بررسی و مقایسه عزت نفس بین جانبازان %50 به بالا و افراد عادی (30 تا 50 سال تهران)
پایان نامه بررسی و مقایسه عزت نفس بین جانبازان %50 به بالا و افراد عادی (30 تا 50 سال تهران)در 143 صفحه ورد قابل ویرایش |
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 132 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 143 |
بررسی و مقایسه عزت نفس بین جانبازان %50 به بالا و افراد عادی (30 تا 50 سال تهران)
فصل اول- طرح تحقیق
مقدمه
پرواز اعتماد را با یکدیگر تجربه کنیم وگرنه میشکنیم. بالهای دوستیمان را … در سکوت، با یکدیگر پیوند داشتن، همدلی صادقانه، وفاداری ریشهدار، اعتماد کن! … از تنهایی مگریز، به تنهایی مگریز، گهگاه آن را بجوی و تحمل کن و به آرامش خاطر مجالی ده، با درافکندن خود به دره شاید، سرانجام به شناسایی خود توفیقیابی[1] (اسلامینسب، علی، 1372).
بیتردید یکی از نیازهای اساسی مردم و افراد و آحاد انسانی در تمام طبقات و درجات علمی و اخلاقی، نیاز به داشتن میزان معینی (حداقل) از عزتنفس است. در این میان هر قدر میزان آسیبپذیری فردی بیشتر باشد به درجات بیشتری از اعتماد به نفس نیازمند است. انسان فقط در مراحل عالی تکامل و سیر و سلوک معنوی است که اعتماد و عزتنفس را در اعلاء درجه خود داراست. مطالعات در کتب گوناگون علمی (روانشناسی)، فلسفی، اخلاقی و احادیث و به خصوص قرآن کریم نشان میدهد که اعتماد به نفس اولین درجه برای کسب مراحل عالی یقین و نفس مطمئنه است (اسلامینسب، علی، 1372).
طرح شناسایی عزتنفس از جدیدترین مباحث روانشناسی بوده و اهمیت و لزوم بررسی آن به هیچکس پوشیده نمیباشد. ارتباط با جانبازان عزیز، آن هم به طریق علمی و توأم با مطالعه و شناسایی دقیق جانباز به عنوان یک «کل» بایستی مدنظر صاحبنظران و به عنوان یک وظیفه است (اسلامینسب، علی، 1372).
جانباز بایستی در تمام ابعاد و به طور جهانی و برای جهانیان مورد شناسایی دقیق، واقعبینانه و مستدل قرار گیرد (اسلامینسب، علی، 1372).
بیان مسئله:
عزتنفس همه انسانها به یک میزان نبوده بلکه تربیت خانوادگی در رشد آن تأثیر دارد. زیرا عدهای خود را کاملاً انسانهای خوب و قابل تحمل دانسته و تعدادی نیز خود را افراد بیکفایتی میشمارند. ولی سعی اکثر مردم بر این است که عزت نفس خود را در یک سطح عالی حفظ نمایند (اسلامینسب، علی، 1372).
تمایل به حفظ یا ایجاد نگرش مثبت به خود به صورت انگیزه نیرومندی میباشد که با انگیزههای اجتماعی دیگر پیوند متقابل دارد. در پرتو انگیزه میتوان درک نمود که چرا بعضی از انسانها برای حفظ «عزت نفس» خود حاضرند شکنجه، گرسنگی، رنج و محرومیتهای متعدد حسی را متحمل شوند. یک فر جانباز الگوی عینی و تصوری این محرومیتهاست و تمام سرمایه هستی خود را در طبق اخلاص نهاده و در راه دوست و معشوق خود یعنی خدا نثار کرده است. او ایثارگری است که از چشم و گوش و زیبایی چهره و اعضاء و جوارح و اندامها گذشته و هر قدر هدیه بیشتری تقدیم نموده شادمانی فزونتری کسب کرده است. بنابراین از ارضاء نیازهای حلال و طبیعی چشم پوشیده به جهت اینکه فریاد دوست را لبیک گوید. او برای حفظ عزت نفس، عزت نفس مسلمین، عزت نفس مؤمنین و عزت رهبر و جامعه اسلامی، فقدان و نیازمندی و نابودی امکانات مادی را بر جان خریده است (اسلامی نسبت، علی، 1372).
او برای تکامل جامعه نقص عضو پیدا کرده است او عضو و اندام و حس را از دست داده برای اینکه جامعه حس و اندام کارآمدتری بیابد. اگر دیگران و خصوصاً نوایس پابرجا هستند و عفت اجتماع خدشهدار نشده، برای این است که او محرومیت را بر جان خریده است (اسلامی نسبت، علی، 1372).
او اسباب رضاء و نیازمندیها را که خود وسایل کامیابی و غر روحی و معنوی است از دست داده، برای اینکه آحاد مردم به عزت خاص برسند (اسلامی نسبت، علی، 1372).
او خود را فدا کرده، برای اینکه خدایی شود و از این فعل خدایی شدن، جامعه نیز بهرهمند شود و راه هدایت و باب شناخت اصیل گشوده شود (اسلامی نسبت، علی، 1372).
بنابراین او برگردن اجتماع حقی بزرگ دارد که ادای آن بسیار مشکل مینماید. چه بسیار جانبازانی را میشناسیم که به خود متکی بودهاند و دست نیاز و کمک به مراکز مربوط دراز نکردهاند، زیرا اعتقاد داشتهاند که هدف آنها رضای خداوند است. بنابراین از خلق انتظار و توقع داشتن شایسته نمیباشد (اسلامی نسبت، علی، 1372).
شخصیت خاص معلولین انقضاء میکند که به دنبال ناتوانی و درد و رنج حاصله، نیازمند کمک غیر باشند. اما عزت نفس رزمنده و جانباز مؤمن او را از درخواست و پذیرش منت بازمیدارد و هر قدر اعتماد به نفس فرد بیشتر باشد خوداتکایی فزونی مییابد اما محدودیت و ناتوانی نباید فراموش شود. اگر جانبازی طلب کمک نمیکند دلیل بر این نیست که به معیاری نیاز ندارد بلکه جامعه، مسئولین و همگان باید به روش آبرومندانه و با افتخار به آنها کمک کنند. مبادا کمک نکردن به آنها برایمان معمولی و عادت شود آنها با اهداف الهی و از بیان خلق عبور میکند. نفرین و دردلهای آنها گریبان ما را خواهد گرفت (اسلامی نسبت، علی، 1372).
همچنین خدمت به آنها و شناخت مشکلات مختلف روانشناختی مربوط و حفظ احترام متقابل و برخورد مانند افراد دیگر جامعه، عدم ترحم و واقعبینی میتواند زمینه احترام به اهداف والای آنها را فراهم سازد (اسلامی نسبت، علی، 1372).
در تحقیق حاضر محقق به دنبال این مسئله است که آیا عزتنفس جانبازان از عزتنفس افراد عادی بیشتر است یا خیر؟
اهمیت و ضرورت پژوهش
موارد ذیل در مورد رابطه جانباز با عزتنفس بایستی مورد توجه قرار گیرد: 1- هر فرد جانبازی به عنوان یک انسان از عزتنفس و کرامت اولیه مشترک بین انسانها برخوردار است. 2- هر فرد جانبازی نیازمند توسعه حیطه کرامت نفس بوده و بایستی در این راه قدم بردارد. 3- خصوصیت و جودی جانباز به واسطه ایثارگری او خود عزتمند بوده وعزتآفرین است و اجتماع انسانی احاطه کننده او بایستی در مقابل عزت و بلندی مرتبت او سرخم کند. 4- هر جانبازی نه تنها بایستی احساس عزت داشته باشد بلکه عزت مطلق انسانی نیز به او تعلق میگیرد اگرچه عزتمطلق در معنای کل تعلق به خدا دارد. 5- از آنجا که جانباز پای در راه خدایی شدن نهاده و نائل به شهادت نشده است و خود آلوده به عزت خداوندی است. 6- در صورت فقر و استضعاف فرهنگی که حاکم بر جامعه باشد، مسئولین ذیربط بایستی شرایط نفنج و گسترش عزتمندی اجتماعی آنها را فراهم کنند. 7- همچنین دستاندرکاران امور جانبازان بایستی عوامل تخریب و تقلیل عزت اجتماعی و فردی جانباز را از میان بردارند. 8- اگر عزتنفس در حکم سربلندی باشد جانباز باید در رأس سربلندی اجتماعی قرار گیرد زیرا که او شهید زنده است حتی در مقامی ارفع از درجه خانواده شهداء. زیرا آنها خود عاشق بودهاند و خانواده معظم شهداء در بهترین شرایط فقط حکم یاران شهید را داشتهاند و دارند. 9- وظیفه فردی جانباز فقط عزت انسانی خود، حتی در بدترین شرایط زیستی میباشد. آنکه دل به یار سپرد هرگز نشاید که در منجلاب دنیوی اجرا ثواب زایل کند. عدم توجه مسئولین نمیتواند زمینه و معیار رفتارهای ضدعزت آنها را فراهم سازد. قبل از هر چیز قائم به وجود، خود عزتمند هستند و نه به میزان عزتی که جامعه برای شما قائل است: وابسته و دلبسته. 10- عزت نفس جانباز اصل و اساس عملکرد جسمی، روانی، اخلاقی و علمی او میباشد و همه چیز تحتالشعاع کرامت نفس انسانی است. 11- جانباز با نوع و ساختمان خاص که در عزت نفس، عزیز بودن و اعتماد کامل به خود دارد و در حکم الگوی رفتاری است و نشاید که در تحمل رنج از عزت خاص خود سقوط کند، در آن صورت تکلیف انسانهای مادی که به روزمرگی سپری میکنند و انیان الگوی آنها هستند چه خواهد شد (اسلامی نسبت، علی، 1372).
مقدمه
خداوند برای انسان در اساس بودنش بهرهوریهایی را فراهم آورده که مایه امتیاز او از غیرانسان است. به سبب آن وی را بزرگوار و مکرم داشته است. اصل عزت ناظر بر این ویژگی است و مقصود از این عمل آن است که باید انسان مکرم را عزیز داشت و مایههای عزت نفس او را فراهم آورد (اسلامی نسبت، علی، 1372).
خداوند خود همچنین میکند و خود را متکلف تدبیر و برآوردن عزتنفس انسان میسازد. از اینرو یکی از اوصاف خداوند «رب الغره» است این وصف نشانگر آن است که خداوند مالک عزت و هم تدبیرگر و عزت پرور است و اما باز آمدن عزت در آدمی، در راستای همان مایه کرامت او و حاصل آن است. هرگاه مایه کرامت او یعنی عقل به راه شکوفایی درآید و در پرتو آن از فرولغزیدن در ضلالت مصون میشوند، این مصونیت همان «تقوی» است، لازمه ادامه یافتن حرکت او در راه بهتر و برتر آمدن است (اسلامی نسبت، علی، 1372).
عزت نفس یکی از حالات انفعالی انسان است. هرکس در هر رتبه و مقام باشد خود را اگر بالاتر از دیگران نداند نمیتواند اذعان کند که پستتر یا پایینتر از دیگران است. انسان به برآوردن نیازهای خود قانع نیست بلکه همواره دنبال لذتی بالاتر میرود که جای معین ندارد و متناوب و ادواری هم نیست یعنی انسان خود را از هر چه هست بالاتر میداند و خواهش نخستین او این است که بگذارند هر چه هست بماند و مانع پیشرفت او نشوند، بنابراین بعد از رفع احتیاجات اولیه، مقداری از نیروی ذخیره شده برای منظور دیگری که میتوان آنرا به ارضای عزتنفس تعبیر کرد، صرف میگردد (شکیباپور، عنایتالله، 1369).
ارضای عزتنفس بوجوه مختلف ظاهر میشود، اول: تحصیل خوشبختی، دوم: استقلالطلبی و کسب قدرت، سوم: کبر و غرور، چهارم: احتیاج به اثریابی شخص و هیجانات روحی، پنجم: حس تملک که سبب میشود به تصرف چیزی پرداخته و اراده خود را بر دیگری تحمیل نماید (شکیباپور، عنایتالله، 1369).
خود و تعاریف آن
حدود پنجاه سال پیش اریکسن[1] مقدمهای
درباره مفهوم هویت در روانشناسی نوشت که به سرعت این مفهوم به لحاظ نظری
گسترش یافت و در تحقیقات تجربی نیز مورد توجه قرار گرفت. با گذشت زمان، این
مفهوم تعاریف عملیاتیتری به خود گرفت به گونهای که بتوان آن را مورد
سنجش و ارزیابی قرار داد. یکی از این تعاریف توصیف هویت یا مفهوم خود
میباشد. کلمه خود دارای چند معنی است، معنای اول بر همانی دلالت دارد
مانند کلمه خوسانی[2]، معنای دوم آن بر فردیت یا ذات یک شخص یا چیز دلالت
دارد مانند خودم، خودت. معنای سوم به دروننگری یا عمل بازتابی اشاره دارد و
اغلب به صورت پیشوند به کار میرود. مانند به خود اعتماد داشتن، خودآگاهی.
چهارم آن که در خود، معنایی از استقلال و کنشوری خودمختار وجود دارد
(پورحسین، رضا، 1383).
خود در معانی و تعاریف گوناگون مطرح شده است که از آن جمله میتوان به تعاریف زیر اشاره نمود.
1- خود به معنای یک وجود فرضی و انگیزشی. این وجود فرضی، درونی، مهار کننده و هدایت کننده اعمال در مقابل انگیزهها، ترسها و نیازها است. در اینجا خود، یک وجود فرضی است. وجهی فرضی از روان که نقش معینی برای ایفا کردن دارد (پورحسین، رضا، 1383).
2- خود به معنای جزئی از روان آدمی که عمل درونگرانه دارد. این عمل دو نوع خود را با حیثیت فاعلی[3] و مفعولی[4] مطرح میکند که در نظریه «خود» جیمز به کار رفته است. در اینجا خود جزئی از روان تلقی میشود که عملی درونگرانه دارد.
3- خود به معنای موجود زنده. در این معنا خود به تمامی تجربه شخص پوشش میدهد. اصطلاح خود به صورت فراگیر و نسبتاً خنثی به کار برده میشود و اصطلاحاتی چون من[5]، شخص[6] فرد و ارگانیزم میتوانند معادل خوبی برای این معنی باشند (پورحسین، رضا، 1383).
4- خود به معنای کل سازمان یافته شخصی. در این معنی تأکید بر پیوستگی خود میباشد که میتوان واژه شخصیت را معادل آن به کار گرفت. کسانی که این اصطلاح را به معنی مزبور به کار میبرند غالباً آن را به صورت ساختاری منطقی که به طور غیرمستقیم از طریق تجربه استمرار شخص، علیرغم تغییرات زمان استنباط میشود، مورد استفاده قرار میدهند. به این ترتیب شخصیت معادل خوبی برای این کاربرد است (پورحسین، رضا، 1383).
5- خود به معنای هوشیاری، ادراک خود و هویت. در این مورد میتوان از واژههای خویشتن خویش آلپورت[7] مدد گرفت. خویشتن خویش ناظر بر هوشیاری انسان نسبت به هویت و وجود خود به عنوان یک واحد کامل و مجزا از دیگران است. در این آگاهی، انسان خود را به صورت یک واحد شکل یافته درمییابد و با وجود آگاهی از تکثر مؤلفهها و عناصر شخصیتی خویش دارد، خویشتن را به عنوان یک فرد میبیند، غیر از این حالت حالتی است که فرد دچار گسستگی شخصیتی و ناهنجاری میشود. ناهنجاری در این زمینه به صورت عدم هوشیاری نسبت به واحد بودن خویش قابل درک است (پورحسین، رضا، 1383).
6- خود به معنای هدف انتزاعی. این مفهوم در نوشتههای یونگ[8] و مزلو[9] بیان گردیده است. در ای خصوص دستیابی به خود، نمایش نهایی رشد روحگرایی است. مزلو نیز همین معنا را بیان کرده است منتها آن را در اصطلاح مرکبی تحت عنوان خود شکوفایی مطرح میکند.
7- خود به عنوان یکی از دیرینه ریختهای شخصیت[10]. این فرآیند یک نظام روانی است که درصدد اعتدال و توحیدیافتگی آدمی به کار گرفته میشود. یونگ خود را مرکز شخصیت میداند که بیان ناهوشیار و هوشیار قرارداد و کل وجود را دربر خواهد داشت و همه نظامهای دیگر شخصیت، چون اقمار آن میگردند و از دیرینه ریختها محسوب میشوند (پورحسین، رضا، 1383).
خداست امیدوار است.
علی (ع) در معنی توکل بیانی دارند که نزدیک به همین معنی است و میفرمایند: ایمان بنده قابل تصدیق نیست مگر که به این معنی اطمینان حاصل کند که آنچه در دست حق تعالی است برای او بیشتر قابل اعتماد است تا آنچه در دست خود اوست (اسلامی نسب، علی، 1372).
خواجه میگوید: توکل عبارت از این است که شخص کارهای خود را کلاً به حق متعال که مالک واقعی است واگذار نماید و به خواست حق متعال تن در دهد و بدان اعتماد نماید. توکل برای عامه سختترین منزل و برای خواص سهلترین راه است. زیرا حق متعال امور را کلاً به خود نسبت داده و اهل عالم را از تصاحب و تمالک مأیوس ساخته است (اسلامی نسب، علی، 1372).
توکل کاری بس مشکل است زیرا متوکل، باید با توکل اختیار را رها و امر را به حق متعال واگذار نماید. گفتهاند: دو سلطان در یک اقلیم نگنجد تا مادامی که در باطن، نفس اماره حکومت دارد عنوان دعوی حکومت حق برای تصاحب نفس امری است عاری از حقیقت. چه صاحب نفس هیچگاه راضی نمیگردد اختیار را از خود سلب و کار را به دیگری واگذار نماید. معنی توکل، اختیار از دست دادن و آن را به غیر واگذار کردن است (اسلامی نسب، علی، 1372).
توکل عامه توکل تجارتی است و به این منظور است که سود بیشتر عاید آنها گردد. عامه در توکل، خواست خود را منظور میکنند نه خواست حق را یک نظر این امر مشکل عامه را برای خاصه سهل و آسان میکند آن نظر این است که خاصه سعی دارند متوجه خود نباشند توجهشان به خدا باشد خود را نبینند خدا را ببینند همین نظر این امر را مشکل را برای آنان سهل میکند. خاصه، دارایی ندارند، قدرت ندارند، خواسته ندارند اختیار ندارند لذا امر توکل بر آنان سهل میگردد. واگذاری ملک به صاحب ملک و رها کردن امر به صاحب امر کار مشکلی نیست. توکل به معنی واقعی این است که شخص بفهمد مالک چیزی نیست و از خود در زمینه حق متعال اراده و اختیار ندارد و کاری که قصد انجام آن را ندارد به اختیار و صلاح حق متعال است. این آن متوکل است که محبوب حق متعال است و در مورد او آیه شریفه ان الله یحب المتوکلین (159-4) نازل شده است (اسلامی نسب، علی، 1372).
متوکل در این حال که توکل میکند در توکلش خواست و طلب هست و به منظور وصول به منظور توکل میکند در توکلش به سبب هم متوسل است زیرا میگوید کارها همه با اسباب فراهم میگردند و این نظر را هم دارد که با این وسایل مشغول باشد تا به امر خلاف مبادرت نکند چه فراغت را برای خود منضر میداند، میداند اگر به اقامه نماز، پرداخت زکوه، صله رحم، احسان و سایر امور مشغول نباشد و سرگرم به این امور که مأمور به او هستند نباشد نفس او را به کارهای باطل مشغول خواهد ساخت. یک نظر دیگر هم متوکل در این حال دارد و آن نظر این است که اسباب واسطه وصول او به مقصود شوند چه اگر بیواسطه و سبب او به مقصود برسد ممکن است این گونه سیری موجب شهوت او شود و او را به دعوی و ادعا بکشاند پس از توکل ترک دعوی را هم منظور دارد (اسلامی نسب، علی، 1372).
بنابراین در توکل، فرد به خودشناسی نائل آمده و به خداشناسی میرسد و فکر و روان روح در اختیار کسی میگذارد که مرکز تمام قدرتها و منشأ همه تکیهگاهها میباشد و از این طریق قدرت میگیرد و به سلسله قدرت و بزرگ بزرگان و خداوند عزیز و صاحب عزت اتصال پیدا میکند (اسلامی نسب، علی، 1372).
در این حالت فرد خود عزتمند است و اعتماد به نفس خوبی دارد زیرا خداوند، آن و نفس را با هم آفریده است این حالت سیری عرفانی و معنوی دارد و دارای درجات استکمالی میباشد و قابل بسط در روانشناسی نمیباشد و توکل نهایت درجه اتصال به منشأ عزت است. در نتیجه تنها انسان متوکل از بالاترین درجه عزتنفس برخوردار خواهد بود (اسلامی نسب، علی، 1372).
عزتنفس فردی وعزتنفس جمعی
مطابق نظریه هویت اجتماعی[1] خودپنداره دو جنبه متفاوت دارد (تجفل[2]، 1982، ترنر[3]، 1986) یکی هویت فردی است که مشتمل بر باورهای فرد در مورد مهارتها و تواناییهایش میباشد و دیگری هویت اجتماعی (آنچه که آن را هویت جمعی یا گروهی مینامیم) که عبارت است از جنبهای از خودپنداره افراد که از آگاهی آنان از عضویت در یک گروه (یا چند گروه) اجتماعی، توأم با ارزش و اهمیت عاطفی که به هر عضو تعلق میگیرد ناشی میشود. در حالی که هویت فردی به ویژگیهای شخصی فرد نسبت داده میشود هویت جمعی یا اجتماعی به ویژگیهای گروههایی نسبت داده میشود. که فرد در آنها عضویت دارد این ویژگیها ممکن است شبیه به همان ویژگیهای فردی باشد و یا هیچگونه شباهتی با یکدیگر نداشته باشند (بیابانگرد، اسماعیل، 1372).
نظریه هویت اجتماعی در درجه اول برانگیزش
فرد به منظور نیل به یک هویت اجتماعی مثبت (برای مثال عزتنفس جمعی[4])
تأکید دارد. براساس این نظریه زمانی که هویت اجتماعی افراد با تهدیدی مواجه
شود، آنها از طریق همانندسازی یا مقایسه مطلوب بین گروه (یا گروههای) خود و
برون گروه (یا گروه غیر خودی) به یک هویت اجتماعی مثبت دست مییابند
بنابراین افراد تحقیرهای اعضای برون گروه را نسبت به درون گروه کاهش
میدهند تا به مقایسه مطلوبی بین گروه خودی و برون گروه دست یازند معمولاً
افراد، اعضای گروه خودی را مطلوبتر از اعضای برون گروه ارزیابی میکنند
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده
فصل اول- طرح تحقیق
مقدمه..................................................................................................................... 2
بیان مسئله............................................................................................................. 3
اهمیت و ضرورت پژوهش.................................................................................... 5
هدف پژوهش......................................................................................................... 9
فرضیه پژوهش .................................................................................................... 9
تعاریف عملیاتی متغیرهای پژوهش....................................................................... 10
فصل دوم- ادبیات و پیشینه تحقیق
مقدمه .................................................................................................................... 12
خود و تعاریف آن................................................................................................. 13
نظریههای خود در روانشناسی............................................................................. 20
احترام به خود: احساس ارزشمندی...................................................................... 23
پذیرش (خود، دیگران، طبیعت).............................................................................. 25
ثبات خویشتن و هماهنگی خویشتن....................................................................... 26
گرایش به پایداری درونی...................................................................................... 27
عنوان صفحه
وجود خودپنداشت................................................................................................. 28
آیا انسان دارای دو نفس است.............................................................................. 33
تحقیر و تجلیل نفس............................................................................................... 34
تعریف عزت نفس.................................................................................................. 36
اهمیت عزت نفس................................................................................................... 38
عزت نفس از نظر روانشناسان............................................................................. 41
نظریات مربوط به عزت نفس................................................................................ 42
منشاء و طبیعت عزت نفس ................................................................................... 44
اعتماد به نفس: احساس سودمندی....................................................................... 48
ارتباط عزتنفس با خود پنداره و خود ایدهآل...................................................... 51
تفاوت عزت با احساس عزت................................................................................. 54
اسلام و عزت نفس................................................................................................ 56
عزت نفس فردی و عزت نفس جمعی.................................................................... 60
از عزت نفس بالا یا پائین چه چیز استنباط میشود.............................................. 63
عزت نفس و مناعت طبع........................................................................................ 67
رشد عزت نفس..................................................................................................... 70
شرایط اساسی عزت نفس..................................................................................... 72
عنوان صفحه
آثار عزت نفس....................................................................................................... 78
احساس عزت نفس................................................................................................ 81
منابع عزت نفس..................................................................................................... 82
ارکان عزت نفس.................................................................................................... 83
ابعاد اعتماد وعزت نفس........................................................................................ 86
تظاهرات عزت نفس............................................................................................... 87
حقایقی چند در مورد عزت نفس........................................................................... 88
تحقیقات انجام شده در زمینه عزت نفس............................................................... 89
توصیههائی در جهت حصول به اعتماد و اتکا به نفس......................................... 93
تعریف جانباز......................................................................................................... 95
توصیف جانبازان انقلاب اسلامی از دیدگاه مردم................................................. 97
خصوصیات جانباز................................................................................................ 99
انتظارات جانباز..................................................................................................... 100
خصوصیات و نیازهای جامعه جانبازان............................................................... 101
شناخت جانباز....................................................................................................... 106
هدف جانباز........................................................................................................... 107
چگونگی مقابله با مشکلات (معلولین و جانبازان).................................................. 108
عنوان صفحه
اهمیت تصویر ذهنی درافراد جانباز...................................................................... 111
عوامل اهمیت مطالعه تصویر ذهنی در افراد جانباز.............................................. 112
علل ایجاد مشکل در جانباز................................................................................... 116
تحلیل مبانی روانشناختی جانباز مبتنی بر هدف................................................... 116
تحقیق انجام شده در زمینه جانبازان.................................................................... 121
آزمون عزت نفس آیزنگ....................................................................................... 121
فصل سوم- روش تحقیق
طرح تحقیق............................................................................................................. 124
جامعه آماری......................................................................................................... 124
نمونه منتخب.......................................................................................................... 125
روش نمونهگیری................................................................................................... 125
ابزار سنجش.......................................................................................................... 125
شیوه نمرهگذاری پرسشنامه عزت نفس آیزنگ..................................................... 126
اعتبار پرسشنامه عزت نفس آیزنگ....................................................................... 126
روشهای آماری پژوهش....................................................................................... 126
فصل چهارم- نتایج تحقیق
1- یافتههای توصیفی............................................................................................ 129
عنوان صفحه
2- یافتههای مربوط به تحلیل نتایج در چارچوب فرضیه..................................... 130
فصل پنجم- بحث ونتیجهگیری
1- خلاصه پژوهش............................................................................................... 132
2- نتیجه پژوهش.................................................................................................. 133
3- محدودیتهای پژوهش.................................................................................... 133
4- پیشنهادات........................................................................................................ 133
منابع...................................................................................................................... 135
پیوستها
جدول نمرات عزتنفس جانبازان........................................................................... 138
جدول نمرات عزتنفس افراد عادی....................................................................... 139
پرسشنامه عزت نفس آیزنگ................................................................................. 140
پاسخنامه عزت نفس آیزنگ................................................................................... 143