بررسی تطبیقی ساختار مطالب نشریه های ایران وامریکا درباره وقایع عراق
پایان نامه بررسی تطبیقی ساختار مطالب نشریه های ایران وامریکا درباره وقایع عراق در 135 صفحه ورد قابل ویرایش |
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 273 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 135 |
بررسی تطبیقی ساختار مطالب نشریه های ایران وامریکا درباره وقایع عراق
فصل اول : کلیات پژوهش
مقدمه………………………………………………………………………………2
طرح مسئله………………………………………………….….…………......………6
اهمیت و ضرورت تحقیق………………………………….…….…………..….….……....11
بررسی سا بقه تحقیق…………....……………………………….….…………………...13
اهداف تحقیق………………………………………………..……………..…………15
پا نویس ها …………………………………………………………………………..16
فصل دوم: مبانی نظری تحقیق
مقدمه……………………………………………………….……………………...19
بخش اول - کشورعراق
موقعیت جغرافیایی………………………………………………………….…………..20
تاریخچه سیاسی عراق و حکومت صدام حسین………………………………………………….20
زبان………………………………………………………………………………..26
مذهب……………………………………………………………………………...26
جمعیت…………………………………………………………………………….26
بخش دوم - رسانه ها، جنگ و سیاست
جنگ و رسانه ها………………………………………………………………………27
سیاست ،رسانه ها و افکار عمومی…………………...……………………………………….34
سیاست خارجی ایران…………………………………………………………………...38
سیاست خارجی امریکا…………………………………………………………………...42
بخش سوم - مفاهیم و نظریه های ارتباطات
خبر………………………………………………………………………………..46
مصاحبه……………………………………………………………………………..49
تفسیر و تحلیل………………………………………………………………………...50
مقالات خبر…………………………………………………………………………..51
انواع تیتر در ارائه مطلب…………………………………………………………………...53
کارکرد مطبو عا ت……………………………………………………………………....54
مطبو عا ت در ایران……………………………………………………………………...55
مطبو عا ت در امریکا…………………………………………………………………….57
دروازه بانی خبر………………………………………………………………………...60
برجسته سازی………………………………………………………………………...64
پانویس ها……………………………………………………………..……………....66
فصل سوم: روش شنا سی تحقیق
روش تحقیق…………………………………………………………………………72
جامعه آماری………………………………………………………………………….73
روش نمونه گیری………………………………………………………….…………...73
جمع آوری داده ها و آزمون آماری…………………………………………………………... 73
واحد تحلیل………………………………………………………………………….73
تعاریف عملیاتی متغیرها………………………………………………………………….74
پانویس ها…………………………………………………………………………...81
فصل چهارم: بررسی یافته های تحقیق
مقدمه……………………………………………………………………………....83
بخش اول: توصیف یافته های تحقیق……………………………………………….…….…....84
بخش دوم: بررسی رابطه بین متغیرهاونشریه ها…………………………………….....……………94
فصل پنجم:خلاصه و نتیجه گیری تحقیق
مقدمه……………………………………………………………………………..116
بخش اول: خلاصه تحقیق………………………………………………………………..117
بخش دوم: نتیجه گیری تحقیق………………………………………………………..…...119
بخش سوم: محدودیتها و پیشنهادهای تحقیق………………………………………………….122
منابع و مآخذ……………………………………………………………………...…124
دستورالعمل کدگذاری………………………………………………………………….134
مقدمه
در دنیای امروز،همه حکومتها حتی حکومتهای دیکتاتوری برای مشروعیت بخشیدن به تصمیم های خود، برلزوم حضور مردم در صحنههای سیاسی و نقش فراوان رضایت افکار عمومی تأکید دارند و پشتیبانی مردمی را لازمه دوام حکومت خود میدانند. آنان برای حصول به این هدف،افکار عمومی را با کمک ابزارهای در دسترسشان به سمتی هدایت میکنند که همسو با سیاستهای مورد نظرشان باشد تا نه تنها موافقت مردم کسب شود بلکه آنان را به حمایتهای خودجوش و برخی اوقات کورکورانه وادارند.
یکی از ابزارهای مهم حکومتها، وسایل ارتباط جمعی است. به عقیده «هربرت شیلر»[1]،محقق امریکایی،«تصمیمگیران به هر صورتی که در یک وضعیت مشخص عمل کنند، حقیقت اساسی و بیسابقه این است که کنترل اطلاعات بخشی از سیاست ملی شده است. تکنیکهای بستهبندی اندیشه[2] به ابزارهایی برای دستکاری حمایت عمومی (یا حداقل بیتفاوتی) در قبال اقدامات دولت تبدیل شده اند».
(1)اگر چه امروزه پیشرفت تکنولوژیهای ارتباطی و گسترش آنها،مدل ارتباطی «یک به چند» را به مدل ارتباطی «یک به یک» تبدیل کرده و مخاطب منفعل، مشارکت جویی فعال شده است، اما هنوز هم
نمیتوان تأثیر نیرومند وسایل ارتباطی را انکار کرد و حتی اگر بتوان این تأثیر را محدود دانست باید میزان تأثیر بر طبقات و گروههای مختلف جامعه را مورد توجه قرار داد. به هر حال در هر جامعهای، با نسبتهای متفاوت، تنها گروهی اندک به دلیل دسترسی به منابع متعدد اطلاعاتی فعالانه در برابر تزریقات رسانهای عکسالعمل نشان میدهند و به گزینشگری دست میزنند. طبیعتاً تأثیر وسایل ارتباطی و قدرت
اقناعکنندگی آنان در کشورهای در حال توسعه به لحاظ عدم تنوع رسانهای و سطح پائین سواد و آگاهی عمومی شدیدتر خواهد بود.«افکار عمومی در کشورهای رو به رشد، به علت جهل و بیفرهنگی و ترس، سطحی و کم عمق است»(2)،لذا تأثیرگذاری بر آن با ابتداییترین روشها و وسایل امکانپذیر است.«چارلز لیندبلام»[3] دانشمند علوم سیاسی آمریکا، معتقد است در آستانه قرن بیستو یکم استفاده از زور و روشهای جبری آشکار به تدریج رنگ باخته و ابزار سلطه اقتصادی محدود شده است،اما از سوی دیگر« گسترش انواع رسانههای همگانی و حضور آنها در عرصههای زندگی، اقناع را به بهترین و مؤثرترین ابزار برای حل مناسبات میان حاکمان و مردم و نیز آحاد مختلف مردم تبدیل کرده است».(3)گذر تمدن از اعمال قدرت قهریه به سمت استفاده از فنون اقناع و ترغیب مؤید این دیدگاه «اتولربینگر»،اندیشمند حوزه ارتباطات، است که زور بدترین ابزار کنترل است. زور نتیجه را تضمین میکند اما معمولاً از نوع منفی آن. لذا«اقناع به دلیل دارا بودن خاصیت روانشناختی آزادی، در ترغیب شوندگان احساس همدلی ایجاد خواهد کرد».(4)
مطبوعات از جمله وسایل ارتباط جمعی هستند که میتوانند به دلیل ماندگاری و ارائه تفسیرها و تحلیلها در صورت بهرهگیری مناسب توسط دولتها، به همراه سایر رسانهها بواسطه قدرت نهفته در نیروی پیام خود، زمینه ارضای افکار عمومی و تسهیل اعمال سلطه را فراهم آورند. مطبوعات که در کشورهای آزاد،رکن چهارم دموکراسی شناخته شده است تنها رکنی است که فعالیتش تابع قانون اساسی
نیست و گسترش و توسعه آن از قوای سه گانه دیگر سریعتر است. درست است که امروزه پیوسته بر دامنه قدرت و نفوذ هر یک از قوای سه گانه(یعنی مجریه، مقننه و قضائیه)افزوده میشود و دخالتهای مستقیم آنها در زندگی و سازمان جوامع صنعتی افزایش مییابد اما به علت پیچیدگی روز افزون احوال این جوامع و همچنین واگرایی افزایش یافته نیروهای اجتماع، از توانایی این قوا در تغییر و اصلاح اوضاع
علیرغم توسعه دامنه نفوذ آنها کاسته میگردد. بر عکس، به همان نسبت که نیروی عوامل سیاسی سنتی سستی میپذیرد بر قدرت وسایل ارتباط جمعی افزوده میشود زیرا نیروی پیام تنها عامل تلفیق و ترکیب آنهاست. از همین روست که اینک « قدرتهای سه گانه مطبوعات یعنی قدرت تحقیق، قدرت انتشار و قدرت تعیین بحث روز، دیگر بر کسی پوشیده نیست و دولتها ضمن وقوف به آن درصدد استفاده هر چه بهتر از مطبوعات هستند».(5)
دولتها،روزنامه نگاران را خواسته یا ناخواسته وادار میکنند تا با پیگیری یک جریان خبری هدفمند به دنبال موضعی خاص باشند و در برخی موارد با سکوت خبری و سانسور،همسو با آنان حرکت کنند.اما اگر قرار باشد روزنامه نگاران دنبالهرو سیاستمداران باشندو در جهت خواستههای آنان گام بردارند دیگر نمیتوان انتظار داشت که تعهد رسانهای آنان صدمه نبیند. چرا که سیاستپیشهگان همه چیز را با عینک سیاسی میبینند نه از دیدگاه انسانی و اخلاقی. کانت فیلسوف آلمانی میگوید:«وقتی اخلاق به کناری رفت ، سیاست آغاز میشود»(6)و وقتی سیاست با روزنامه نگاری آمیخته شد،اخلاق حرفهای پایان مییابد. به گفته دانشمندان علوم ارتباطات،«رسانههای نوشتاری نمیتوانند به مردم بگویند که به چه بیندیشند اما می توانند به آنان القا کنند که درباره چه بیندیشند».(7)به عقیده «فردیناند تونیس»[4]،نظریه پرداز علوم ارتباطات، روزنامهها به عنوان رکن اصلی افکار عمومی میتوانند وقایع و ایدهها
را به سرعت ساخته و اشاعه دهند. روزنامه نگاران با ایفای نقش دروازهبانی که قطعاً همراه با عوامل درون سازمانی و برون سازمانی به تغییر ماهیت واقعه میانجامد، اصل عینیت[5] خبر را خدشهدار کرده و با برجسته سازی[6]،در مطالب ارائه شده به لحاظ محتوایی نوعی جانبداری مثبت یا منفی اعمال میکنند.
حوادث 11 سپتامبر 2001 در آمریکا و حمله این کشور به افغانستان و عراق، نقش رسانهها و از جمله مطبوعات را در انعکاس وقایع و ارائه اطلاعات از یک طرف و کنترل افکار عمومی یا به گفته «ادوارد ال برنیز»[7]، «مهندسی رضایت»[8]،در همسویی با اقدامات سیاسی – نظامی دولتها را از طرف دیگر مشخصتر نمود.
مطبوعات دو کشور ایران و آمریکا نیز هر کدام از دیدگاه خود به ارائه اطلاعات در مورد وقایع مذکور پرداختند.حمله نیروهای ائتلاف به عراق در 20 مارس 2003 و سرنگونی حکومت صدام حسین ، یکی از این حوادث بود که در مطبوعات دو کشور بازتابهای مختلفی داشت.
در اینجا به دنبال یافتن پاسخ برای چندین پرسش مهم و از جمله این پرسش کلیدی خواهیم بود که آیا نشریه های ایران و آمریکا، با توجه به روابط تیره بین دو کشور، در انعکاس حوادث عراق پس از حمله نیروهای ائتلاف و سرنگونی حکومت صدام حسین به ویژه از مقطع زمانی اعلام شده توسط مقامات امریکایی برای انتقال قدرت به عراقیها(اول جولای 2004) به بعد، در جهت هدایت افکار عمومی با اعمال شیوههای تبلیغاتی یا پروپاگاندا، همسو با سیاستهای دولت متبوع خود عمل کردهاند و یا به اصل بیطرفی پایبند بودهاند؟
طرح مسئله
حمله آمریکاومتحدانش به عراق و تغییر حکومت این کشور، یکی از وقایع مهم در سالهای آغازین قرن بیستویکم بود. بدون تردید نمایش بزرگی که هم اکنون تدارکات آن با در هم شکستن حکومت صدام- حسین در عراق در حال انجام است، نقطه عطفی در تاریخ بشریت به شمار می رود. بدترین سناریویی که در برابر ما قرار دارد از زبان «مهاتیرمحمد»،نخست وزیرپیشین مالزی، نقل میشود که جنگ جهانی سوم آغاز گردیده است:« در بهترین حالت آمریکا شاید بتواند بخش ثروتخیز این منطقه حساس ژئوپولیتیکی را تنها از راه بازی قدرت و بدون یک جنگ تمام عیار فتح کند و با کنترل انحصاری آن، گلوی رقبای خود در منطقه از جمله اروپا، ژاپن و چین را در زمینه انرژی بگیرد و تا از آنها امتیازات بزرگ نستاند آن را رها نسازد».(8)از طرف دیگر، برای آمریکا تغییر حکومت دیکتاتوری و ایجاد دموکراسی در کشورهای مختلف بسیار سودمند است چرا که وجود کشورهای دموکراتیک میتواند مانعی در برابر گسترش کمونیسم باشد و در نتیجه پایههای جهان تک قطبی محکمتر شود. «ساموئل هانتینگتون»[9]، استاد برجسته کرسی حکومت و مدیر مؤسسه مطالعات استراتژیک دانشگاه هاروارد میگوید:«در اوایل دهه 1980 سیاستمداران آمریکا این درس را آموختند که دموکراسیها میتوانند پناه و تکیهگاه بهتری در مقابل کمونیسم باشند تا رژیمهای اقتدارگرا. به همین جهت آمریکائیان علاقه خاصی دارند که تکامل جهانی در مسیری افتد که با دموکراسی سازگار باشد».(9)
رژیم دیکتاتوری صدام حسین در عراق که زمانی در اوج قدرت نظامی و اقتصادی بود با حمله به کویت واعمال تحریمهای اقتصادی بر علیه آن،به کشوری ضعیف تبدیل شد.در داخل عراق، مشکلات اقتصادی – اجتماعی به دلیل تحریمها از یک طرف و اقدامات سرکوب کننده دولت صدام حسین از طرف
دیگر، مردم عراق را به شدت از حاکمیت متنفر کرده بود و امید آنان به دلیل خفقان داخلی، به منجی خارجی بود.در خارج از عراق، کشورهای بزرگ غربی از جمله آمریکا، حکومت آن را یکی از دشمنان خود میدیدند که لازم بود تغییر کند.
با وقوع حوادث 11 سپتامبرسال 2001 و پوشش گسترده آن توسط رسانهها، افکار عمومی چه در داخل آمریکا و چه در سطح بینالمللی متقاعد شدند که تروریسم بنیان سرمایهداری و مهد دموکراسی را هدف قرار داده و لازم است تا مهار شود. هنگامی که جرج دبلیو- بوش[10]،رئیس جمهور وقت آمریکاو دیگر مقامات این کشور بعد از این وقایع اعلام کردند که حمله به امریکا را تحمل نخواهند کرد، رسانههای عمده آمریکایی نیز تمام تلاش خود را به کار گرفتند. روزنامه «نیویورک تایمز»[11] در یک تحلیل اساسی اعلام داشت که انگیزه ارتکاب این جنایت «نفرت نسبت به ارزشهای والای غرب در زمینه آزادی، بردباری، نیک بختی، تعدد مذاهب و حق انتخاب همگانی است».(10)
به هر حال، دولت آمریکا، اینک از پشتیبانی کافی مردمی برخوردار بود و عراق، کشوری که از طرف جرج بوش، محور شرارت نامیده شد (به همراه ایران و کره شمالی) و خطری تروریستی قلمداد می گردید به عنوان دومین هدف آمریکا و متحدانش ، بعد از افغانستان،انتخاب شد.
حکومت عراق با حمله نیروهای ائتلاف در مدت بسیار کوتاهی سرنگون و همانند افغانستان به دست یک دولت موقت سپرده شد. در این میان، رسانههای جمعی در کشورهای مختلف جهان، از جمله رسانههای ایران و آمریکا، از همان آغاز حمله به عراق و برخورد اولین موشک به بغداد در ساعت 5:30 بامدادروز 20 مارس سال2003 ، موضعگیریهای متفاوتی را در قبال این فرآیند اعمال کردند که به نوعی بیانگر دیدگاه سیاسی حاکم بود.سیاستی که در امریکابر مبنای دکترین «دفاع پیشگیرانه» و مبارزه با
تروریسم اسلامی نمایانگر رویکرد بین المللی گرایی نومحافظه کاران جمهوری خواه حاکم بر کاخ سفید بود و درایران، سیاست خارجی حاکم در قبال تحولات عراق از طرف اصلاح طلبان وزارت امور خارجه، تحت عنوان« بی طرفی فعال »اعلام شده بود،اگرچه این سیاست در عمل اتفاق نیفتاد.
شناخت چگونگی عملکرد مطبوعات دو کشور ایران و آمریکا در ارتباط با سیر تحولات عراق، چگونگی تأثیرپذیری آنان از دولتمردان خود را مشخصتر خواهد نمود.
بررسی تحولات عراق در مطبوعات ایران به دو دلیل حائز اهمیت است. اول اینکه عراق نه تنها دارای اشتراکات فرهنگی، مذهبی و تاریخی فراوان با ایران است،بلکه به خاطر همسایگی و مجاورت جغرافیایی، حوادث آن بر امنیت داخلی ایران تأثیرگذار است و دوم اینکه آمریکا به عنوان بازیگر اصلی تحولات عراق، بیش از دو دهه است که با ایران اختلاف دارد لذا اقدامات آن در عراق به شدت از طرف دولت و رسانههای ایران مورد توجه قرار میگیرد.
از زمان انقلاب اسلامی سال1357 در ایران که روابط این کشور با ایالات متحده امریکا به طور کامل قطع شد، همواره رسانههای دو کشور سیاستهای دولتهای یکدیگر را مورد انتقاد قرار داده و با دیدی منفی منعکس کردهاند.حمله آمریکا و متحدانش به عراق نیز یکی از این موارد بود که در رسانههای ایران به عنوان اقدامی غیر قانونی و اشغالگرانه بازتاب یافت در حالیکه اکثریت رسانههای آمریکایی آن را اقدامی در جهت مبارزه با تروریسم و افزایش امنیت بینالمللی می دانستند.
درگیری آمریکادرجریان تحولات عراق و تأثیرآن برداخل آمریکاچه به لحاظ اقتصادی واجتماعی ویاازنظرامنیتی باعث شده است تا مطبوعات ودیگررسانههای این کشوربه شدت به پوشش خبری این حوادث پرداخته وبه پیگیری آن بپردازند.بررسی نشریه های آمریکادرجریان این حوادث می تواندکارکردرسانهای آنهارامشخص نماید. در پژوهش حاضر، سعی شده است تا ساختار محتوایی و مطالب
هفته نامه های «تایم»[12] و «نیوزویک»[13] از آمریکا و روزنامههای «کیهان» و «شرق» از ایران در قبال حوادث عراق، پس از حمله نیروهای ائتلاف به این کشور و سر نگونی حکومت صدام حسین با روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گیرد.
تایم و نیوزویک از قدیمیترین نشریه های آمریکا هستند که به دلیل تیراژ گسترده و توزیع بینالمللی و ارائه مقالات تحلیلی، تأثیر فراوانی بر افکار عمومی آمریکا و جهان دارند. تایم که در سال 1923 توسط «هنریلوس»[14] تأسیس شد به گفته «سروان شرایبر»[15]،محقق امریکایی،خیلی زود توانست روزنامهنگاری را متحول کند.شرایبر میگوید:«لوس، برای خواندنی کردن هفتهنامهاش اصرار داشت که کیفیت هر مقاله را تا سطح اثری ادبی بالا ببرد و در عین حال تأکیدش بر آن بود که کلیه اخبار چاپ شده در مجله، از صحتی کامل برخوردار باشند یعنی با دقتی بیش از آنچه در مطبوعات یومیه معمول است مورد تحقیق و بررسی قرار گیرند و بدین طریق بود که او روزنامه نگاری گروهی را ابداع کرد و این به منزله انقلابی در روش بود».(11)امروزه تایم با تیراژی بالغ بر 4 میلیون نسخه در داخل آمریکا و یک میلیون و 460 هزار نسخه بینالمللی(12)با وابستگی به حزب جمهوریخواه امریکا، تأثیری گسترده بر افکار عمومی دارد. از طرف دیگر، نیوزویک که در سال 1933 توسط «توماس جی سی مارتن»[16] تأسیس شد و اکنون دارای تیراژ 1/3 میلیون نسخه در داخل آمریکا و نزدیک به یک میلیون نسخه در سطح بینالمللی است(13)دیدگاههای حزب دموکرات را انعکاس میدهد. تایم و نیوزویک به لحاظ شکل ظاهری و نحوه تیتر زدن و همچنین چگونگی ارائه مطالب که به صورت مقالاتی توصیفی در رابطه با مسائل سیاسی است،باهم شباهت دارند.
در ایران،روزنامههای کیهان و شرق را که دارای تیراژی نسبتاً زیاد و توزیعی سراسری هستند،میتوان منعکس کننده دیدگاههای دو جناح موسوم به راست و چپ دانست. به هر حال،«روزنامههای وابسته یا متمایل به احزاب را باید جزئی از مطبوعات پرنفوذ یک کشور بشمار آورد که در حال حاضر به صورت حرفهای منتشر میشوند و هدف آنها شکل دادن به افکار عمومی است».(14)
مقطع زمانی انتخاب شده برای بررسی نشریه های مذکور، از زمان اعلام شده برای انتقال قدرت به عراقیها یعنی اول جولای 2004(11تیر1383) به مدت دو ماه است که این دوره به دلیل حساسیت اوضاع عراق و چگونگی تصمیمگیری آمریکا در برنامهریزی برای انجام انتخابات و در نتیجه کاستن از تنشها و مخالفتها در مورد تداوم حضور در این کشور حائز اهمیت است.
با بررسی متغیرهای موردنظر از جمله ارزشهای خبری،تیتر، سبکهای مورد استفاده در ارائه مطالب، تمایل به تنشزایی یا تنشزدایی و ساختار موضوعات مطرح شده،چگونگی بازتاب رویدادهای عراق در نشریه های دو کشورایران وامریکا بررسی می گردد.
روش تحقیق
به منظور بررسی مطالب نشریه های تایم، نیوزویک، کیهان و شرق در خصوص وقایع عراق، در دوران حضور نیروهای ائتلاف در این کشور و پس از سقوط حکومت صدام حسین ، از روش تحلیل محتوا استفاده شده است.تحلیل محتوا، روشی است که به کمک آن میتوان به مقایسه تطبیقی پیامها در یک مقطع زمانی پرداخت.«برنارد برلسون»[1]، دانشمند آمریکایی، که در سال 1952 پیشگام معرفی و کاربرد این روش بود در تعریف جامعی از آن میگوید:«تحلیل محتوا، یک روش تحقیقی است که برای تشریح عینی، منظم و کمی محتوای آشکار پیامهای ارتباطی به کار می رود».(1)
اما سابقة پژوهش از طریق تحلیل محتوا به سالهای بسیار گذشته برمیگردد به طوری که میتوان در سال 1787 میلادی نمونهای از آن را در یک روزنامه آمریکایی که در آن سخنان یکی از رهبران مخالف تشکیل دولت فدرال تحلیل محتوا شده بود، یافت. بعدها در سال 1927، «هارولد لاسول»[2] تحلیلی را در مورد محتوای تبلیغات سیاسی در جنگ جهانی اول انجام داد که نتیجه آن را در کتابی با نام «تکنیکهای پرویا گاندا در جنگ جهانی» انتشار داد. در سالهای بعد نیز تحقیقاتی با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شد.
در مجموع، روش تحلیل محتوا در پژوهشهای حوزه ارتباطات جایگاه ویژهای دارد چرا که در بین عناصر مهم چهار گانه ارتباطی (منبع، پیام، کانال، گیرنده) با بررسی عامل دوم یعنی پیام به راحتی میتوان از انگیزه، دیدگاهها و نوع نگرشهای منبع آگاهی یافت و جایگاه پیام او را مشخص نمود.ضمن آنکه بر اساس تعریف «برلسون» آنچه بررسی میشود پیامهای آشکار (ونه استنباطهای شخصی پژوهشگر) ارتباطی است که با وجود دیدگاهی عینی، منظم و کمی، پایای و اعتبار تحقیق تضمین میگردد.
جامعه آماری
در پژوهش حاضر، جامعه آماری کلیه شمارههای نشریه های تایم، نیوزویک، کیهان و شرق است که تمام مطالب مربوط به حوادث عراق از زمان انتقال قدرت به دولت موقت در طول دو ماه یعنی از 11 تیر 1383 تا 11 شهریور 1383 (اول جولای 2004 تا اول سپتامبر 2004) مورد بررسی قرار گرفته است.
روش نمونه گیری
در این پژوهش برای به حد نصاب رسیدن تعداد واحدهای تحلیل از کل شماری استفاده شده و نمونهگیری به عمل نیامده است.
جمعآوری دادهها و آزمون آماری
مطالب مربوطه در نشریه های مورد نظر بر اساس دستورالعملی که متن کامل آن در بخش ضمائم آمده است، کد گذاری شد و پس از ثبت دادهها در برگههای مخصوص، اطلاعات حاصله وارد کامپیوتر گردید و با استفاده از نرمافزار SPSS که ویژه آزمونهای آماری در علوم اجتماعی است، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و به صورت جدولهای یک بعدی و دو بعدی استخراج و بررسی شد.در مورد جدولهای دو بعدی، ضریب همبستگی با کمک آزمون کای اسکویر به منظور بررسی معنیدار بودن یا نبودن تفاوت بین فراوانیهای مشاهده شده در هر طبقهبندی با فراوانیهای مورد انتظار، محاسبه و تحلیل گردید.
واحد تحلیل
واحد تحلیل در این پژوهش عبارت است از تمام مطالب مربوط به عراق و حوادث این کشوراعم از خبر، گزارش، عکس، مقاله، تفسیر و غیره از روتیتر تا پاراگراف آخر.
تعاریف عملیاتی متغیرها
متغیر وابسته، ساختار مطالب مربوط به حوادث عراق در نشریه های ایران و آمریکا در طول دو ماه پس از انتقال قدرت به عراقیهاست که متغیرهای مستقل مربوطه به شرح زیر میباشند:
الف) محتوای مطلب: این متغیر دربرگیرندة تمامی موضوعات مطرح شده در خصوص حوادث عراق اعم از مسائل اجتماعی، سیاسی، نظامی، اقتصادی و... است که برای سنجش آن از 22 زیر مقوله استفاده شده است:
1-عملیات نظامی نیروهای ائتلاف و نیروهای دولت موقت عراق: کلیه مطالب مربوط به اعزام، آموزش، سازماندهی، مانور، حمله و عملیات نظامی انجام شده توسط نیروهای ائتلاف و همچنین نیروهای دولت موقت عراق.
2-گروههای مسلح عراقی و گروگانگیری و عملیات توسط آنها: کلیه مطالب مربوط به آموزش، سازماندهی، حمله، درگیری، بمبگذاری، گروگانگیری، ترور و عملیات نظامی انجام شده توسط گروههای مسلح و شبه نظامیان عراقی و شورشیان.
3-تظاهرات و اعتراض در کشورهای مختلف علیه حضور نیروهای ائتلاف در عراق: کلیه مطالب مربوط به اعتراضات و تظاهرات و مخالفتهای گروهها، سازمانها، نهادها، روشنفکران، هنرمندان و مردم کشورهای مختلف در رابطه با حضور نیروهای ائتلاف در عراق.
4-نقض حقوق بشر: کلیه مطالب مربوط به بدرفتاری، اقدامات غیرانسانی، شکنجه و... در عراق که بر خلاف اصول شناخته شده بینالمللی در زمینه حقوق بشر باشد.
5-عراق و سلاحهای کشتار جمعی: مطالب مربوط به وجود سلاحهای میکروبی، شیمیایی، اتمی و... و در مجموع سلاحهای کشتار جمعی در عراق.
6-جنگ و مسائل اقتصادی: کلیه مطالب مربوط به مسائل، تحولات، اقدامات و تغییرات اقتصادی و رابطه آن با جنگ در عراق.
7-تحولات مختلف در عراق پس از روی کار آمدن دولت موقت: کلیه مطالب مربوط به تغییرات و تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی، ورزشی و... در عراق پس از انتقال قدرت به عراقیها و روی کار آمدن دولت موقت.
8-عراق و همسایگان: کلیه مطالب مربوط به تحولات عراق و تأثیر آن بر کشورهای همسایه این کشور و همچنین دخالت یا بیطرفی و اظهارنظرهای مقامات مختلف همسایگان عراق در مورد امور داخلی آن.
9-خشونت علیه غیر نظامیان و کشته و زخمی شدن آنها: کلیه مطالب مربوط به اقدامات غیر انسانی، برخوردها و حملات نظامی علیه شهروندان و مردم عادی عراق از طرف نیروهای ائتلاف یا نیروهای دولت موقت و یا گروههای شبه نظامی و شورشی و کشته و زخمی شدن غیر نظامیان.
10-نحوه انعکاس وقایع عراق / سانسور: کلیه مطالب مربوط به چگونگی پوشش اخبار حوادث عراق از طرف رسانهها و همچنین ایجاد محدودیت برای خبرنگاران و اعمال سانسور در انعکاس وقایع عراق.
11-اهداف آمریکا در بحران عراق: کلیه مطالبی که به نوعی نشان دهنده انگیزه، مقاصد و اهداف مختلف آمریکا اعم از سیاسی، اقتصادی، نظامی،بشر دوستانه و... در حمله به عراق و حضور نیروهای نظامی آن در این کشور میباشد.
12-دستگیری و محاکمه صدام حسین و سران حزب بعث: تمامی مطالب مربوط به روند دستگیری، بازداشت و محاکمه صدام حسین، سران حزب بعث و دولتمردان سابق عراق.
13-موضعگیری مقامات سیاسی و نظامی کشورهای مختلف در مورد تحولات عراق: مطالب مربوط به اظهارنظرها، دیدگاهها، و موضعگیری مقامات سیاسی و نظامی و مردم کشورهای مختلف در مورد بحران عراق و حضور نیروهای ائتلاف در این کشور.
14-عراق و امنیت: کلیه مطالبی که منعکسکننده وجود یا فقدان امنیت در داخل عراق از زمان حضور نیروهای ائتلاف در این کشور و به ویژه مقطع زمانی پس از انتقال قدرت به دولت موقت عراق میباشد.
15-سایر: مطالبی که شامل موارد فوق نمیشوند.
ب) سبک مطلب: این متغیر در برگیرنده اشکال رایج روزنامهنگاری در نگارش و تنظیم مطالب است که عبارتند از:
1-خبر: گزارش خلاصه و دقیق رویدادی که به تازگی رخ داده است.
2-تفسیر و تحلیل خبری: مطالبی که دربرگیرنده ارزیابی ذهنی و اظهارنظر شخصی نویسنده در مورد یک موضوع یا رویداد است.
3-مقاله خبری توصیفی: مقاله خبری که در آن نویسنده، چگونگی وقوع اخبار و رویدادها را با فضا سازی، خیالپردازی و اظهارنظر شخصی بیان میکند.
4-مقاله خبری تشریحی: که در آن، نویسنده میکوشد تا علل و موجبات و چگونگی وقوع اخبار و رویدادها را بدون اعمال نظر شخصی بیان کند.
5-مصاحبه: که در آن، نویسنده برای دریافت اطلاعات تازه، آگاهی از واکنش افراد عادی یا معروف و انعکاس نظرات، افکار و اطلاعات ویژه شخصیتها و دیگر افراد جامعه با آنها به طور شخصی ارتباط برقرار کرده است.
6-نامههای خوانندگان: کلیه مطالبی که تحت عنوان نامه یا ایمیل از طرف خوانندگان مطرح شده است.
7-سایر: مطالبی که به یکی از اشکال مذکور نباشد.
پ) نام منبع در ابتدا: این متغیر شامل عنوان یا نام منبعی است که در ابتدای مطلب آورده شده و به چهار شکل زیر مشخص گردیده است:
1-خبرنگار نشریه
2-خبرگزاریها
3-سایر منابع
4-نام منبع ذکر نشده است
ت) ماهیت مطلب: بر اساس این متغیر ساختار کلی مطلب به سه صورت زیر اندازهگیری شده است:
1-رویدادگرا: مطالب و موضوعاتی که مسئله زمان در آنها نقش اساسی دارد و تازگی آنها حائز اهمیت است.
2-موضوعگرا: مطالب و موضوعاتی که مسئله زمان و تازگی در آنها اهمیتی ندارد و غالباً به چرایی و چگونگی شکل گیری رویداد میپردازند.