتبّعی که در لابه لای متون گوناگون انجام داده ام، به چنین موضوع مدوّن با جامعیت فصول موردنیاز برخورد نکرده ام. آنچه که بیشتر در کتب فقهی و دیگر کتابها مشهود است، احکام اولاد در مدخل کتاب نکاح است که دربرگیرندة بعض از احکام فرزند می باشد از جمله، دوران حمل، تولد و احکام ولادت، حضانت، الحاق ولد و آداب رضاع، و این مباحث را می توان در کتب : اللمعه (شهید اول)، الروضه (شهید ثانی)، الشرایع (محقق حلّی)، القواعد (علامه حلی)، تبصره المتعلمین (علامه حلی)، عروة الوثقی (سید محمد کاظم یزدی)، تحریر الوسیله (امام ره) و          یافت.

و یا احیاناً بعضی دیگر از موضوعات حقوقی و احکام اولاد به صورت ابواب جداگانه در کتب دیگر از جمله: عزل ، نسب ، رضاع، نفقه و ولایت و          که هر یک خود در ابواب جداگانه و هر یک بحث مستقلی را می طلبد و حتی می توان در پیرامون آن به صورت یک تحقیق گسترده نظر کرد.

آنچه پژوهندگان فارسی زبان در این خصوص مطرح کرده اند اجمالاً مهمترین آنها عبارتند از:

حقوق طفل از دیدگاه اسلام و اعلامیه حقوق بشر (احمد بهشتی) ، خانواده و تربیت کودک (علی قائمی امیری)، حقوق کودک (شیرین عبادی)، حقوق مدنی، خانواده، اولاد (ناصر کاتوزیان) که بیشتر جنبه حقوقی دارد، نام برد و سایر کتب نگارش شده در این باره، بیشتر جنبة تربیتی دارد که در این زمینه تألیفات زیادی را می توان برشمرد، از جمله می توان به کتاب تربیت کودک (محمد عطاران) و کودک از نظر وراثت و تربیت (محمد تقی فلسفی) و با فرزند خود چگونه رفتار کنیم (محمدرضا شرفی)، اشاره کرده لذا، ضرورت طرح چنین موضوعی با استناد به لسان آیات و روایات و ادلة عقلیه و علمی در خور اهتمام است.

روش تحقیق:

این تحقیق از طریق مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است به این صورت که پس از مطالعه هر کدام از کتب در صورت محدود بودن تمام آن نوشته شده و اگر مطلب طولانی بوده است با تلخیص یادداشت شده، بدینسان فیشها ابتدا جمع آوری شده، سپس با دسته بندی آنها هر کدام از مطالب در فصل مربوط خود گنجانده شده است.

همچنین باید به خوانندگان ارجمند یادآور گردم که برای دستیابی به مطالب ارائه شده، ابتدا در- حد نیاز- به تعریف معنی لغوی پرداخته، سپس با استمداد از قرآن کریم و استشهاد بیان مفسران در تفاسیر، و با استفاده از احادیث از متون حدیث به استخراج آراء فقهی و حقوقی با اشاره به نکات علمی و مضامین مورد نیاز پرداخته - با وجود این که اهل قلم نیستم- یک گام بسیار کوچک در این راه دشوار برداشته ام و امیدوارم که اهل قلم و ارباب تحقیق بر حقیر ببخشایند.

محدودیت ها و مشکلات تحقیق

همانطور که بر اهل قلم و ارباب تحقیق، پوشیده نیست، برای دستیابی در امر تحقیق و پژوهش، در وهلة اول، به عنوان اولین قدم، نیاز به متون و کتب دست اول می باشد که باید فرد محقق یا خود آن را در اختیار داشته باشد و یا در کتابخانه موجود باشد، که در حالت اول به علل مختلف یا تجدید چاپ نمی شوند و یا این که در بازار کتاب یافت نمی شوند و یا از قیمت بالایی برخوردار است. در حالت دوم اکثر نقاط کشور، از داشتن کتابخانه های غنی و عظیم محرومند، و حقیر با هر دو حالت روبرو بوده اما مع الوصف با جدیت تمام و در حد توان، کتب موردنیاز را از سوی علم دوستان به عاریت گرفته و آنها را بررسی نموده ام، و هر چند با داشتن مشغله های گوناگون و گرفتاریهای شغلی، به لطف ایزد متعال به میزان 950 ساعت مفید در طی مدت 6 ماه توانستم فیشهای مورد نیاز را تهیه و سپس با ارشادات و هدایتهای مدبّرانه اساتید گرامی اعم از استاد محترم راهنما با بعد مسافتی که از نظر ارتباط وجود داشت، این رساله را تدوین نمایم و همچنان به پهنای کار و بضاعت مزجاة معترفم اما چه باک که به تعبیر پورسینا باید گفت :

تا بدانجا رسید دانش من

که بدانم همی نادانم

 

 



[1] الرحمن /55- طارق/ 6-10، زمر/ 6 ، مؤمنون/ 11-16

[2] سوره فاطر/ 11، روم/56

دانلود بررسی حقوق کودک در قرآن و سنت

دانلود بررسی قرآن در قرآن

بررسی قرآن در قرآن

پایان نامه بررسی قرآن در قرآن در 261 صفحه ورد قابل ویرایش

دانلود بررسی قرآن در قرآن

پایان نامه بررسی قرآن در قرآن 
مقاله بررسی قرآن در قرآن 
پروژه بررسی قرآن در قرآن 
تحقیق بررسی قرآن در قرآن 
دانلود پایان نامه بررسی قرآن در قرآن
پروژه
پژوهش
مقاله
جزوه
تحقیق
دانلود پروژه
دانلود پژوهش
دانلود مقاله
دانلود جزوه
دانلود تحقیق
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 502 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 261

بررسی قرآن در قرآن

 

پیشگفتار

«الحمدالله الذی انزل علی عبده الکتاب»[1] ستایش خاص خدایی است که این کتاب استوار را بر بندة خویش فروفرستاد. خداوند این کتاب را بر بندگانش نازل کرد تا بندگان خود را از گمراهی نجات دهد و راه نجات را در تمسک به این کتاب و اهل بیت پیامبر (ص) قرار داد. همچنانکه پیامبر (ص) در حدیث معروف ثقلین می‎فرمایند: «إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی. ما إن تمسکتم بهمالن تضلوا بعدی ابدا» من در بین شما دو چیز گرانقدر باقی گذاشتم. کتاب خدا و عترتم که اگر به آن متمسک شودی هرگز گمراه نخواهید شد»[2]

قرآن در تمامی ابعاد فردی، اجتماعی، مادی، معنوی، دنیوی و اخروی هدایت انسان را تأمین کرده است.

استاد مطهری می‎فرمایند:

«قرآن مثل بعضی کتابهای مذهبی نیست که یک سلسله مسائل رمزآسا در مورد خدا و خلقت و تکوین مطرح کرده باشد و حداکثر یک سلسله اندرزهای اخلاقی هم ضمیمه کرده باشد. قرآن اصول معتقدات و انکار و اندیشه هایی را که برای یک انسان به عنوان یک موجود با ایمان و صاحب عقیده لازم و ضروری است و همچنین اصول تربیت و اخلاق و نظامات اجتماعی و خانوادگی را بیان کرده است.»[3]

پس از آنجا که شناخت قرآن یکی از ضروری ترین و مهم ترین نیازهای هدایتی بشر است. شناخت آن به سادگی میسر نیست. برای یافتن آن نیز باید به خود قرآن مراجعه کرد و قرآن را در قرآن یافت.

نویسندة معروف اسلام «سید قطب» در مقدمه کتاب خود «تصویر فنی قرآن مجید» بحث جالبی تحت عنوان «من قرآن را پیدا کردم» دارد که خلاصه اش این است.

«این کتاب داستانی دارد، تا کتاب به چاپ نرسیده بود آن را در نزد خود نگاه داشتم ولی امروز که کتاب برای چاپ فرستاده می شود، ناچارم آن را فاش کنم:

در کودکی که برای نخستین بار قرآن را می خواندم، با اینکه فکر من قادر به درک معانی بلند آن نبود، چیزهایی از آن احساس می کردم. هنگامی که بعضی از آیات را می خواندم، عکس ها و تصویرهای جالبی در ذهن من نقش می بست. من از این تصویرهای ساده و قدرت خلاقة قرآن، فوق العاده لذت می بردم. و با آن، مدت ها سرخوش بودم، آن ایام با خاطرات شیرینش گذشت.

هنگامی که قدم در محبط مدرسه گذاشتم وتفسیر قرآن را در کتب تفسیر خواندم و اقوالات این و آن و احتمالات گوناگون را مطالعه کردم. دیدم دیگر اثری از آن «تصویرهای روح پرور» و آن جمال دل انگیزی که در کودکی می دیدم، در اعماق فکر من پیدا نیست. متحیر شدم، مگر این همان قرآنی نیست که من در کودکی می خواندم و آنقدر از معانی آن لذت می بردم ! چرا امروز اینقدر مشکل و پیچیده و خالی از آن روح و زیبایی و لذت شده است؟! مگر این قرآن دیگر است؟ آن تصویرهای زنده و روح پرور کجاست؟ ناچار گفته های این و آن و آن همه احتمالات مختلف و احیاناً نامفهوم را رها کرده به مطالعه عمیق خود قرآن پرداختم و قرآن را در خود قرآن جستجو کردم، نه در گفته های این و آن.

دیدم قرآن بار دیگر، همان قیافة جذاب و دلپذیر، همان تصویرهای دل انگیز و جان پرور خود را به من نشان داد و من مسحور این منظره ها شدم! البته این نقشها و صورتهایی که در این موقع مشاهده می کردم به آن سادگی دوران کودکی نبود؛ چرا اینکه آن روز تنها صورتهای زنده و روح دار آن را می دیدم ولی امروز در پشت آن ها هدفهای عالی و مقاصد بزرگ و پرارزش قرآن را نیز می بینم و در هر حال جاذبه و کشش آن همیشگی و لایزال است. شکر خدا که من قرآن را پیدا کردم …»[4]

در پایان برخورد لازم می دانم که از زحمات مسئولین دانشکده، کتابخانه و مخصوصاً استاد گرانقدر جناب آقای محمدی تشکر کنم که با راهنمایی های خود، در انجام این پروژه مرا بسیار یاری کردند. و امیدوارم که این پژوهش بتواند قرآن را از دیدگاه قرآن هر چند در حد ناقص و ابتدایی معرفی کند. «ربنا تقبل منا انک انت السمیع العلیم»[5]

اهمیت موضوع

قرآن کریم تجلی خداوند است، همانطوریکه بشر نمی تواند به شناخت خدا نایل بیابد نمی تواند به شناخت تجلی او، قرآن نیز نایل بیابد، بشر خودش نمی تواند به سادگی قرآن را بشناسد، انسان نیازمند هدایت است و قرآن هم کتاب هدایت. و ما نیازمند به معرفی خود قرآن هستیم.

شناخت قرآن از دیدگاه خود قرآن دارای چنان ضرورت بی بدیل است که هیچ منبع دیگری نمی تواند جایگزین شود. اهمیت این پژوهش وقتی روشن می‎شود که به نکات ذیل توجه کنیم:

1-  نخست اینکه اگر بخواهیم در مورد قرآن کریم صحبت کنیم به اولین مساله ای که برخورد می کنیم این است که عقل و حواس ما نمی تواند به همة مراتب قرآن وقوف پیدا کند، عقل انسان با همة پیچیدگی هایش در برابر عظمت قرآن به زانو درمی آید و ساکت می نشیند.

2-  ثانیاً کلام الهی مانند صاحب کلام، بزرگ و فضائلش لایتناهی است که انسان این موجود محدود نمی تواند سخن را در مورد قرآن کمال برساند. بر این اساس ما برای شناخت قرآن نیز باید به خود قرآن مراجعه کنیم تا ابعاد آن را خود معرفی کند.

تبیین موضوع

قرآن کریم سخن خداوند[6]، ثقل اکبر، کتاب جاویدان راهنمای بشر[7] در تمامی عرصه های زندگی است. هیچ مساله ای در قرآن فروگذار نشده است.[8] در عظمت آن همین بس که خود می فرماید: لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرأیته خاشعا متصدعا من خشیه الله.[9]اگر این قرآن را بر کوهی نازل کرده بودیم، مسلماً او را می دیدی که خاشع و از ترس خدا متلاشی می‎شود. و یا اینکه رسول اکرم (ص) می‎فرمایند: «فضل القرآن علی سائر الکلام کنضل الله علی سائر خلقه»[10] یعنی برتری قرآن بر دیگر سخنان همچون برتری خداوند بر خلق خود اوست.

قرآن کریم بزرگترین هدیه الهی است برای انسانها که ایشانرا به سوی سعادت جاودانی هدایت می‎کند. قرآن مهمترین دلیل بر حقانیت اسلام و رسالت پیامبر گرامی (ص) که همواره با بیان اعجاز آمیزش حجت را بر همة آدمیان تمام می‎کند[11]. «هنگامیکه قرآن به توصیف خود می پردازد افقهایی از شناخت را در برابر ما می گشاید که چون به پژوهش بیشتر در آنها می‎پردازیم می توانیم از خصایص قرآن و صفات عالی و کمالی آن آگاه شویم. در فهم کتاب خدا باید از خود قرآن مدد گرفت. هیچ بعدی از معرفت نیست که راهنما و بینه ای از آن در این کتاب آسمانی نباشد.[12]»

قرآن که مبین هر چیز است نمی تواند مبین خود نباشد. و این رساله به تبیین قرآن از دیدگاه خود قرآن اختصاص داده شده است.

برای شناخت قرآن راههای مختلف و معرفهای مختلفی وجود دارد. راه عقلی، تاریخی و سندی و … یکی از معرفها هم خود قرآن است که به بهترین وجه خود را معرفی کرده است. این رساله بر اساس این معرف کار خود را شروع کرده است.

پیشینة موضوع:

بدیهی است که متن اصلی خود قرآن می‎باشد و پس از آن قدیمیترین منابع روایات تفسیری و متون تفسیری اسلامی است و از صدر اسلام تاکنون دربارة قرآن پژوهشهای بسیاری شده و مطالعات گوناگون انجام شده است و هر کدام از آنها از جهتی قرآن را بررسی کرده اند و دربارة آن ها سخن به زبان آورده اند و به حق هم این پژوهش ها در خور توجه است اما درباره این موضوع به طور خاص سیر کتابهایی نگاشته شده است که مهمترین آنها عبارتند از:

آشنایی با قرآن اثر استاد مطهری، قرآن حکیم و قرآن در قرآن اثر آقای جوادی آملی و قرآن در قرآن اثر محمدباقر بهبودی سیری در علوم قرآن اثر یعقوب جعفری قرآن شناسی اثر آقای مصباح یزدی.

سوالات اصلی و فرعی تحقیق:

1-   تعریف لغوی و اصطلاحی قرآن چیست؟

2-   اسامی و نام های قرآن در قرآن کدام است؟

3-   ویژگی های قرآن از دیدگاه قرآن کریم کدام است؟

4-   آموزه های قرآن را بنویسید؟

5-   شیوه های پیام رسانی قرآن چیست؟

6-   آداب قرائت قرآن چگونه است؟

7-   رسالت قرآن چیست؟

8-   مخاطبان قرآن چه کسانی هستند؟

روش تحقیق:

این تحقیق به روش کتابخانه ای صورت گرفته است که با مراجعه به کتابخانه و بررسی کتب مختلف تدوین شده است.

چکیده

در این تحقیق افزون بر فصل کلیات که مشتمل بر ضرورت و اهمیت موضوع تبیین موضوع پیشینه است. دارای 7 فصل دیگر می‎باشد. در فصل اول تعریف لغوی و اصطلاحی قرآن، فرقان، ذکر و کتاب آمده که به قولی این 4 لفظ اسامی قرآن می باشند[13] و بقیه نام ها هم بررسی شده است.

در فصل دوم ویژگی های قرآن مورد بررسی قرار گرفته است. مانند ویژگی الهی بودن، حقانیت، رفع اختلاف و …

در فصل سوم آموزه های قرآن مطرح شده است که حول 3 محور بیان شده: 1- طرح اعتقادات 2- آموزة اخلاقی 3- احکام

در فصل چهارم شیوه های پیام رسانی قرآن گفته شده است. اینکه قرآن برای جلب توجه مخاطبان از چه روشهایی استفاده کرده یا به عبارت دیگر از چه روش هایی استفاده کرده که مطلب بیان شده تأثیر بیشتری روی مخاطب بگذارد.

در فصل پنجم آداب قرائت قرآن بیان شده است. اینکه برای قرائت بهتر با چه آدابی باید همراه باشد.

در فصل ششم هم رسالت قرآن گفته شده است که مهمترین رسالت قران انذار و هدایت است. و در فصل هفتم هم مخاطبان قرآن اینکه خطابهای قرآن برای تمام مردم است ولی مردم در برابر این خطابها چند دسته می‎شوند.

واژگان کلیدی

قرآن. فرقان. ذکر. کتاب

 

 

ویژگی های قرآن بسیار زیاد است و دسترسی به همة آنها خود یک رسالة جداگانه می طلبد ولی ما در این بخش به مهمترین ها آنها پرداخته ایم.

1-   الهی بودن:

قرآن برترین نعمت خداوند است. خدای سبحان در سورة مبارکه الرحمن پس از ذکر صفت «رحمانیت» خداوند سخن از تعلیم قرآن به انسان در میان آمده است. «الرحمن * علّم القرآن» این آیات نورانی نشانگر این نکته است که قران کریم، اولین و مهمترین و پربارترین نعمت الهی است، زیرا انسان تنها در سایة تعلیم خداوند و دریافت و تلقی قرآن به کمال نهایی خویش می رسد و تا قرآن نباشد کسی به مقام انسانیت راه نمی یابد.

برترین نعمت خداوند یعنی قرآن کریم «احسن الحدیث» نیز هست، بهترین سخن و زیباترین کلامی است که خدای سبحان نازل فرموده، چه از نظر الفاظ و عبارات و فصاحت و بلاغت و چه از نظر محتوای غنی و انسان سازش. اگر کلامی بهتر و عمیق تر از قرآن کریم امکان می داشت یقیناً خدای سبحان آن را برای خاتم انبیائیش نازل می فرمود. اگر کلامی برتر از قرآن فرض شود و خداوند آن را به دست آخرین پیام آورش ندهد، منشأ آن یا ندانستن است یا نتوانستن و یا بخل ورزیدن که همة این ها از صفات سلبیه ای است که ثبوت آنها بر خدای سبحان محال است. ممکن نیست چیزی موجود باشد و خدایی که عین علم نامحدود است از او بی خبر باشد.

از طرف دیگر بخل و نبخشیدن از نقص و ضعف سرچشمه می‎گیرد که کمال نامحدود خداوند منزه از آن است. بنابراین قرآن بهترین پیام و کاملترین ره آورد جاودانی و برترین نعمت الهی است و کلامی برتر از آن ممکن نخواهد بود. البته محتمل است سبب عدم تحقق کلام برتر، هیچ یک از

سراسر مزبور نباشد- که همگی به ناحیة فاعل برمی گردند- بلکه جهت عدم تحقق آن، فقدان قابلیت مخاطبان باشد- که به ناحیة قابل برمی گردد- لیکن آنچه مقصود است حاصل خواهد شد. زیرا در دنیا، کلامی والاتر از قرآن محتمل نخواهد بود چون جامعه انسانی برای پذیرش کاملتر از آن مستعد نیست.

مبدأ نزول قرآن

ذات اقدس اله در آیاتی از کتاب خود، اصل نزول قرآن و مبدأ نزول آن را که همان اسمای حسنای الهی است، بیان فرموده که بخش عمدة این آیات در «حوامیم سبعه» است. حوامیم سبعه به هفت سوره ای گفته می‎شود که در آغاز آن ها حروف مقطعة «حم» آمده باشد. این شروع مشترک ، نشانگر مضمون مشترک و هدف ویژه ای است که این سوره ها دارند.

افزون بر این هفت سوره در سوره های دیگری مانند واقعه، آل عمران، علق نیز به مسأله منشأ و مبدأ نزول قرآن اشاره شده است.

1-   نزول از خدای حی قیوم

خدای سبحان در سورة آل عمران می فرماید: الم * الله لا اله الا هو الحی القیوم * نزّل علیک الکتاب بالحق»[14]. آمدن اسمای حسنای الهی درآیات قرآن کریم بر اساس ارتباط موضوع مطرح شده با آن «اسم» است. اگر در آیه ای «الرحمن الرحیم» آمده و در آیة دیگر «شدید العقاب» به دلیل تناسب محتوایی آن آیات با هر یک از این «اسمای حسنی» است.

در این آیات کریمه، پیش از میان نزول قرآن دو اسم «حی» و «قیوم» برای خداوند که نازل کنندة قرآن است، آمده و اشاره به این دارد که نزول قرآن کریم، از مبدأ «حی قیوم» است ولی فرماید: آن خدایی که حی و قیوم است و هیچ معبودی نیست مگر او، قرآن و کتابت خویش را در معیت و مصاحبت حق بر تو نازل نمود.

2-   نزول از خدای رب العالمین

خدای سبحان در سورة واقعه نزول قرآن را از ساحت «رب العالمین» بیان فرموده است. «إنه لقرآن کریم * فی کتاب مکنون لایمسه الا المطهرون * تنزیل من رب العالمین»[15]. اگر مقصود از عالمین در این آیه جهان ها و عوالم باشد، معنای این کریمه این است که قرآن از سوی پروردگار جهان ها و عوالم نازل شده و به همین دلیل، هماهنگ با تکوین و عوالم هستی است. و اگر مقصود از عالمیان، جهانیان باشد، در این صورت معنای آیه این می‎شود که قرآن کریم، از سوی پروردگار جهانیان نازل شده و از این رو برآورندة نیازهای همة انسان ها در همة عصرهاست و فطرت آنان را شکوفا می سازد.

و جملة «فی کتاب مکنون» توصیف دوم قرآن است. می فرماید: قرآن محفوظ و مصون از هر دگرگونی و تبدیل است، چون در کتابی است که آن کتاب اینطور است و آن کتاب عبارت است از لوح محفوظ، همچنان که در جای دیگر فرموده «بل هو قرآن مجید فی لوح محفوظ»[16].

و جملة «لایَمَسُّهُ اِلّا المُطَهَّرونَ» صفت کتاب مکنون و لوح محفوظ است. و معنایش این است که آن کتاب مکنون که قرآن در آن است و یا قرآنی که در آن کتاب است، از دسترس اغیار و ناپاکان محفوظ است و جز پاکان کسی با آن مساس ندارد.»[17]

3- نزول از خدای معلم و اکرم

در سورة علق و در آغاز بعثت و رسالت رسول اکرم (ص) چنین آمده است: «إقرأ باسمِ رَبِّک الذی خَلَق * خَلَقَ الإنسانَ مِنْ عَلَق * إقْرَأ وَ رَبُّکَ الاکْرَم * الذی عَلَّمَ بالْقَلَم * عَلَّمَ الإنْسانَ‌ مالَمْ یَعْلَم *[18].

در این آیات کریمه مبدأ نزول قرآن، خدای «معلم» و «اکرم» معرفی شده و می فرماید: ای رسول ما! قرآن را با نام پروردگارت که آفرینندة عالم است، قرائت کن. خدایی که آدمی را از خون بسته آفرید، بخوان قرآن را که پروردگار تو کریمترین کریمان است. خدایی که بشر را علم نوشتن با قلم آموخت و به آدم آنچه را که نمی دانست، به الهام خود تعلیم داد.

4- نزول از خدای رحمان رحیم

در سورة فصلت که یکی از حوامیم سبعه است فرمود: «حم * تنزیل من الرحمن الرحیم»[19] یعنی این کتاب از رحمت رحمانی حق بشارت گرفته و از رحمت رحیمیه تنزل یافته است. مقصود از این رحمت، رحمت عاطفی نیست زیرا آن رحمت، به دلیل انفعالی بودنش، ملازم با نقص است. چه اینکه به جهت عاطفی بودن، نیاز به چیزی دارد که عاطفه برانگیز باشد و احساسات عواطف شخص را برانگیزد و او را به رحمت وادار نماید.

منظور از رحمت در این آیة کریمه و در اسمای حسنای الهی، رحمتی است که نقص موجودات را به کمال، ترسیم می‎کند و ناقص را از طریق هدایت، به کمال خویش واصل می سازد و این رحمت، رحمتی ابتدایی و غیرانفعالی است، رحمتی که پیش از خلقت بوده و سبب خلقت است. چنانکه به جهت کامل ساختن مخلوق، همراه آن و پس از آن نیز خواهد بود. در بحث های آتی روشن خواهد شد که هنگام اجتماع دو اسم از اسمای حسنای الهی مانند حی و قیوم، و رحمان و رحیم نکاح آن اسمای حسنی و زواج آن صفات علیا سهم موثری در تنزل قرآن دارد.

5- نزول از خدای مبارک

در سورة دخان می فرماید: «حم * والکتاب المبین * انا انزلناه فی لیلة مبارکه»[20]و سپس می فرماید: «اقرا من عندنا انا کنا مرسلین»[21]

یعنی قسم به این کتاب مبین که ما آن را در شب پربرکت قدر نازل نمودیم و اینکه نزول قرآن در شب «مبارک» از سوی خدای «تبارک و تعالی» است. قرآن ، تنزل یافتة برکت خدایی است، ظاهرش برکت ظاهری دارد و باطنش برکت باطنی.

«و اسبع علیکم نعمه ظاهرة و باطنه»[22] قرآن کریم، برترین نعمت الهی است که در ظاهر و باطنش نعمت فراوان وجود دارد. فرض آنکه، اگر برکتی برای قرآن ثابت شود یا برای شب قدر مقدر گردد همة آن ها بالعرض خواهد بود، زیرا منشاء برکت ظرف زمان یا مظروف آن، ذات خداوند است که برکت، به طور اصیل و ذاتی از آن اوست: «تبارک الذی بیده الملک»[23] بنابراین، مبدأ نزول قرآن خداوند تبارک است.

 

دانلود بررسی قرآن در قرآن